میل به خدمت به مردم و تحمل سختیهای آن، نقطهای نورانی درباطن انسان است؛ آن را هرچه میتوانید درجان خود گسترش دهید و نگذارید آفتها: سودجویی، خودنمایی، تنبلی و … آنرا گِلاندود کند.نیتتانرا خدایی نگهدارید و از او کمک بخواهید و ازهمه نیرویخود برای آن مایهبگذارید.
فرازهای برگزیدهای از بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار جهادگران بسیج سازندگى در سال ۱۳۸۹ را به مناسبت انتشار پروندهی «اردوی جهادی» از سری مجموعههای سبک زندگی را مرور میکند.
بخش نخست: دیدار جهادگران بسیج سازندگى
* روحیه خدمتگزاری؛ موتور جامعه عزتمند
نعمت خدمتگزارى را و توان خدمتگزارى را که خداى متعال به شما هدیه کرده است، قدر بدانید؛ خدا را شکر کنید؛ افزایش این گنجینهى معنوى را از خدا بخواهید. و این را بدانید که هر جامعهاى و هر کشورى از یک چنین سرمایهى عظیمى و ذىقیمتى برخوردار باشد، بدون هیچ تردیدى خواهد توانست به برترین قلههاى عزت و عظمت دست پیدا کند. و این سرنوشت قطعىِ جامعهى شما و ملت شماست. عامل آن هم، موتور محرکِ آن هم، همین روحیهاى است که شما دارید.
* بسیج سازندگی را خود جوانها شروع کردند…
این کار، اول از خود جوانها شروع شد؛ خود جوانهاى دانشجو و دانشآموز در بخشهاى مختلف، این حرکت را شروع کردند؛ در سال ۷۹ گزارش این حرکت زیبا و پرشکوه به ما رسید و منجر شد به اینکه پیام بسیج سازندگى به قاطبه جوانان کشور داده شود. یعنى این یک حرکت خودجوش مردمى است؛ درست مثل جهاد سازندگى در آغاز انقلاب. جهاد سازندگى هم همین جور بود؛ اول، خود جوانها شروع کردند، خودشان رفتند توى روستاها مشغول خدمتگزارى شدند در آن اوضاع بسیار دشوار و پیچیده. این حرکت، امام بزرگوار را به فرمان جهاد سازندگى تشویق کرد. کار مردم، الهامبخشِ اقدام مدیران و مسئولان است.
* ستونهای اصلی حرکت جهادی
عشق و ایمان، بصیرت و همت؛ اینها ستونهاى اصلى است. عشق و ایمان. انسانى که ایمان ندارد، محورى براى حرکت خود نمیتواند تصویر کند. انسانى که از احساس عاشقانه و عمیق قلبى برخوردار نیست، نمیتواند این حرکت را ادامه دهد و استمرار بخشد. انسانى که همت ندارد، به کارهاى کوچک، به فرازهاى محدود اکتفاء میکند؛ چشم به برترین قلهها نمیدوزد. انسانى که بصیرت ندارد، راه را عوضى میرود؛ اگر عشق و ایمانى هم در او هست، آن را در راه غلط مصرف میکند، کجراهه میرود. عشق و ایمان، همت و بصیرت؛ اینها را انقلاب به مردم ما و جامعهى ما داد؛ لذا انقلاب شد همان شجره طیبهاى که در قرآن از آن نام برده شده است: «أ لم تر کیف ضرب اللَّه مثلا کلمه طیّبه کشجره طیّبه»…
یک روز نیازِ حرکت دفاعى در درون جامعه بود، یک روز نیازِ حرکت دفاعى در مرزهاى کشور بود، یک روز نیازِ به علم و دانش است، یک روز نیازِ به تحکیم عقاید و ایمانهاست، یک روز نیازِ به خدمتگزارى است؛ در همهى این شرائط، میوههاى متناسب با فصل در اختیار مردم گذاشته میشود. این حرکتِ انقلاب است.
