به گزارش نبض سحر به نقل از دفاع پرس، هیأتیها و سینهزنهای مکتب الحسین(ع)، سوز صدای “حاج نریمان پناهی” را به خوبی می شناسند؛ همان یا حسینهای معروف او که مملو از سادگی ولی پرسوز و گداز است.
برای اینکه حاج نریمان را بهتر بشناسیم باید خاطرات حضور او به عنوان یک رزمنده در لشکر۲۷ محمد رسول الله(ص) و عضوی از گردان های مقداد و میثم را مرور کنیم؛ روزهایی که او در قالب گشت ثارالله(ع) و گروه های مختلف، “حسین(ع) جان ای آبروی دو عالم”را دَم می گرفت و رزمندگان هم نوا با او زمزمه می کردند و بر سر و سینه می زدند.
روضه های جانسوز او از حضرت فاطمه زهرا(س)، حضرت ابوالفضل العباس(ع) و گاهی توسل به علی اصغر(ع) و علی اکبر(ع) حال عجیبی را در فضای نورانی جبهه و جنگ ایجاد می کرد.
نریمان پناهی درحال مداحی در یکی از گردانهای لشکر ۲۷ محمد رسولالله(ص)
پناهی افتخار می کند که میاندار حاج منصور ارضی در هیئت “حسین جان” بوده و هنوز هم پس از چندین سال مداحی در هیئات مذهبی کشور، اعتقاد دارد حاج منصور ارضی معلم اوست و به حاج ماشاءالله عابدی نیز ارادت ویژهای دارد، وقتی هم از مرحوم مجید سیب سرخی و غلامعلی رجبی میگوییم ناگهان منقلب میشود.
در یک شب بهاری، میهمان خانه “حاج نریمان پناهی” شدیم و چند ساعتی با او گپ زدیم. حرفهایی که شاید بسیاری از آنها قابل انتشار نباشد…
مشروح گفتوگوی خبرنگاران دفاع پرس با این مداح اهل بیت در ادامه از نظرتان می گذرد:
** گردان میثمیها و مقدادیها در شجاعت و جسارت نظیر نداشتند **
حاج آقای پناهی به عنوان مقدمه از حضورتان در دوران دفاع مقدس بفرمایید.
۱۸ سالم بود که به جبهه اعزام شدم؛ اولین مکانی که حضور پیدا کردم تیپ سیدالشهدا(ع) بود. در همین دوران این توفیق را داشتم که به عنوان مسئول پایگاه بسیج مسجد جعفری نیز فعالیت میکردم. یادم نمیرود در گردان علی اصغر(ع) به خاطر سه بیت شعر، راهی عملیات والفجر۲ شدم.
در سال ۶۲ به عضویت سپاه درآمدم و در گشت ثارالله(ع) مشغول به کار شدم. به همین خاطر در دومین اعزام به جمع رزمندگان لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) پیوستم. مدتی را در گردان مقداد و چند صباحی نیز در گردان میثم توفیق رزمندگی داشتم. حقیقتاً گردان میثمیها و مقدادیها در جسارت و شجاعت نظیر نداشتند؛ مردانی مرد همچون داود حیدری، حسین اسکندرلو، نوزاد، جذبانی، صراف و کروبی که به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
** در آخرین لحظات میخواست برایش بخوانم!
یک روز قبل از عملیات کربلای ۲، با شهید بزرگوار کروبی کنار سنگر نشسته بودیم. خیلی بی مقدمه و با حالتی که تا آن روز از او ندیده بودم رو به من کرد و گفت: “برای ما نمیخونی؟!” برای اولین بار بود که این اتفاق میافتاد. شروع کردم به خواندن؛ فردای آن روز به محض خارج شدن کروبی از سنگر، خمپاره به او اصابت کرد و همانجا شهید شد.
