آتشبس میان غزه، لبنان و اسرائیل که پس از هفتهها درگیری شدید میان طرفین برقرار شده است، نمایانگر مرحلهای جدید در معادلات ژئوپلیتیک خاورمیانه است. این آتشبس نهتنها بر توازن قدرت در منطقه تأثیر میگذارد، بلکه شکست اسرائیل در دستیابی به اهداف نظامی و سیاسی خود را آشکار میکند. در ادامه به تحلیل ابعاد مختلف این موضوع میپردازیم.
پیشزمینه درگیریها درگیریهای اخیر به دنبال تشدید حملات اسرائیل به غزه و همچنین پاسخ گروههای مقاومت فلسطینی و حزبالله لبنان آغاز شد. این درگیریها که با افزایش حملات موشکی و پهپادی همراه بود، به سرعت به یک بحران منطقهای تبدیل شد. اسرائیل تلاش داشت با حملات گسترده، توان نظامی گروههای مقاومت را تضعیف کند و از قدرتنمایی حزبالله در مرزهای شمالی جلوگیری کند، اما به نظر میرسد که نتایج به دست آمده خلاف انتظارات تلآویو بوده است.
دلایل آتشبس
۱. ناکامی نظامی اسرائیل: اسرائیل با وجود استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته نظامی، نتوانست به طور مؤثر تهدیدات موشکی گروههای مقاومت را مهار کند. حجم و دقت حملات موشکی از غزه و لبنان نشان داد که محور مقاومت توانسته است تواناییهای دفاعی و تهاجمی خود را به شکل چشمگیری ارتقا دهد. این ناکامی، موقعیت داخلی و بینالمللی اسرائیل را به شدت تحت تأثیر قرار داده است.
۲. فشارهای بینالمللی: واکنشهای گسترده افکار عمومی و دولتهای منطقهای و جهانی به نقض حقوق بشر در غزه و لبنان، فشار بر اسرائیل را افزایش داد. تصاویر و گزارشهای مربوط به تلفات غیرنظامیان، به ویژه کودکان، اسرائیل را در برابر موجی از انتقادات قرار داد و تلآویو را وادار به پذیرش آتشبس کرد.
۳. هماهنگی محور مقاومت: همزمانی حملات از غزه و لبنان نشان از یک استراتژی مشترک در محور مقاومت دارد. این هماهنگی بیسابقه، اسرائیل را در برابر دو جبهه فعال قرار داد و تواناییهای نظامی و اطلاعاتی این رژیم را به چالش کشید.
شکست استراتژیک اسرائیل
شکست اسرائیل در این درگیریها نه تنها در میدان نظامی، بلکه در عرصه سیاسی نیز مشهود است. عدم توانایی در دستیابی به اهداف اعلامشده، موقعیت این رژیم را در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی تضعیف کرده است.
۱. سطح داخلی: ناکامی در تأمین امنیت شهروندان اسرائیلی، به ویژه در مناطق نزدیک به غزه و مرزهای شمالی، باعث افزایش نارضایتی داخلی شده است. افکار عمومی اسرائیل از دولت نتانیاهو به دلیل مدیریت نادرست جنگ و عدم توانایی در دستیابی به یک پیروزی قاطع انتقاد کردهاند.
۲. سطح منطقهای: محور مقاومت با نمایش قدرت و هماهنگی استراتژیک خود، پیام روشنی به متحدان اسرائیل در منطقه ارسال کرد. این پیام نشان داد که معادلات قدرت به نفع گروههای مقاومت در حال تغییر است و اسرائیل دیگر نمیتواند به تنهایی امنیت خود را تأمین کند.
۳. سطح بینالمللی: اعتبار اسرائیل در صحنه بینالمللی به دلیل رفتارهای غیرقانونی و نقض حقوق بشر به شدت آسیب دیده است. حمایت بیقیدوشرط برخی کشورهای غربی نیز نتوانست از شدت انتقادات بکاهد.
پیامدهای آتشبس
این آتشبس، گرچه به صورت موقت آرامش را به منطقه بازگردانده است، اما پیامدهای مهمی برای آینده درگیریها خواهد داشت: – تقویت محور مقاومت: این درگیریها بار دیگر نشان داد که محور مقاومت از لحاظ نظامی و سیاسی توانایی مقابله با اسرائیل را دارد. – تضعیف بازدارندگی اسرائیل: ناتوانی اسرائیل در مقابله با تهدیدات، به ویژه در برابر حملات موشکی، به معنای تضعیف بازدارندگی این رژیم است. – افزایش نقش ایران: نقش ایران به عنوان یکی از حامیان اصلی محور مقاومت بیش از پیش برجسته شده است. این کشور با حمایت از غزه و لبنان، توانست جایگاه خود را در معادلات منطقهای تقویت کند.
جمعبندی:
آتشبس میان غزه، لبنان و اسرائیل اگرچه به یک درگیری خونین پایان داد، اما پیامدهای عمیقی برای منطقه و معادلات قدرت خواهد داشت. این آتشبس بیش از هر چیز شکست استراتژیک اسرائیل را آشکار ساخت و نشان داد که این رژیم دیگر توانایی تأمین امنیت و بازدارندگی مورد ادعای خود را ندارد. در مقابل، محور مقاومت با هماهنگی و نمایش قدرت خود، به یک بازیگر اصلی در معادلات خاورمیانه تبدیل شده است. آینده نشان خواهد داد که این تغییرات چگونه بر تحولات آتی منطقه تأثیر خواهد گذاشت.
حمداله مرادی