* فواید اردوهای هجرت
این کارِ اردوهاى هجرت و حرکت عظیم بسیج سازندگى یکى از برکاتش خدمترسانى است که میلیونها نفر از این خدمت شما به صورت مستقیم بهرهمند میشوند. از لحاظ مادى، از لحاظ امور روزمرهى زندگى، از لحاظ معنوى و هدایت، بهرهمند میشوند. شما اگر درس قرآن هم آنجا ندهید، خودِ حضور یک جوان مؤمن و متدین و متشرع در یک مجموعهى روستائى، در بین جوانان، در بین مردم، مظهر مجسم آیهى قرآن است؛ آنها را به دین، به انقلاب، به معنویت، سوق میدهد. «کونوا دعاه النّاس بغیر السنتکم»؛ شما با عمل خودتان مردم را به ایمان، به اسلام، به دین دعوت میکنید. این خدمترسانى است؛ خدمترسانى مادى و خدمترسانى معنوى. از این مهمتر، خدمتى است که شما به خودتان میکنید؛ استعدادهاى درونى خودتان را فعال میکنید؛ به بالقوههایى که در وجود شما هست، فعلیت میبخشید؛ تجربه پیدا میکنید؛ با زندگى مردم آشنا میشوید؛ این حصارهاى طبقاتى شکسته میشود؛ واقعیتهاى زندگى را لمس میکنید؛ در خودتان شعف و بهجت خدمترسانى را احساس میکنید و این احساس را در وجود خودتان زنده میکنید.
کسى که لذت خدمت و کار را بچشد، از کار خسته نمیشود…جوانى که این لذت را در وجود خودش کشف کرد، از خدمت خسته نمیشود؛ این هم فایده دوم که فایده بسیار بزرگى است.
فایده سوم این است که شما سفیران کار و تلاش خواهید شد. وقتى شما در یک محیطى حاضر میشوید؛ در کویر، در کوهستان، در نقاط دور از دسترس، در میان مردم محروم مشغول کار میشوید، جوانى که در آنجاست، از شما الهام میگیرد و شما میشوید سفیر تلاش و کار و خدمت و جهاد و مجاهدت. «من احیاها فکانّما احیا النّاس جمیعا»؛ شما دلها را زنده میکنید؛ فایده بزرگى است. فوائد فراوانى در این کار هست. این جریان عظیم را حفظ کنید.
* قدر اردوهای هجرت را بدانید
بسیج سازندگى و این اردوهاى هجرت را قدر بدانید. شما که خودتان محورهاى اصلى این حرکت عظیم هستید، این را قدر بدانید؛ از خداى متعال شاکر باشید. مسؤولین، دیگران، مدیران و کسانى که دستاندرکار امور هستند، آنها هم این حرکت عظیم را قدر بدانند. سال تحصیلى، درس را خوب بخوانید، با تحقیق بخوانید، قصدِ رسیدن به قلههاى علمى را پیدا کنید. در دورهى فراغت هم ساعات را، روز و شب را، با این حرکت زیبا و باشکوهِ خدمت به مردم غنى کنید. ۱۳۸۹/۰۶/۳۱
بخش دوم: بیانات در دیدار با فرماندهان سپاه و بسیج
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار با گروهی از فرماندهان سپاه و بسیج، به تشریح «طرح بسیج سازندگی» میپردازند. متن زیر، بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در این دیدار است:
بسیج یک نعمت بزرگ است که امروز در اختیار ماست. اگر از این نعمت خوب استفاده نشود کفران شده است. هر نعمتی که کفران بشود، خدای متعال آن کفرانکننده را مجازات خواهد کرد و اولین مجازات این است که از آن نعمت محرومش میکند. یک چیز دیگری به ذهن من آمد که گفتیم آقای حجازی و آقای سعیدیکیا شاید بتوانند آن کار را راه بیندازند. نمیدانم حالا به کجا رسیده؟ «طرح بسیج سازندگی».
یعنی این سه ماه تابستان بچهها بیکارند، عدهای بعد از تابستان هم بیکارند. پشت کنکوریها و … اینها را سازماندهی کنید. سازماندهیاش با شما، سازماندهی و اعزام با شما. شناساییهای قبلی با جهاد سازندگی و دفتر مناطق محروم ریاست جمهوری و بقیهی جاها. بودجه هم با دولت، پول بگذارند بروند روستاهای فراوانی را پیشبینی کنند. بروند در این روستاها، اینجا مسجد ندارند، اینجا غسالخانه ندارند، اینجا جاده ندارند، اینجا مزرعهی چهار تا خانواده درو نشده است و … مثل کارهایی که اول انقلاب میکردند. بچهها از خدا هم میخواهند.