** “حسین جان ای آبروی دو عالم” به تنهایی یک روضه کامل است
بجز گردان میثم و عملیات هایی که به همراه این گردان شرکت داشتید؛ در چه عملیاتهای دیگری حضور داشتید؟
من در عملیات بیت المقدس به عنوان یک نیروی عادی، این توفیق را داشتم که در هیئتهای گردانها برای رزمندگان مداحی میکردم. فیلمی مربوط به سال ۶۳ از من موجود است که در ابتدای ورود به جبهه گرفته شده بود و این فعالیتها را به خوبی نشان میدهد. در آن دوران بسیار با این شعر لذت میبردیم و همین الان هم در جایگاه یک روضه کامل جواب میدهد؛ “حسین جان ای آبروی دو عالم…”
در عملیات بیت المقدس مجروح شدم. در عملیات های والفجر۲، کربلای۱، ۲ و ۵ حضور داشتم. در این عملیات پیروزمندانه دچار موج گرفتگی شدم. داود احمدپور و سیدابوالفضل کاظمی جزء فرماندهان گردانهای عملیاتی لشکر بودند که هنوز هم به مکتب الحسین(ع) میآیند.
قطعا هرچه برکت و دستاورد در ایران اسلامی ما وجود دارد باعث و بانی آن، حضور موثر و پرافتخار رزمندگان ما در ۸ سال دفاع مقدس است.
** دو نفری با یک لیوان آب وضو میگرفتیم
مداحی در دوران دفاع مقدس چه تفاوتها و شباهتهایی با امروز داشته است؟
مجالس و هیأت های آن دوران با فضای امروز هیأت های مذهبی و مجالس عزاداری حضرت سیدالشهدا(ع) تفاوتهای زیادی داشت، حال و هوای جنگ چیز دیگری بود و گفتنی نیست. با امروز از زمین تا آسمان فرق میکند.
در آن زمان دو نفر از رزمندگان ما با یک لیوان وضو میگرفتند. نماز صبح و شب قضا نمیشد. الان غبطه میخورم که واقعاً چه دورانی مثل چشم بر هم زدنی گذشت و شاید به معنای واقعی، مفهوم و معارف آن را دریافت نکردیم.
در جنگ تحمیلی هرچه میدیدیم نور بود؛ از راه رفتن، خوابیدن و خوردن غذا گرفته تا مناجاتها و روضهخوانیها چون با کسانی همراه بودیم که عمده آنها شربت شهادت را نوشیدند. با آن ها زندگی کردیم، حالات، اخلاق، شیوه و سیره زندگی آنها اصلاً با جامعه امروز قابل قیاس نیست. این حرف تعارف نیست، آنجا تقوا حاکم بود و همه از ارتکاب گناه فراری بودند. در تمام اوقات با خاک سرو کار داشتیم و کسی به تجملات فکر نمیکرد و زرق و برق دنیا را نمی دیدیم.
** دفاع مقدس، یک دانشگاه واقعی بود
امام راحل(ره) را خدا رحمت کند که در خصوص دفاع مقدس تعبیر دانشگاه به کار بردند. الان واقعاً حسرت آن زمان را می خورم. حسرت به این دلیل که نمیدانستیم در چه بهشتی حضور داریم. آن موقع اصلاً تعلقات اهمیتی نداشت، ببینید که شهدا به چه صورت بودند. آن ها پیروز شدند و ما جملگی شکست خورده ماندهایم و گرفتار دنیا و مادیاتیم.
آقای پناهی، برای رزم به کدام مناطق می رفتید و کجاها مداحی می کردید؟
ما هم نیرو بودیم و هم میخواندیم، اکثر شبها هیأت داشتیم و در این بین، گروهان ما بیش از قسمتهای دیگر مجالس عزاداری برپا میکرد.
انس این بچهها با کدام ذوات مقدسه بیشتر بود؛ مثلاً گردان شما به توسل به کدام یک از اهل بیت معروف بود؟
برخی توسل به حضرت زهرا(س) داشتند، برخی حضرت ابوالفضل(ع) و گروههایی از حضرت علی اصغر(ع) و علی اکبر(ع) حاجت، طلب میکردند. اینکه بگویم رزمندگان فقط به یکی از این ذوات مقدسه انس داشتند به این صورت نبود اما امکان نداشت نام حضرت زهرا(س) بیاید و روضهها جانسوزتر نشود.
آقای پناهی، به دیدار اخیر مقام معظم رهبری با مداحان برسیم، معظم له توصیههای مختلفی داشتند. ایشان در بخشی فرمودند از این فرصتی که پیش آمده و جوانان به هیأتها میآیند، در جهت تعمیقبخشیدن به معارف اسلامی بهره ببرید. لطفا در این رابطه توضیح دهید.
