دستان سنگین پدرم

اولین جلسه کلاس بود ، اقتصاد داشتیم معلم رو به بچه ها کرد و گفت : ضمن معرفی خود بگویید پدرتان چه کاره است.

نبض سحر: بچه ها همه خود را معرفی می کردند ، یکی پدرش کارمند و دیگری وکیل و… تا اینکه نوبت به یکی از بچه ها رسید ، سرش را پایین انداخته بود و با صدای لرزانی گفت : پدر من کارگر است … استاد نگاهی به او انداخت و ازجایش بلند شد و به سمت آن دانش آموز رفت سرش را با دست بلند کرد و پیشانی اش را بوسید ، رو به بچه های کلاس کرد لبخندی زد و گفت ، پدر من هم یک کارگر بود حتی خود من هم کارگری کردم این حالت تو مرا یاد روزی انداخت که گوشه حیاط نشسته و در فکر فرو رفته بودم چون فردا یکی از یاران پدرم کم می شد.

ما همگام با درس کار کرده و در معیشت خانه کمک می کردیم در همین افکار غوطه ور بودم که پدرم وارد حیاط شد به احترامش بلند شدم او وقتی چهره ی مرا دید پیش آمد و با دستش سرم را بلند کرد ، دستان بسیار محکم و سنگینی داشت که از آن دست ها جز محبت و نوازش یاد ندارم کاش امروز بود تا بوسه بارانش می کردم ،چه سال ها که رخت و لباس نو برای ما می گرفت و خود لباس های کهنه را که مادر برایش تعمیر می کرد می پوشید ، کفش هایش به قدری وصله خورده بود که دیگر جایی برای وصله نداشت ، یادم است اول ماه که می شد در خانه انگار جشنی برپابود ، وسط ماه که می رسید مادرم صرفه جویی را شروع می کرد و آخر ماه صورت پدرم رو به سرخی می رفت .

بوسه ای بر پیشانی ام زد و پرسید چرا نگرانی؟ نگاهم را از او دزدیدم و گفتم : من باید فردا به خدمت سربازی اعزام شوم از اینکه یک نفر از کمک دستتان کم می شود ناراحتم …تبسمی کرد و گفت : سرت را بالا بگیر اگر پرچم این کشور برافراشته است به مدد سر پرافتخار و شجاع سربازان و دست زحمت کش کارگر است.

معلم رو به دانش آموزان کرد و گفت: فرزندان من این ساختمان که می بینید ، نیمکتی که نشسته اید و لباسی که پوشیده اید ، کفش ای  که به پادارید و ماشینی که سوار می شوید همه و همه حاصل دستان کارگر است ، اقتصاد و آینده یک کشور با نیروی انسانی ساخته می شود ، کارگر، این فرد زحمت کش متواضع که محور اقتصاد کشور است توجه به آن کشور را ازهمه ی بحران ها نجات می دهد.

کارگر ثابت کرده که همیشه پشتیبان انقلاب است ،در تمامی صحنه های این انقلاب پررنگ ترین نقش را داشت ، در جبهه های جنگ علیه باطل او همیشه خط شکن بود. و امروز اگر تو به عنوان رئیس جمهور یا وزیر یا به عنوان وکیل در مجلسی یا بر کرسی قضاوت نشسته ای ، یادت نرود هزاران خون به زمین ریخته تا این انقلاب به ثمربنشیند.

برخورد همه مسولین با همه آنان که صاحبان اصلی انقلاب اند یعنی به قول امام پابرهنگان باید، حمایتی و از در رحمت و با آنان که مخلّ نظام اقتصادی و اجتماعی اند یعنی همان ببرهای تیزدندان ( ترحم بر ببرتیزدندان بود ظلم بر گوسفندان) باید چون مولایمان علی (ع) مقتدر و شجاعانه باشد.

نباشد که کارگری برای گرفتن وام معیشتی روزها در آمد ورفت باشد و فرد دیگری با رانت اقتصادی میلیاردها از این کشور خارج کرده و حق بیچارگان را پامال کند.

دراقتصاد اسلامی از بالا به پایین همه کارگرند امام علی (ع) بادستان خود چاه حفر کرده و باغات بسیاری را برای محرومین وقف می نمودند. برخورد ایشان با حاکم اهواز که حق مردم را پایمال کرده بود پس از برکناری به دستور ایشان در بازار گردانده شد تا همه بدانند کسی که بر مسند حکومت اسلامی است در واقع امانتدار مردم است که کوتاهی او خیانت به خدا و اسلام است و شدیدا مجازات می شود ، نه با سرپوش گذاشتن بر جرم مجرمان اقتصادی که بزرگترین ضربه را بر کشور اسلام می زند .

قرآن منافقین را بالاترین دشمنان دین الهی می نامد ، کار منافق بی اعتماد و بی اعتبار کردن نظام اسلامی و اقتصادی است پس باید با الگو قرار دادن مولایمان علی (ع) امانت دار حقیقی اسلام بوده و در هر شرایطی مصلحت همه مسلمانان را در نظر داشته باشیم تا دردنیا و آخرت سرافکنده و شرمگین نگردیم.

نویسنده : حسین آقامیری

انتهای یادداشت/