یک چیز مختصری هم مثل دهانشیرینی که توی جنگ به بچهها میدادید وقتی به دورههای بیست روزه میرفتند، هرکسی بیست روز در بسیج کار بکند. البته در این بین مهندس هم لازم است. کارگر فنی هم لازم است. موتوری هم لازم است. بنّا و همهجور آدمی ممکن است لازم باشد. جنس را جور کنید. سازماندهی و دستهبندی و اعزام و ادارهی کار با شما، شناسایی و بقیهی کارها با جهاد سازندگی. پشتیبانی هم با دستگاههای دولتی. راه بیفتید امسال، الان در اردیبهشت هستیم، یک ماه و اندی وقت دارید. امسال تمرینی عمل کنید، تجربه کسب کنید. از سال آینده به طور مبسوط عمل کنید.
آخر تابستان میتوانید آمار بدهید: این نیروها رفتند کمک کردند. تعدادی مدرسه در روستاها ساخته شده است. تا در بوشهر آن منظرهی رقتبار به وجود نیاید که توی خانهی آنچنانی، صد یا پنجاه تا دختربچه به آنجا بروند، پول هم از جیبشان بدهند و آنجا درس بخوانند که انسان واقعاً نمیتواند اینطور مناظر را تحمل کند.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
بخش سوم: دستنوشته خطاب به دو گروه جهادی
تلاشهای جهادگران در خدمت به مردم مناطق محروم کشورمان و حضور جوانان علاقمند به این فعالیتها در اردوهای هجرت و جهادی همواره مورد توجه رهبر انقلاب بوده است. ایشان به غیر از تأکیدهای فراوان بر مسألهی بسیج سازندگی و اردوهای جهادی که در سخنرانیهای عمومی یا خصوصی خود ابراز داشتهاند، در برخی موارد با اطلاع از فعالیتهای خدمترسانی جهادگران، با نوشتن یادداشتی نسبت به فعالیت آنان ابراز نظر و اعلام تشکر نمودهاند. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR دو دستنوشتهی زیر را که حضرت آیتالله خامنهای در آذرماه سال ۱۳۸۲ و خطاب به «گروه جهادی یاوران (دانشگاه علوم پزشکی بقیهالله)» و «هیئت دانشجوئی آل یاسین» نوشتهاند، به عنوان نمونههایی از این موارد منتشر میکند:
متن دستنوشتهی حضرت آیتالله خامنهای خطاب به گروه جهادی یاوران:
بسمهتعالی
از همهتان سپاسگزارم و شما را به خدا میسپارم. میل به خدمت به مردم و تحمل سختیهای آن، نقطهای نورانی در باطن انسان است؛ آن را هر چه میتوانید در جان خود گسترش دهید و نگذارید آفتها: سودجویی، خودنمایی، تنبلی و … آن را گِلاندود کند. نیت خود را خدایی نگهدارید و از او کمک بخواهید و از همه نیروی خود برای آن مایه بگذارید. موفق باشید.
سید علی خامنهای
۸۲/۹/۱۵
متن دستنوشتهی حضرت آیتالله خامنهای خطاب به هیئت دانشجوئی آل یاسین:
سلامٌ علی هیئت دانشجوئی آل یاسین، حین یعمرون و حین یخدمون و حین یبنون و حین یُحسنون الی الناس. و این در واقع در درجهی اول، عمران و خدمت و احسان به خودشان است که: من عمل صالحاً فلانفسهم یمهدون. انشاءالله موفق باشید.
بخش چهارم: اردویی برای ساخته شدن جوانها (گفتگو)
سردار پاسدار مجید خراسانی، رئیس سازمان بسیج سازندگی یکی از ارکان مدیریت و راهبری اردوهای جهادی در کشور است. در گفتوگو با او، از زمینههای تشکیل بسیج سازندگی آغاز کردیم. بعد به آسیبها و نقدهای حرکت جهادی پرداختیم و در پایان به چند خاطرهی راهگشا از ارتباط این موضوع با رهبر انقلاب رسیدیم.
* به نظر شما چه شد که رهبر انقلاب دستور تشکیل بسیج سازندگی را دادند؟
یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی، احیای فرهنگ جهادی بود. توسعهی این فرهنگ انقلابی در همهی زوایای زندگی میتواند یک روش و یک راهبرد اصلی باشد. تشکیل «جهاد سازندگی» در ابتدای انقلاب فرصتی را از نظر ساختاری و از نظر روش مدیریتی ایجاد کرد تا صدها سال عقبماندگی قبل از انقلاب را با روشهای میانبر و ابتکاری جبران کند. جهاد سازندگی تشکیل شد و از همان ابتدای تأسیس، تجربهی بسیار موفقی در بازسازی روستاها و در دفاع مقدس به یادگار گذاشت. این امر -با نگاه خوشبینانه- به دلیل کارشناسی غلط و -با نگاه بدبینانه- به دلیل تعمدی که دشمنان داخلی یا نفوذیهای دشمن در بدنهی انقلاب داشتند، ابتدا از طریق تبدیل به وزارت جهاد سازندگی، از قالب جهاد خارج شد. در ادامه هم با ادغام آن بنا داشتند این دستاورد به دست فراموشی سپرده شود.