در دوران دفاع مقدس تمام بچه ها پاک بودند و دیگر نیاز به گفتن و تذکر دادن نبود؛ چرا که همه در فضای جبهه خودسازی میکردند. ولی الان ما با همه نوع جوان و سلیقههای متفاوت سروکار داریم. به خاطر همین تفاوتهاست که حضرت آقا به این نکته، اندیشمندانه و حکیمانه توجه و هشدار میدهند. ما باید هوشیارانه و با بصیرت به این مطالب و حکمتها تأسی کنیم.
حضرت آقا برخی مواقع فرمایشاتی دارند که به طور خلاصه اما با نهایت زیبایی و پرمحتوایی، مبناها و معیارها را مشخص میکنند. بنده به عنوان یک مداح وظیفه دارم در قبال این رهنمودهای ارزشمند، درست هیأتداری کنم. یعنی اگر در آن زمان جبهه مأمنی برای خودسازی و دوری از گناه بوده، امروز امید و پناهگاه ما همین هیأتهاست. ما به طریق هیأت میتوانیم جوانان را جذب کنیم.
** خدا نکند هیئت آمدن و هیأتداری به عادت تبدیل شود
همیشه در ابتدای روضهخوانی تذکر دادهام که یک روضهخوان اول از هرچیز بایستی اخلاق بگوید. نه اینکه تنها شعر و سبکی را یاد بگیرد و بخواند. جلسهداری درست، جوان جذب میکند، خدا نکند و آن روز نرسد که هیأتآمدن و هیأتداری به عادت تبدیل شود. دقیقاً مصداق آن فرمایش رهبر معظم انقلاب بود که فرمودند این نباشد که عدهای جمع شوند لخت بشوند و بپرند بالا و پایین و مقصودی و منظوری که ندانند هدف و راه چیست؟ این نشد هیأتداری!
** باید هم روضه بخوانم و هم درس دینشناسی بدهم
من باید طوری روضه بخوانم تا چیزی نصیب مستمع شود که با معنا و محتوا همراه باشد. من به عنوان یک مداح باید خوب روضه بخوانم، شعائر دین را به گونهای بیان کنم که یک نوع آموزش دینشناسی هم محسوب شود.
سخنان حضرت آقا در بسیاری از مواقع کنایه دارد که باید نکتهسنج باشیم تا درک کنیم منظور معظم له چیست. حقیقتاً در عبارتِ “میپرند بالا و پایین و نمی دانند چه میگویند”، نکات و مسائل بسیاری نهفته است.
منِ نریمان می گویم نوع عزاداری ما باید به بهترین نحو باشد که اگر کسی از کنار ما رد شد که به دین ما اعتقادی نداشت، از این نوع گردهمایی و عزاداری لذت ببرد و در نتیجه جذب شود. من باید به گونهای روضه بخوانم که مستمع من لذت ببرد و از مفاهیم و حوادث واقعی عاشورا و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) دور نشود. بلکه بیشتر به امام حسین(ع) نزدیک شود و این قرابت همراه با شور و شعور باشد.
واقعاً در گذشته هیأتها این طور اداره نمیشد که به سرعت وارد سینهزنی و عزاداری شوند. حتماً اخلاق و احکام را داشتند. آنقدر مراقبت میکردند که غریبهای وارد نشود که خدایی ناکرده مستمع جوانشان را دچار انحراف کند. معلم بنده شهید حمید رفیعیان در آن دوران به واقع مرا تحت نظر داشت که از مسیر تعیینشده، منحرف نشوم.
** در هیأتهای قدیمی، همه اصول رعایت میشد
یادم نمی رود زمانی که من نوجوانی ۱۵ ساله بودم، به ما گفتند لباستان را اتو نزنید و فقط تمیز باشد. چرا که در خیابانها یک حالت خودنمایی ایجاد میکند. به خودتان عطر غلیظ نزنید تا کسی خوشش نیاید. اینها آموزگاران ما بودند و مزدشان را هم با درجه رفیع شهادت از خداوند متعال گرفتند. آنها چه گفتند و الان چه میگویند! آنها نوع لباس پوشیدنها را نیز کنترل میکردند. حدیث، روایت، اخلاق و احکام میگفتند و متقابلاً از ما میخواستند. سینهزنی با چراغ خاموش انجام و روضهخوانی باید مطابق مقتل خوانده میشد. اگر کسی هم به هیأت نمیآمد دیگران از او خبر میگرفتند و اگر مشکلی داشت به او کمک میکردند.