رهبر انقلاب در اردیبهشت سال ۷۹ با تدبیری بسیار آیندهنگرانه، دو ماه قبل از اینکه این جهاد سازندگی منحل شود، با فراخوانی وزیر جهاد سازندگی وقت -جناب مهندس سعیدیکیا- و فرمانده نیروی مقاومت بسیج وقت -جناب سردار حجازی- دستور راهاندازی مجموعهای به نام «بسیج سازندگی» را دادند و الان تقریباً ۱۲ سال از تشکیل بسیج سازندگی گذشته است. بسیج سازندگی در اصل به عنوان جایگزین جهاد سازندگی ابتدای انقلاب تأسیس شد. علت اصلی تأسیس بسیج سازندگی را میتوان در یک کلام «تدبیر رهبر انقلاب به عنوان تحول ساختاری و ایجاد یک نگاه جدید متناسب با نسل جدید انقلاب» دانست. راهاندازی و طرح بسیج سازندگی توسط رهبر انقلاب با انحلال آن وزارت و همزمانی این دو رویداد و فرمایشهای رهبری در یک دههی اخیر، این ادعا را کاملاً ثابت میکند.
* مهمترین دستور رهبر انقلاب برای بسیج سازندگی چه بوده است؟
ایشان در نامهای خطاب به رئیسجمهور وقت در سال ۷۹ ابلاغ فرموده بودند که بناست طرحی به نام «بسیج سازندگی» در کشور شروع شود و انتظار میرود که دولت در پشتیبانی مسائل مالی با آن همکاری کند و مدیریت بهکارگیری جوانها و ادارهی طرح به عهدهی بسیج سازندگی باشد.
نکتهی بعدی سخنان ایشان در نشستی بود که با آقای سعیدیکیا و سردار حجازی داشتند. ایشان در این دیدار سه انتظار خود از بسیج سازندگی را بیان فرمودند. این سه انتظار عبارت بودند از: ۱. برنامهریزی و ساماندهی حضور جوانان برای مشارکت در سازندگی کشور. ۲. حضور و فعالیت جوانان جهادی متناسب با توانایی و استعدادشان در عرصههایی که میتوانند برای انقلاب و کشور مثمرِ ثمر باشند. مثلاً در حوزههای سلامت، اشتغال، ورزش یا در حوزههای علمی و فنی و عمرانی. بنابراین از فرمایش رهبر معظم انقلاب متوجه شدیم که سازندگی را محدود به کار عمرانی نمیدانند، بلکه آن را یک بستهی کاملی میدانند که جوان بتواند در این بستر، کشور خودش را بسازد. البته ایشان حضور در این بخش را محدود نکردند به اینکه فرد جهادی حتماً جوان باشد. ۳. کمک به ایجاد شغل و اشتغال در کشور. این سه دستورالعملی بود که حضرت آقا فرمودند و امروز در راهبردهای بسیج سازندگی، این سه محور اصلی وجود دارد.
* آیا برای شرکت در این اردوها حتماً باید عضو بسیج بود؟
دو نکتهی مهم وجود دارد: اول اینکه رهبری در پیام تشکیل بسیج سازندگی نفرمودند که بسیجیها بیایند کشور را بسازند! آقا فرمودند آحاد جوانان عزیز ما در کشور! حتی نفرمودند که فقط پسران. بنابراین ما امروز مخاطبمان فقط بسیجیان نیستند. امروز مخاطب بسیج سازندگی، همهی جوانانیاند که علاقهمند به آبادانی کشور هستند. دوم اینکه ما سازندگی را محدود به یک نوع فعالیت عمرانی نکردیم. بسیاری از افراد که امروزه دارای تحصیلات دانشگاهی بالاتر از سطح کارشناسی هستند، علاقه دارند که در دورترین نقاط محروم کشور خدمت کنند. اینطور نیست که احساس کنند چون رشتهی عمران نخواندهاند، پس نمیتوانند در حوزهی سازندگی وارد شوند. آنها میتوانند در رشتههای الکترونیک، بهداشت، سلامت، کشاورزی و برای کمک به تقویت تحصیلات دانشآموزان در روستاها مشغول به خدمترسانی شوند. در حال حاضر تعریف سازندگی به حدود بیش از ۲۰۰ نوع فعالیت در ۹ عرصهی ملی رسیده است.
* به نظر شما چه آسیبها و تهدیدهایی یک عنصر جهادی را تهدید میکند؟
اگر شاخصهای یک حرکت جهادی و البته یک عنصر جهادی را داشته باشیم، وقتی از این شاخصها عدول کنیم، میتوان گفت مواجه با تهدیدهایی میشویم. مثلاً اخلاص در عمل، سادهزیستی، قناعت، ترجیحدادن دیگری بر خود، جلب رضایت خدا، رعایت تقوا، رعایت شاخصهای بیرنگی در عمل و بیریا بودن از جمله شاخصهای یک عنصر جهادی است که عدول از اینها تهدیدکنندهی عناصر جهادی است.
اما بهصورت مصداقی آسیبهایی که امروز میتوان برای یک عنصر جهادی متصور شد، یکی «گروهگرایی» است که از آسیبهای جدی است؛ اینکه من بگویم گروه من! این درست است که ما باید گروهی کار کنیم و خدا دوست دارد که ما با جماعت باشیم، اما «گروهگرایی» یا «نتیجهگرایی» یکی از آسیبهایی است که ممکن است حرکت جهادی را مورد تهدید قرار دهد. من به استناد فرمایشهای رهبری عرض میکنم. در ملاقاتی که خانوادهی مرحوم والی -به عنوان یک جهادگر واقعاً برجسته- با ایشان داشتند، آقا فرمودند: «مرحوم والی امتیازش این بود که بدون تابلو کار کرد.» یکی از تهدیدها این است که ما علاقه داشته باشیم تابلوی خودمان را علم کنیم! در حرکتهای جهادی این میتواند آسیب باشد. امروز ارتباطات بهقدری پیشرفته است که همه میتوانند خود را معرفی کنند. بنابراین اگر خدای ناکرده این کار از حد عرف خود خارج شود، میتواند مصداق خودنمایی باشد.
یکی دیگر از آسیبها «نداشتن برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت» است. همچنین «سطحینگری» یکی دیگر از آسیبهای متوجه عناصر جهادی است؛ یعنی ترجیحدادن کارهای سطحی به کارهای عمقی و کیفی. یکی دیگر از تهدیدها «سستی در اراده» است؛ یعنی کار را در یک مقطعی رهاکردن! باید کار را تا آخر ادامه داد. روایتی است که حضرت رسول صلّیاللهعلیهوآله مردهای را دفن میکردند، در چیدن سنگ لحد دقت بسیاری به خرج دادند که کاملاً درست انجام شود. همراهان اعتراض کردند که آقا قبر است دیگر، اینقدر وسواس برای چیست؟ اما ایشان فرمودند هر کاری در زندگی باید درست انجام شود ولو دفن میت باشد.
بسیج سازندگی در اصل به عنوان جایگزین جهاد سازندگی ابتدای انقلاب تأسیس شد. علت اصلی تأسیس بسیج سازندگی را میتوان در یک کلام «تدبیر رهبر انقلاب به عنوان تحول ساختاری و ایجاد یک نگاه جدید متناسب با نسل جدید انقلاب» دانست.
* چه رابطهای بین سازمان بسیج سازندگی و گروههای مردمی خودجوش جهادی وجود دارد؟
ما در سند چشمانداز و در تعیین نقشهی راه سیاستهایی که در ذیل این چشمانداز و نقشهی حرکتهای جهادی به تصویب مراجع مختلف رساندیم، سعی کردیم این حرکت را یک حرکت «ولایی» تعریف کنیم. حرکتهای جهادی جریانی است «ولایی»، «منسجم» و «مردمی». بنابراین عمدهی مخاطبین ما آحاد جوانانی هستند که معتقد به انقلاب اسلامی، دستاوردهای آن و آبادانی کشورشان هستند. پس ما هیچگونه محدودیتی در حمایت از حرکتهای جهادیِ گروههای جهادی به طور مطلق نداریم. هر گروهی که در هر نقطهای از کشور، توانایی فعالیت در این حوزه را در خود میبیند، میتواند اعلام حضور و فعالیت کند. در دستورالعملها، ثبتنامها و در نحوهی واگذاری مسئولیتها که از طریق سایت بسیج سازندگی، سایت جهاد و دیگر روشهای حضوری و غیر حضوری به جوانان اطلاعرسانی کردیم، اعلام داشتیم که همهی جوانان میتوانند حضور پیدا کنند و این اتفاق هم افتاده است.