قدیمی های این عرصه، استاد دیده هستند. مداحان نسل جدید باید چهکار کنند که برخی از آنها اصلاً استاد ندیدند؟
هرچه گفتم الان برعکس شده است. ناگفته نماند بچههای قدیمی خودشان را حفظ کردهاند. از هر آسیب دیگری بگذریم که سوال شما هم به یکی از این مشکلات اشاره دارد، ما هنوز نتوانستیم نوع لباس پوشیدنها را درست کنیم. با هر نوع آرایش صورت و لباسی که دوست دارند به هیأت میآیند. قبلاً یک احترام و ارزشی برای این مکانها قائل میشدند و نوع برخوردها و رفتارهای فیزیکی و حتی همین لباس پوشیدنهایشان نیز از اصولی تبعیت میکرد.
شما در محرم امسال طرحی برای سینهزدن با پیراهن مشکی را پیاده کردید که البته به مذاق برخی خوش نیامد اما شما در عدم برهنه شدن که خواست رهبر معظم انقلاب هم بود، پیشگام بودید. از این اتفاق بزرگ بگویید؟
چرا به لباس پوشیدن توجه دارم و به این موضوع مجدانه پیگیری کردم؟ چون این همان آسیب است. من عمداً این کار را کردم. من فرمایش حضرت آقا را ابزاری برای جوان قرار ندادم. کار خودم را انجام دادم در عین اینکه در پشت پرده خواسته حضرت آقا را محقق کردم.
واقعاً نوع لباس پوشیدنها مرا آزرده خاطر کرده بود؛ شلوارهای فاق کوتاه، خالکوبیها و … واقعاً هیأتهای قدیمی کجا این طور بود؟ برخی مغرضانه نظر میدهند و میگویند کاری نداشته باشید این ها همه برای امام حسین(ع) است؛ پس کجا باید تربیت شویم؟ معلمین ما آن تربیتها را داشتند و نکته های این چنینی را می گفتند از لباس پوشیدن تا گریه و سینه زنی. البته این تذکرات هم باید از راه اصولی باشد نه کسی بیرون رانده شود و نه کسی تأیید شود. باید به جوان بگویم قهوهخانه یک مکان مضرّ است، اگر جای خوبی بود بزرگان میرفتند. من در قبال این جوان مسئولم، چرا که اگر به این مسائل اهمیت داده نشود، هیأت گرفتن هیچ فایدهای ندارد.
** میخواستم بگویم ایها الناس! ما تابع رهبریم
استقبال چطور بود؟
بسیار خوب بود. بسیاری از دوستان قدیمی به بنده گله کردند و گفتند تو خودت از کسانی بودی که سالها برهنه سینه زدی! و به گونهای در مقابل من قرار گرفتند. ولی احساس میکنم نسبت به بسیاری از مسائل آگاهی ندارند، اگر روزی رهبری امر بفرمایند که ما با لباس سینه بزنیم آن موقع این آمادگی را داریم. من از این کارم هدف داشتم، آقا که اعلام نکردند حرام است. من از این طریق می خواستم بگویم ایها الناس ما تابع رهبریم.
عده قلیلی در این باره گفتند اگر می خواهیم با لباس سینه بزنیم پس معنای “یا لیتنی کنّا معک”چه میشود؟
هدف اصلی این کار، اثبات ولایتمداری هیأتیها بود. بسیاری از فرقهها این صحنهها را میبینند، اگر رهبرشان اشارهای کند اینها به سرعت آماده اجرا هستند. ما نباید مقابل این حرف بایستیم بلکه باید پیشرو باشیم. حضرت آقا اشاره کردند و ما باید با قدرت و سرعت جلو برویم.
آقای پناهی یک عدهای هم به اصطلاح از آن ور بام افتادند و دچار افراط شدند که اگر کسی در هیئت لخت شد، ضد ولایت فقیه است. نظر شما چیست؟
مومن باید زیرک باشد، حضرت آقا نفرمودند حرام است، ایشان تأکید کردند این کار بهتر است؛ حالا یک حرکت خوبی هم شد. مگر بد شد که با پیراهن مشکی سینه زدیم؟ من اعلام هم کردم که از این به بعد در هنگام فیلمبرداری این طرح پابرجاست و ادامه دارد. به غیر از دوربین و در جمع های خصوصی و خودمانی برهنه سینهزدن اشکالی ندارد. حضرت آقا هم درباره اینکه جلوی دوربین و اینکه نامحرم ببیند اشاره کردند بهتر است عزاداران برهنه نشوند و با لباس سینه بزنند.