* درباره مأموریت خودتان از رهبر انقلاب خاطرهای دارید؟
من در این چند سال اخیر که مدیریت مجموعهی حرکتهای جهادی بسیج سازندگی را به عهده داشتم، سه مقطع را مشاهده کردهام. مقطع اول مربوط به دورهی راهاندازی بسیج سازندگی در دوران اصلاحات است. در این دوره ما در نحوهی حمایتها از بسیج سازندگی نتوانستیم خیلی موفق باشیم. خاطرهی تلخ این بود که در فرمایشهای رهبری متوجه شدیم واقعاً از عملکرد صورت گرفته رضایت ندارند. مقطع دوم مربوط به دوران پس از راهاندازی بسیج سازندگی بود. در شهریور ۸۴ که خدمت مقام رهبری بودیم، سردار حجازی حدود نیمساعت گزارشی از اقدامات مختلف مجموعهی بسیج مطرح کردند و شاید بیش از صد عنوان از فعالیتهای بسیج را اشاره فرمودند. برای من جالب بود که رهبری بعد از ارائهی گزارش، ضمن تشکر و تقدیر از ایشان فرمودند: «بسیج سازندگی، شما در ردیف کارها ذکر کردید. اما انصافاً بسیج سازندگی، خودش یک شعبه کار عظیم است.» و شروع کردند به گلایه از این بابت که چه کارهایی را انجام ندادهاید. یعنی انتظارات را کاملاً شفاف فرمودند. نکتهی قابل توجه این بود که حضرت آقا در بین صدها عنوان ذکر شده در گزارش اقدامات بسیج، «بسیج سازندگی» را مورد توجه قرار دادند.
مقطع سوم مربوط به چند سال بعد میشود که دوباره خدمت رهبر معظم انقلاب رسیده بودیم، این بار گزارشها را پیشتر کتباً ارسال کرده بودیم و بنده مسئولیت داشتم خلاصهی گزارشها را حضوراً تقدیم کنم. خدمتشان عرض کردم اگر ابهام یا سؤالی در اقدامات ما دارید، بفرمایید تا بنده توضیح دهم. ایشان فرمودند: «نه، من گزارشهای شما را در این چند سال بهدقت خواندهام.» حتی ایشان برای اینکه ما اطمینان بیشتری پیدا کنیم، فرمودند: «این آماری که در فلان جزوه فرستاده بودید، همین مثلاً چند میلیون است؟» در مجموع برای من خیلی جالب بود که سال ۸۴ رهبری ناراضی بودند، ولی خوشبختانه در سال ۸۹ فرمودند: «بسیج سازندگی علاوه بر اینکه میلیونها نفر را منتفع میکند، باعث ساخته شدن جوانها میشود.»
بخش نهایی: سفر به قطعاتی از بهشت
حجتالاسلاموالمسلمین غلامرضا قاسمیان، یکی از پیشکسوتان اردوهای جهادی و از شخصیتهای محبوب در بین فعالین این عرصه است. او که علاوه بر تدریس در حوزههای علمیه، علاقه و دغدغهی ویژهای در موضوع اردوهای جهادی دارد، در گفتار ذیل به بیان چند نکتهی مهم و ضروری برای اردوهای هجرت پرداخته است. حاجآقای قاسمیان اصطلاح «مسافرت جهادی» را عنوان مناسبتر و دقیقتری برای اردوهای جهادی میداند. این گفتار بخشهایی از سخنان ایشان است که در جمع اعضای یکی از گروههای جهادی بیان شده است.
* تعریف و نیت مهم است
تعریفی که از اردوی جهادی ارائه میکنیم بسیار مهم است و طبیعتاً میتوان از «جهادی» بهرههای متفاوتی برد. اگر «مسافرت جهادی» را اقدامات عامالمنفعهای برای محرومین تعریف کنید، فرقی با کشورهای دیگر دنیا ندارد. اما آیا فرهنگ جهادی این است؟ اصل اقدامات برای محرومین بد نیست و حتی از حُسن سیرت فرد خبر میدهد، اما اینگونه تعریفکردن جهادی غصهدار است. بعضی هستند که میگویند میخواهیم ۱۵ روز از ۳۶۵ روز سالمان، یک نوع خدماتی ارائه کنیم. یا میگویند میخواهیم خودمان را از جوّ تهران و شهرهای بزرگ خلاص کنیم. بله، محیط جهادی برای ابراز نشاط جوانی محیط بسیار خوبی است، ولی این فقط نیست. کمااینکه جبهه نیز محیط خوبی برای ابراز شور و نشاط جوانی بود. این نشاط میتواند در جبهه یا جهادی بروز پیدا کند، اما هدف عالی اینها نبوده و نیست.
هرکس باید کشیک نفسش را بکشد که میخواهد عمر و وقت خود را به چه چیزی اختصاص بدهد. گاهی میخواهیم احساس بدی را که به ما دست داده، در یک ۱۵ روزی جبران کنیم. بهخصوص هنگامی که تعلقات دنیوی زیاد میشود و میخواهد آدم را روی زمین بچسباند. زن، فرزند، حیثیت اجتماعی و غیرهم برای همین است که در مقابل «اثّاقَلتُم إلی الأرض»۱ دعا میکند که «اللّهمّ انّی أسئلُکَ التّجافی عن دار الغرور»۲ خدایا کاری کن که حالت تجافی به ما دست بدهد که به محض اینکه به آدم گفتند بلند شو، بلند شود.
* دو ایمان و دو مؤمن
«الَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَهً عِندَاللَّهِ وَأُولَـٰئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ»۳ «جهاد فی سبیلالله بأموالهم و أنفسهم» یعنی مجاهد هرچه دارد وسط میدان است. مؤمن جهادی قرار است این حالت را بسازد؛ همانند دورهی حج که قرار نیست کسی به حج برود و بعد از آن مثل سابق عمل کند. «حَجَّ» یعنی قصد کرد؛ حاجی باید قصد تازهای در او ایجاد شود. کار جهادی و کار بسیجی، کاری است که با توقع کم و کار زیاد محقق میشود. هزینهی کم و کار زیاد معاملهی با خداست. کمااینکه شهدا جان خود را با خدا معامله کردند. شهدای ما اینگونه بودند؛ جهادیهای ما هم اینگونهاند که یُجاهِدونَ بِأموالِهِم و أنفُسِهم. یعنی با تمام قوا آمدهاند.
«لا یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَهً وَکُلًّا وَعَدَ اللهُ الْحُسْنَىٰ وَفَضَّلَ اللهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا»۴ خداوند میفرماید: ما مجاهدین را بر قاعدین به یک اجر عظیمی فاصله گذاشتهایم و اینها را تفضیل دادیم. اینها اصلاً شبیه به هم نیستند. هم بهرههای دنیوی و هم بهرههای اخرویشان با یکدیگر متفاوت است. به بهشتی هر نعمتی که میدهند، میگوید من قبلاً این را در دنیا گرفتهام. مشابه آن به او داده شده است.
این آیه به اعتقاد بنده آیهی جهادیهاست؛ که دو نوع ایمان و دو نوع مؤمن را معرفی میکند و میگوید گمان مکن این دو نوع مؤمن شبیه همدیگرند! یک گروه نشستگان از مؤمنیناند. اینها کسانیاند که هیچ ضرری نمیکنند. انگار ایمانشان هیچ هزینهای ندارد. نماز میخوانند، روزه میگیرند، خیلی همت کنند خمسشان را هم میدهند. این میشود تعریف ایمانهای نشسته (قاعدین من المؤمنین). خدا نمیفرماید این بد است، ولی اگر انسان به ایمان نشستگان عادت بکند و به این سبک ادامه دهد، اصلاً خود پروردگار به او میگوید تو بنشین!
* خدا به کار ما احتیاجی ندارد
آن چیزی که ورای ساختن مسجد، مدرسه و … مهم است که در جهادی ساخته شود، خود آدم است. آیا در من هم چیزی ساخته میشود؟ آیا در من هم اتفاقی میافتد؟ آیا وقتی که برمیگردم، جور جدیدی خواهم بود؟ فکر نوینی خواهم داشت؟ یک برنامهریزی و مجاهدت خاصی خواهم کرد؟ اصلاً بخشی از تعریف بحثهای عملگی در اردوی جهادی، خودسازی است. در جایی بودن، خستهشدن، عرقریختن، مریضشدن، هفتهی اول با شوق کارکردن و هفتهی دوم با بدن خسته و خالی کارکردن. این است که اندک مرضی در هفتهی دوم تبدیل به تمارض میشود. اصلاً این جهاد، جهاد خودسازی است. خدا به کار ما احتیاج ندارد. دنیا دار امتحان است.