ما هدفمان این است که این طرحها و اقدامات شایسته فرهنگسازی شود. برخی متأسفانه تند هستند و سراسیمه و نسنجیده موضعگیری کردند. من سال ها خودم از کسانی بودم که مستمع را به برهنه شدن تشویق می کردم. چطور می شود من خودم منکر برهنه شدن باشم، بله ما قدیم خودمان قمه می زدیم؛ من به این کار معروف بودم و همه می شناختند. زمانه به این نوع فرهنگسازیها و تحولات نیاز دارد تا در جنگ رسانهای این وحدت مسلمانان از بین نرود و برای ما خط و نشان نکشند که شما افراطی هستید و ما را متهم به توحش کنند.
** چرا الان قمه نمیزنیم؟!
آن زمان با الان فرق میکرد. آن دوران میطلبید، تیغ، زنجیر و قمه هم میزدیم. الان دین با این نوع کارها زیر سوال میرود که این موضوع، نکته ظریفی است؛ الان دشمن به جنگ سایبری و رسانهای روی آورده است. الان برای جوانان ما سوال ایجاد میشود که چرا در دینمداری باید از ابزارهای وحشتآفرین استفاده شود، در نتیجه با تبلیغ اشتباه از این دینِ پر از صمیمیت و وحدت فاصله میگیرد پس باید همواره مراقب جنگ روانی دشمن باشیم.
من مخالف نیستم اما زمانه ایجاب میکند که دنبال افزایش علم و معرفت هیأتیها باشیم. آن موقع روضهها را بهتر درک میکردند و اصطلاحاً دل میدادند. گریه گرفتن از مستمع در قدیم راحتتر بود. من یادم نمیرود حاج منصور ارضی از در “حسین جان” که وارد میشد من ناخودآگاه گریهام میگرفت. الان باید با جوانان طور دیگری برخورد کرد، امروز جوانها به راحتی حرف نمی پذیرند.
حضرت آقا چندین سال است در خصوص تشیع انگلیسی صحبت میکنند. حضرت امام(ره) از اسلام آمریکایی میگفتند و ایشان به این جریان انحرافی اشاره دارند. یکی از مداحان معروف و شاخص اخیراً در مصاحبه گفتهاست که به من پیشنهاد دادند نام هیأت را از محفل بسیجیان و رهروان شهداء تفکیک کنم و عکس حضرت آقا را بردارم و به جای آن تبلیغ این جریان انحرافی را داشته باشم، آن وقت به لحاظ مالی تأمین خواهم شد. شما فضا را به چه صورت می بینید؟ چطور می شود مقابل این جریانات ایستاد و از اشاعه و گستره آن جلوگیری کرد؛ آیا تاکنون این جریان سراغ شما هم آمده اند؟
بله. سراغ بنده هم آمدهاند، پرزور هم آمدهاند. البته خودم نرفتم و به هیچ عنوان هم نمی روم، چون من بچه جنگ هستم و افتخار دارم زمانی در جبهههای حق علیه باطل رزمندگی کرده ام، گردان مقدادی هستم و اینها حریف ما نمیشوند. بله همین چراغ سبزهایی را که به برخی نشان داده بودند به ما هم برای جلب نظر و ترغیب نشان دادند، گفتند که اگر نریمان این دعوت را قبول کند ما به او حسینیه، پول، ماشین و خانه میدهیم و او را تأمین میکنیم. به شرطی که نامی از انقلاب اسلامی، رهبری و شهدا نبرد. واقعا عجب جسارتی دارند!
** آن قدر ظهور امام زمان(عج) را طلب میکردند که نمیگذاشتند ولی فقیه را دعا کنم
این داستان برای الان نیست. فقط الان نوع و شخص آن فرق کرده است. در گذشته کسانی بودند با امام(ره) مخالف بودند و اعتقاد داشتند باید فقط از امام زمان(عج) بگویید! در گذشته خود من جایی میرفتم و وقتی میخواستم دعا کنم جلوی مرا میگرفتند و فریاد میزدند “یا حجت بن الحسن عجّل علی ظهورک” و نمی گذاشتند من دعا کنم. بعداً فهمیدم این ها ضد امام(ره) و ولایت فقیه بودند و هنوز هم هستند.
این جریانات چه منفعتی می برند و دنبال چه اهدافی هستند؟
این ها چند گروه و چند نوع هستند و فقط به ولایت امیرالمومنین(ع) اعتقاد دارند. ما هم انکار نمیکنیم ولی تفسیر دارد. این ها میگویند فقط حکم جهاد را باید امام زمان(عج) بدهد. آن زمان هم به همین صورت بوده است مجتهد خودشان را فقط قبول داشتند و معتقد بودند که نام امام(ره) و شهدا نباید بیاید و الان هم به همین صورت است که تلاش می کنند نام رهبر معظم انقلاب و شهدا نیاید.
چرا سراغ هیئتها می روند؟
پناهی: آن ها میگویند کار ما درست است و شما دارید اشتباه میکنید و شما بدعت گذاشتهاید و ما بدعت گذار نیستیم. شما دقت کنید یکی از این اشخاص اصلاً جبهه رفتهاند و شهید دادهاند. آن قدر قوی کار میکنند که اگر شخصی ضعیف باشد به راحتی جذب آنها می شود. چه کسی از پول و خانه و حسینیه گرفتن بدش میآید؟ یک بار به بچه حزباللهیها و هیأتیها گفتم شما هم قوی کار کنید چون شما اگر ضعیف کار کنید آن جریان انحرافی پیشگام می شود. شما اگر محکم کار کنید و زیبا هزینه کنید، مداحی کلام خوب به مستمع ارائه میدهد و در نتیجه خوب جذب میکند و هیأت ها در مواجهه با این جریانات دچار ریزش نمیشوند.
** حواسمان به حضرت آقا نباشد، باختیم **
باید امام شناسی را از امام بشنویم، از کلام معصوم بشنویم. چون غیر از معصوم کسی نمیتواند وصف امام کند. حضرت آقا را هم جوری باید به مردم بشناسانند که در حد ایشان باشد. اگر می خواهید ایشان را بشناسید از زبان آیت الله بهجت بشنوید که ایشان را بسیار ستایش کردهاند. از زمان امام(ره) بشنوید؛ باید به برخی گفت یعنی شما بیشتر از امام(ره) میفهمید و نسبت به ایشان شناخت دارید؟ دشمن به دنبال فرقهگرایی و اعتقادات چندگانه است؛ جوانان باید در این جنگ هوشیار باشند. حواسمان باید به ولایت فقیه و فرامین ایشان باشد تا از خط و مسیر درست خارج نشویم. زمان جنگ هم به همین صورت بود، الان هم همین را می گویم حواسمان به آقا نباشد، باختیم.
آقای پناهی، مقام معظم رهبری چندین سال است بر لزوم پرهیز از استفاده از سبک های غربی توسط برخی از مداحان و اینکه می بایست از موسیقیهای اصیل ایرانی استفاده شده و از این نوع تقلیدها پرهیز شود، تاکید دارند. برخی انتقاد دارند چرا آقا نریمان سبک خودش را تغییر نمیدهد؟ در خصوص استفاده از سبکهای عربی و خوزستانی هم اگر توضیحی دارید بفرمایید.
من با یک شاعر به نام بهمن عظیمی و در برخی مواقع هم برادر عرب، کار خودم را جلو میبرم. حالا دیگر دوستان چند شاعر و کمک سبکساز دارند و اصلاً ماجرای بنده با برخی، قابل مقایسه نیست. البته شعرهای این دوستان واقعاً جانسوز و براساس مقتل است، چون طبع من را میدانند. از طرفی میدانید چرا به ظنّ مستمعان اشعار من بعضاً ماندگار است. چون ما پختگی و اصیل بودن را از جعلی و سبک بودن تشخیص میدهیم.
** نمیتوانم غربی بخوانم **
راست میگویند که نریمان نمیتواند برخی سبکهای جدید البته غربی را بخواند؛ چون ما در این دستگاه به دنبال غیراصیل بودن نیستیم. خدا را شاکرم که اگر صله هم گرفتم و روضهای خواندهام که مستمع، فیض برده است، هم گریه کرده و هم با مفاهیم آن اتفاق و حادثه آشنا شده است. من همیشه دنبال روضه های ناب بودم. من بدنبال ادا کردن حق اهل بیت(ع) هستم. چرا که روضه را از ته دلم می خوانم و اصلاً به دنبال نمایش بازی کردن نیستم تا مستمع به هر طریقی برای حضرت اباعبدالله(ع) گریه کند. به خاطر این است که هر سبکی را نمیخوانم.
چرا اینقدر در سبک های مداحیتان از نواهای خوزستانی و عربی که انصافا هم زیباست استفاده می کنید؟
چون خوزستانیها حزن دارند و به کربلا نزدیکترند، خوزستانیها صدای محزونی دارند، نوای اردبیلی ها هم محزون و جانسوز است، من این ها را تلفیق میکنم با حال و هوا و نواهای کربلاییها که برای مستمع فضای جانسوزی را ایجاد میکند.
** مداح باید استاد دیده باشد تا بتواند به یک مسیر درست برسد **
یادی از استاتید شما هم داشته باشیم؛ نام چند نفر از آنها را ذکر کنید؟
معلم من شهید حمید رفیعیان بود، در خواندن به حاج منصور ارضی و حاج ماشاءالله عابدی و در شعر هم به نیّر تبریزی و جودی تأسی کرده ام. من با این ها زندگی کردم، کسانی را که از آنان نام می برم، پهلوانان تشیع بودهاند.
مداحانی که سبک غربی تقلید میکنند بیایند و نام معلمان خودشان را بگویند. کسانی که به من روضه یاد دادند، با رنگ و بوی شهدا، ایثار و مجاهدت آشنا هستند.
آقای پناهی، شما با رهبر معظم انقلاب یک عکس معروف دارید؛ در مورد این عکس بگویید.
یک شب قبل از این مراسم در منزل با خودم گفتم “یا فاطمه زهرا(س) من دوست دارم یک عکسی با فرزند شما داشته باشم”، گریه ام گرفت و الان هم که دارم دوباره بازگو میگفتم این حال به من دست داده است. یک بار این توفیق را داشتم که در اوایل شروع هیأت های بیت رهبری، همراه با حاج اصغر زنجانی خدمت حضرت آقا رسیدیم و من نوحه خواندم، همه با ایشان عکس میگیرند و روضه میخوانند اما کسی ما را دعوت نمیکند. دلم شکسته بود. خوابیده بودم که یکدفعه یکی از دوستان تماس گرفت و به من گفت سریع بیا در فلان درب منتظریم. خودم را سریع رساندم که شعرا در طبقه بالای بیت نشسته بودند، تولد حضرت امیرالمومنین(ع) بود. جلسه که تمام شد همه دور حضرت آقا را گرفته بودند. عکاسی را دیدم که در بالای سکو مستقر شده و از بالا عکس میگیرد، تعجب کردم. زیرا معمولاً عکاسان یا از جلو عکس میگیرند یا از کنارهها.
حاج سعید حدادیان میخواست مرا ببرد تا با حضرت آقا زیارتی داشته باشم که شلوغیها اجازه نداد. من هم با خودم گفتم شاید حواله من نباشد. به یک باره دیدم آقای جباری اشاره کردند از این ور بیا و برو و اصلاً تعجب کردم که خود شعرا برای من کوچه باز کردند، رفتم و رسیدم پیش آقا. عمداً خودم را با زانو زدم زمین و به رهبر انقلاب گفتم من امام زمان(عج) را نمیتوانم ببینم و در مقابل شما زانو میزنم یعنی به اهل بیت(ع) احترام کردم.
حضرت آقا حال مرا پرسیدند، گفتم حضرت آقا در حق من دعا کنید و دست بر سر من بکشید. همین که حضرت آقا بر سر من دست کشیدند، از همان بالا عکاس تصویر مرا گرفته بود. جالب است بدانید که دوستان خودم گفتند تاکنون ندیدهایم کسی چنین عکسی با حضرت آقا داشته باشد.
آقای پناهی، از زمانیکه به مکتب الحسین(ع) میآمدیم همسرتان همواره همراه شما بوده است و نمونهای سراغ ندارم که همسر مداحی آنقدر در امور هیأت فعالیت کند و حتی در مدیریت هیأت هم مشارکت داشته باشد؟ درباره شخصیت سادات خانم هم کمی توضیح دهید؟
یکی از موفقیتهای عمده من سادات خانم است، چون ایشان همیشه در سختیها و مشکلات حامی و یاور من بودهاند و حقیقتا از طرف اهلبیت(ع) برای یاری من حواله شدهاند. البته برخی هم چشم ندارند ایشان را ببینند، یک مثال برای شما بزنم؛ من از زمان جنگ سیگار میکشیدم. چرا که در فتوای امام(ره) این بوده که کسانی که قبل از انقلاب سیگاری بودند اشکالی ندارد و بعد از انقلاب حرام است. یک روزی سادات خانم به من گفت که “کجایی که خبر نداری که جوانان هیأت میگویند ما بعد از هیأت به عشق آقا نریمان سیگار میکشیم!” من به یک باره حال عجیبی پیدا کردم که من باید برای این جوانان الگو باشم، اما خودم دچار ناهنجاری هستم. از آن روز دیگر سیگار را کنار گذاشتم و کسی هم حق ندارد جلوی من سیگار و قلیان بکشد. سادات خانم همواره مرا یاری کرده وچندسال است که در تمام کارهای هیأت درگیربوده است.
به عنوان یک الگو و پیرغلام، لطفا توضیح دهید که بحث مادی در مداحان چیست که بعضا بین مردم این شائبهها وجود دارد که برخی ثانیه ای پول میگیرند و حتی برای میاندارهای خودشان نیز حقالزحمهای را طلب میکنند، شماره حساب میگیرند و…؟
من اگر می خواستم با پول و شماره حساب نوحه سرایی کنم، الان نباید چنین شرایطی داشته باشم که هنوز مستأجر هستم. شاید بسیاری باور نکنند، به سختی هم اجاره منزل میدهم. خدا را شاکرم که این روحیه را دارم کسی اگر نداشته باشد هم برای او روضه میخوانم، خدا آن روز را نیاورد که من به خاطر پول بخوانم، اما برخی از این اخلاق ما سوء استفاده میکنند. واقعاً من به غیر از روضهخوانی نمیتوانم شغل دیگری داشته باشم، چون نیاز دارم برای ساعتهای مجالس، مطالعه، تفکر و تلاشهای زیادی داشته باشم و حتی برخی مواقع شبها را هم نمیتوانم بخوابم.
من به هیچ وجه در مورد اینکه چقدر پول بگیرم صحبت نکردهام. بله هستند کسانی که برای میاندار، خودشان و حتی سیستم صوتی هم پول طلب میکنند، آنها میدانند و خدای خودشان. صله من از بسیاری از افراد حتی شاگرد خودم کمتر است. ولی همیشه هم گفتم صله من درست است یا خیر؛ از خودم سوال میکنم و در آن ماندهام.
به عنوان سخن پایانی؛ آیا کلاس مداحی و اخلاق هیات مداری هم برای جوانان برگزار خواهید کرد؟
اتفاقاً می خواهم به زودی این کار را انجام دهم. به محض اینکه ساکن شدم، این کار را انجام می دهم. البته نوع کلاس من بسیار آسان است در عین اینکه هرکسی نمی تواند وارد آن شود.
حاج آقای پناهی لطفا نظرتان را در مورد این افراد در یک جمله بگویید.
مرحوم آهی: آهی یعنی امام حسین(ع)
احمد واعظی: روضهخوان امام رضا(ع)
حاج ماشاءالله عابدی: پیغمبر مداح ها
حاج منصور ارضی: پیرغلام امام حسین(ع) و اهل مناجات
حاج قربان: شور امام حسین(ع)
میثم مطیعی: با تقوا
مهدی سلحشور: یادگار جنگ و شهید زنده
فرج الله سلحشور: معلم اسلام شناسی
عبدالرضا هلالی: در این برهه به جوانان عموم کشور خوب شور میدهد.
ابراهیم رحیمی: (خنده) من را خیلی دوست دارد، صدای بسیار خوبی هم دارد و مخلص هم هست.
سیدجواد ذاکر: رحمه الله علیه. ذاکر هم خوب بود ولی او را خراب کردند.
مجید سیبسرخی: واقعاً عشق بود.
استاد علی انسانی: علی به اشک معروف است.
حاج سعید حدادیان: استاد خوبی است. فهم بالا و قدرت انتقال خوبی دارد.
سرلشکر قاسم سلیمانی: مالک اشترعلی.