«وَلَوْ یَشَاءُ اللهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَـٰکِن لِّیَبْلُوَ بَعْضَکُم بِبَعْضٍ وَالَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللهِ فَلَن یُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ»۵ اگر خدا میخواست، خودش میتوانست انتقام بگیرد؛ به جهاد شما هم احتیاجی نبود، «ولکن لِیَبلُوَ بَعضکُم بَبعضٍ» برای اینکه یک عده بروید، عدهای دیگر امتحان شوند. فقط همین. خواستیم امتحان کنیم که اگر بگوییم بدوید! میدوید؟
اگر خدا بخواهد در این منطقه آبادانی ایجاد کند، آیا نمیتواند؟ دست خدا که بسته نیست؛ میتواند. فقط بحث این است که ما را به اینها، و اینها را به ما امتحان کند. اینها در امتحان صبر شرکت کنند و ما در امتحان شکر. یک عده امتحان ثروت میدهند و یک عده امتحان فقر. یک عده امتحان صحّت میدهند و یک عده امتحان مرض. اینطور نیست که خدا تحفهای به عنوان جایزه به کسی داده باشد. آنچه که داده، وسیلهی امتحان است. اصلاً اینطور نیست که کسی منّتی به گردن مردم محروم داشته باشد. منّتی بر گردن هیچکس جز خودمان نداریم که خدا توفیق داده بیاییم و در این مسافرت شرکت کنیم. دعاهای این محرومین در حق ما رزقهای «مِن حَیثُ لایَحتَسِب»۶ ماست.
آن چیزی که ورای ساختن مسجد، مدرسه و … مهم است که در جهادی ساخته شود، خود آدم است. آیا در من هم چیزی ساخته میشود؟ آیا وقتی که برمیگردم، فکر نوینی خواهم داشت؟ یک برنامهریزی و مجاهدت خاصی خواهم کرد؟ اصلاً بخشی از تعریف بحثهای عملگی در اردوی جهادی، خودسازی است. هفتهی اول با شوق کارکردن و هفتهی دوم با بدن خسته و خالی کارکردن.
* سفر به قطعاتی از بهشت
اینکه چند مسجد ساخته شده و چند خانه بهرهبرداری شده، در مقابل آن تحولی که در افراد میتواند رخ دهد، هیچ است. از طرفی اگر آن حوزهی وجودی شخص قابلیتش زیاد شود و آن وجود نورانیتر شود، آن وجود همان کلمهی طیبهای میشود که قرآن فرموده: «کَشَجَرهٍ طیبهٍ اصلُها ثابت و فرعُها فِی السَّماءِ تُؤتی اُکُلَها کلّ حینٍ بإذن رَبّها»۷ یک وجودی مثل حاجعبدالله والی.
اولیالأرحام کسانی هستند که یک رحم آنها را به هم پیوند داده است. این رحم جهادی است که مهاجرین و انصار را در صدر اسلام به یکدیگر پیوند داد. اینها اولیالأرحام یکدیگر هستند. فکری هم که مؤمنین جهادی را به هم پیوند میدهد، بسیار متفاوت از فکر مؤمنینی است که نماز و روزهی خود را بجا میآورند و خمس و زکاتشان را هم میدهند، ولی مجاهدت با نفس و مالشان نمیکنند. این مجاهدت با نفس و مال همان راهی است که شهدا رفتند. این تفکر جهادی در هر جا یک نوع بروزی دارد. اگر در فناوری و تکنولوژی باشد، محصولش «جهاد علمی» میشود. اگر در سازندگی باشد، «جهاد سازندگی» را ثمر میدهد. در هر کاری این تفکر باشد، برکات و نتایج شگرفی را نتیجه میدهد.
ما بهشت را نقد میخواهیم؛ در همین دنیا. میشود قطعاتی از بهشت را در همین مسافرتهای جهادی دید. نشاط هست، گناه نیست. خستگی هست، اما لذت هم هست؛ چیزهایی که جمع اینها را با همدیگر نمیشود پیدا کرد. شوخی، طراوت، کار برای خدا، گریه، خنده و در عین خنده، با برگزاری یک دعای کمیل، اشکها از چشمها جاری میشود. جهادیای که در آن دعای کمیل و زیارت عاشورا نباشد جهادی نیست. شأن آن افت کرده است. در جهادی باید معنویت و خودسازی حاکم باشد و همه دست پر از آن بروند.
منبع: دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای