معاون اجرایی قطب علمی معماری اسلامی گفت: خانه سنتی که دارای حیاط مرکزی بود، دیگر قابل تحقق نیست و عصر این نوع خانه تمام شده است اما وقتی بحران تهیه مسکن در زندگی جوانان مشاهده میشود و دستیابی به خانههای ویلایی برای آنان محقق نیست از این سطح هم پایینتر آمده و میگوییم آپارتمانها را اسلامی-ایرانی کنیم.
دکتر مهدی حمزه نژاد متولد سال ۱۳۵۴ دارای مدرک فوق لیسانس و دکترای معماری از دانشگاه علم و صنعت ایران و دانشجوی نمونه کشوری در سال ۸۹ بوده است. وی از سال ۹۱ تا کنون معاون اجرایی قطب علمی معماری اسلامی است.
با توجه به گرایش شهرسازان به معماری مدرن در طراحی شهری و رشد قارچگونه ساختمانهای نامانوس با فرهنگ ایرانی و اهمیت معماری ایرانی- اسلامی در ساخت و گسترش شهرهای ایران با وی گفتگویی ترتیب دادیم که در ادامه آن را میخوانید:
به عنوان مقدمه بفرمایید معماری اسلامی چه نوع معماری است؟
حمزه نژاد: معماری در هر کشوری بستر، زمینه یا پیشمتنی داشته است، معماری اسلامی با ظهور و گسترش اسلام در کشورهای مختلف به تدریج شروع به شکل گرفتن کرد و محتوایی را به این کشورها وارد کرد که مورد پذیرش قرار گرفت و در نتیجه در این کشورها تغییر محتوا صورت گرفت و به علت اینکه پیشمتنها حذف نمیشوند بلکه شکل خود را با محتوای جدید تطبیق میدهند نوعی معماری اسلامی-ایرانی شکل گرفت، همانطور که معماری اسلامی-اسپانیایی شکل گرفت.
در واقع اسلام به عنوان فرامتن وارد محتواهای موجود در کشورها شد، اسلام نگفت که بسترها را حذف کنید، اسلام در محتوا حاکم است و همه میپذیرند، اما همه دوست دارند پیشینه قومی پدران خود را نه در محتوا بلکه در شکل و روشهای زیست، تطابق با اقلیم، روشهای مقابله با سرما، گرما و تکنیکهای ساختمانسازی رعایت کنند چرا که اگر آنها نیز حذف میشد، اسلام تکنیک جدیدی نداشت و بنابراین همان تکنیکهای قبلی را با محتوای اسلامی سازگار کرده و به کار گرفتند، این فلسفه آغاز شکلگیری معماری اسلامی-ایرانی بوده است و این هم طول کشید تا به تکامل رسید یعنی شکل معماری اسلامی-ایرانی که در قرون ۵ و ۶ هجری شمسی شکل گرفت بسیار متفاوت و پخته تر از معماری اسلامی-ایرانی قرون ۲ و ۳ بود. در قرون ۷ و ۸ و ۱۱ معماری اسلامی شکل پخته و تکامل یافتهتری پیدا کرد، مثلا اولین مسجدی که چهارایوانی شد، مسجد جامع زواره بود که نماد بارزی از معماری اسلامی-ایرانی بود، که تا قبل از آن مسجد به آن شکل ساخته نشده بود و در آن زمان پذیرفته شده نبود، ولی این نمونه یک مسجد ایرانی- اسلامی بود که الگویی شد و مسجد امام اصفهان این الگو را محکم کرد و به اوج تکامل خود رساند.
مسجد جامع زواره
این الگو در ساخت مسجد تا زمان قاجار وجود داشت و در زمان پهلوی دچار تحولاتی شد تا امروز که به تدریج با کوچک شدن زمینها و مشکلات پدید آمده، ساخت مساجد دچار بحران شده است و نمیتوان الگوی موجود معماری اسلامی-ایرانی با پیشینه ۱۰ قرن را ادامه داد زیرا قابل اجرا نیست، این مسئله در معماری شهری و ساختمانهای مسکونی نیز وجود دارد، تحولات عظیمی در بسیاری از عرصهها ظهور کرد و اشکال عجیب و غریبی در معماری پیدا شد، بنابراین به نظر میرسد الگوی معماری اسلامی-ایرانی در بسیاری از عرصهها قابل تداوم نیست و اجرای آن با مشکلاتی روبرو شده است.
این مشکلات باعث جایگزین شدن معماری مدرن به جای معماری اسلامی-ایرانی شد؟
حمزهنژاد: بله مشکلات سبب شد معماری مدرن جایگزین معماری اسلامی-ایرانی شود، نوعی معماری که نه ایرانی است و اسلامی بودن آن هم بحث-و مناقشات بسیاری به همراه- داشت، بنابراین از سه دهه اخیر بحثی شروع شد که معماری ایرانی را که مجبور شدهایم کنار بگذاریم، لااقل یک نوع معماری مدرنی را انتخاب کنیم که حداقل اسلامی باشد. الگوها و نسخه هایی که در کشور ما موجود است شامل چندین نسخه است برای مثال الگوی فقط مدرن یا نوگرا، الگوی نوگرای سازگار با اسلام و الگوی نوگرای تطبیق یافته با فرمهای معماری ایرانی.
اگر بخواهیم اصیلترین یا پختهترین دوران معماری اسلامی-ایرانی را بشناسیم، به کدام دورههای تاریخی میتوان اشاره کرد؟
حمزه نژاد: در معماری اسلامی تکامل-زیادی- صورت گرفته است، در سبک خراسانی هنوز نقطهاوجهای معماری اسلامی- ایرانی دیده نمیشد، بخش اسلامی این سبک پررنگتر از بخش ایرانی کار است، حدود ۲ یا ۳ قرن طول کشید تا تطبیق بین الگوهای اسلامی و ایرانی صورت بگیرد، جهشهایی شکل گرفت و این جهشها در ابتدا با سبک رازی آغاز شد، اولین نمونههای کاری(اصیل و پخته) را در سبک رازی میبینیم، پس از آن در سبک آذری تلفیقی از الگوهای شرقی و اسلامی را میتوان مشاهده کرد. بعد(از این دو دوره) سبک اصفهانی شکل گرفت، شاید بتوان گفت معماری ایرانی- اسلامی در این دوره به نقطه پختگی رسیده است، نمیتوان گفت یک دوره به طور مطلق مطلوب و دیگری نامطلوب بوده چنانکه هر کدام از سبکهای معماری نقاط قوت و نقاط ضعفی دارد، اما در مجموع میتوان گفت سبک اصفهانی در عصر پادشاهان صفوی یکی از سبکهای قابل اعتنای دارای پختگی، اقتدار و منطق است که از افراط و زیادهرویهای دوران قبل در آن پرهیز شده است.
آیا معتقد هستید که معماری به سبک اسلامی در ایران پخته شده و بعد فرهنگ ایرانی را نیز جذب کرده باشد و به جای دیگری صادر شده باشد، آیا چنین چیزی اتفاق افتاده؟ آیا بطور کلی جابجایی فرهنگی در معماری رخ داده است؟
حمزه نژاد: بله داد و ستدهای فراوانی بوده، شناختی که عباسیان از قوت معماران ایرانی داشتند باعث شد تا در سه یا چهار قرن اول حتی تا قرن ششم هجری شمسی برای ساخت بناها در عراق و شامات از معماران ایرانی استفاده کنند و معماران ایرانی نیز فرهنگ ایرانی را با خود بردند و آنجا در آثار خود به نمایش گذاشتند، یک دوره موفق ظهور معماری ایرانی در آثار آن دوره دیده میشود. فاطمیان مصر در قرون ۴ و ۵ برای ساخت آثار و مساجد خود از هنر معماران ایرانی بهره میگرفتند، همینطور در قرن ششم و هفتم در سبک آذری، معماری خراسان بزرگ که اکنون شامل مناطقی چون هرات، مرو، سمرقند و بخارا است، که ایران آن موقع هستند مثلا افغانستان، ترکمنستان، ازبکستان، بخشهایی از پاکستان مانند لاهور، بخشهایی از هندوستان امروز، مانند باغ های مهم مانند باغ شالیمار در کشمیر مربوط به قرن ۸ و ۹ معماری ایرانی اسلامی، باغهای مهمی هستند که مربوط به دوران آذری هستند و بعد از آن دوره اصفهانی است که در اوج اقتدار قرار دارد.
باغ شالیمار در کشمیر
در قرن ۱۰ و ۱۱ در عصر صفویه به علت داشتن روابط خوب با هند بناهای ماندگار متاثر از فرهنگ ایرانی مانند تاجمحل ساخته میشود، میتوان گفت در سراسر تاریخ تمدن اسلامی این دادوستد و تاثیر وتاثر وجود داشته است. برای مثال ابتکاری که شیخ بهایی در ساخت منارجنبان اصفهان به خرج داد، مشابهاتی در هند دارد، بدون شک شناخت قوی از معماری هند داشته، دقیقا بررسی نکردم که شیخ بهایی از هند تاثیر پذیرفته یا بالعکس، چیزی که مهم است این است که تاثیر و تاثر وجود داشته است. ما تکنولوژی ساخت مناره متحرک را در عصر صفویه داشتهایم و دادوستد تکنولوژی وجود داشته است.
با توجه به پیشینه قوی معماری ایرانی، عواملی که باعث شد معماری شهری ما در دهههای اخیر به سمت معماری مدرن و غربی برود، چه بوده است؟
حمزه نژاد: تغییر سبک زندگی، تمدن غرب پیشرفت کرد و سادگیهایی در زندگی ایجاد کرد و وسوسه استفاده از آن را برای دنیا بوجود آورد، ورود اتومبیل به شهرها معماری شهرها را به هم ریخت زیرا کوچهها و خیابانهای شهرهای ایران پاسخگوی تردد این وسیله نبود و باید بزرگراه ساخته میشد. برخورد تند و تیز رضاشاهی سادهترین راه برخورد با معماری بود در حالی که میشد ملایمتر با آن برخورد کرد، اما به علت عجله برای مدرن کردن شهرها، معماری ایرانی را تخریب کردند. شما میگویید چه شد که مدرن شدیم؟ خب یک اتومبیل به شهر کاشان آوردند، مجبور شدند که برای آن خیابان بسازند یا مثال دیگر با ورود آهن و بتن به ایران افراد برای ساخت خانه از تکنولوژی آهن یا بتن استفاده کردند. حال اینکه یاد معماری اسلامی-ایرانی افتادیم و ترکیب این دنیای مدرن و دنیای گذشته مسئله امروز معماری ایران شده است.
مقام معظم رهبری در سخنان خود به این اشاره داشتند که شهری مثل تهران ظاهر اسلامی-ایرانی ندارد و نمادهای اسلامی کمتر در آن دیده میشود و از مسئولان خواستند که به نمادهای اسلامی بیشتر توجه کنند، به نظر شما آیا ممکن است کلان شهری مثل تهران را با این عظمت و نمادها و ساختمانهای مدرن دوباره به شکل شهری اسلامی دربیاوریم و آیا معماری اسلامی قابلیت انطباق با معماری امروزی را دارد؟
حمزه نژاد: معماری اسلامی به خودی خود دارای شکل و تکنولوژی نیست، بلکه ما معماریهایی داریم که آن را با ارزشهای اسلامی تنظیم میکنیم. الان وقت آن نیست که معماری اسلامی-ایرانی را مبنا و پایه قرار بدهیم و بخواهیم طبق آن شهرسازی کنیم چرا که آن دیگر مبنای زیست مردم نیست و سبک زندگی مردم تغییر پیدا کرده است ولی حداقلش این است که میتوان معماری اسلامی-ایرانی را ناظر بر این معماری مدرن قرار دهیم و با شاخصهایی بسنجیم که ارزشهای آن معماری سنتی چه مقدار در معماری مدرن امروز و فضای شهری وجود دارد، محتوا در اینجا مهمتر از شکل است، ما ناگزیریم با شکل معماری جدید شهرسازی و زندگی کنیم. به نظر میرسد که نگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی، امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری نیز مبتنی بر استفاده از تکنولوژی و نوآوری است و هیچگاه در سخنان این دو بزرگوار نشانی از کهنهگرایی ندیدم، اما از ارزشهای اسلامی و ایرانی یاد کردند و ما باید بتوانیم معماری مدرن و اسلامی-ایرانی را تلفیق کنیم و آن را به عنوان پایه و روش زندگی مردم در نظر بگیریم، قرار نیست روش زندگی مردم را کاملاً به گذشته باز گردانیم اما قرار است به سبک معماری و زندگی سامان بدهیم و آن را با اسلام سازگار کرده و در واقع باید از این معماری مدرن ناشایستگیها را زدود.
گفتید که با تغییر سبک زندگی مردم، شیوه شهرنشینی و شهرسازی آنان نیز تغییر کرد حال به نظر شما این شیوه شهرنشینی و شهرسازی نیست که بر سبک زندگی مردم اثرگذار است؟
حمزه نژاد: بله، ما گام به گام تکنولوژیهایی را گرفتیم، آن به محیط ما شکل داد و درحال حاضر بر فرهنگ ما تاثیر گذاشته است خودِ مجتمعهای مسکونی، رسانه و … تکنولوژیهایی هستند که با خود فرهنگی را وارد کردند و فرهنگ زندگی ما را در دست خود گرفتند و مشکلات متعددی را برای ما به همراه آوردند. این فرهنگ در عرصه معماری چنان تاثیر گذاشته که ما را به ناظر بودن معماری اسلامی-ایرانی راضی کرده است ، یعنی در حال حاضر از معماری اسلامی-ایرانی توقع شان مبنا نداریم و به ناظر بودن آن قانع شدهایم گرچه که شان مبنای این نوع معماری را نیز تجربه میکنیم چنانکه معماران و مهندسینی هستند که با مبنا قراردادن معماری اصیل اسلامی-ایرانی، طراحیهای جدیدی را ارائه میکنند، اما نسخهای که برای کل جامعه قرار است تجویز شود آن نیست چرا که این نوع معماری قابل تحقق در جامعه امروز نیست. برای مثال خانه سنتی که دارای حیاط مرکزی بود قابل تحقق نیست و عصر این نوع خانه تمام شده است اما در این چند ده سال الگوهایی از خانه شکل گرفت به نام “خانه ویلایی”. خانه ویلایی، خانه سنتی نیست، اما بهتر از مجتمعهای مرتفع است. وقتی بحران زندگی جوانان مشاهده میشود و دستیابی به خانههای ویلایی برای آنان محقق نیست از این سطح هم پایینتر آمده و میگوییم آپارتمانها را اسلامی-ایرانی میکنیم. این در حالی است که مبنای آپارتمان اصلاً اسلامی نیست اما میتوان با اسلام تطبیقش داد، خب مشخص است که ویلا از آپارتمان بهتر است، واضح است که اشراف داشتن به خانه دیگری بد و حفظ حریم خوب است. در این میان مهندسان و معماران باید حداقل معماری اسلامی-ایرانی را به عنوان شان ناظر و کیفیتبخش در طراحیهای آپارتمان در نظر بگیرند و از حداقلهای ممکن کوتاه نیایند برای مثال در طراحی آپارتمانها حریم اتاقها را رعایت کنند، طوری طراحی کنند که حریم بویایی، حریم صوتی و حریم بصری با همسایگان حفظ شود، حریم آشپزخانه در طراحی منازل رعایت شود.
به نظر میرسد اجراییترین دستورالعمل که در آن مردم راضی باشند و ارزشها در آن حفظ شود و قابل اجرا باشد این است که زندگی مردم را مبنا قرار دهیم و ارزشهای اسلامی-ایرانی را بر این زندگی حاکم کرده و آن را سازماندهی کنیم.
نمونه ای از نمای رومی
خلاقانی هستند که با مبنای ایرانی- اسلامی طراحی میکنند باید صبر کنیم تا طراحیهای مناسبی برای نمای ساختمانی کار کنند، الان در حدود یک سال است که انقلابی در نهادهای سیاستگذار شهری ایجاد شده است که نماهای غربی برای مثال رومی را ممنوع کردهاند. خب این نما جذاب است و برخی مردم میپسندند اما این نما را حذف میکنیم ولی جایگزین آن را ارائه نمیدهیم ما نمای مبنای ایرانی- اسلامی ارائه ندادهایم، وقتی کار نکرده و هنوز جایگزینی برای اینگونه نماها طراحی و تعیین نکردهایم چگونه میتوانیم این نماها را حذف کنیم، مشخص است که نمای غربی که شناخته شده و شاخص برای غرب است شایسته نیست که در کشور ما استفاده شود، اما باید با فرهنگسازی و ایجاد محدودیت این کار را پیش برد و بهتر از آن، این است که اصولی را ناظر بر همه اینها کنیم، آن اصول هم باید با برنامه پیش برود، برای مثال اگر نمای رومی ممنوع میشود باید گفت در ساخت چه ساختمانی ممنوع شده است؟ براساس هر موضوعی سطح قوانین باید تفاوت کند. بسیاری از این قواعد که گذاشته میشود از سر انفعال است، گرچه که اکنون در حال تلاش برای ساختن الگوی مناسب ایرانی- اسلامی هستیم اما در حال حاضر باید برای پیشرفت، سعی کنیم از افراط و تفریط و زورگویی پرهیز کرده و تبعاتش را بسنجیم و بعد به اسم قواعد معماری اسلامی-ایرانی دستورالعمل صادر کنیم، به هر حال در شان کشوری مانند ایران با این عظمت و پشتوانه نیست که معماری امروز کشور بی توجه به سوابق پیشینش کاملاً مدرن باشد!
شما معتقدید که اگر معماران ما خلاقیت به خرج داده و نمای ایران-اسلامی را طراحی کنند خودش جایگزین نماهای غربی میشود؟
حمزه نژاد: بله هرگاه جایگزین شد و رایج شد و ما توانستیم جایگاهی برایش پیدا کنیم، خودش مد میشود و سرایت میکند ما باید با تشویق افراد خلاق این را پررنگ کنیم و از سوی دیگر با تدوین قواعد حداقلی (مخالف قواعد مطالعه نشده و حداکثری) این کار را مدیریت کنیم.
امروز برای ساخت الگوی ایرانی- اسلامی برای شهرسازی و معماری دیر نشده است؟
حمزه نژاد: خوب جامعه ما زیر بار تجددی که برای مثال در ژاپن رخ داده و پرسرعت هم بوده است، نمیرود حال میخواهد این قضیه خوب باشد یا بد! جامعه ما سرعت در روند تحول و تجدد را نمیپسندد، البته نه در همه چیز، چرا که در برخی موارد با سرعت پیشرفت میکند. بزرگان کشور ما سیاستگذاریهایی دارند و معتقدند گرفتن تکنولوژی در آخرین حد خود با اسلام ناسازگار نیست اما در عرصه زیست و فرهنگ و هنر مردم باید مسیر محتاطانهتر طی بشود، بقای بر سنت(در معماری) سیاست کشور ما نیست، تجدد پررنگ هم در برخی عرصهها(سیاست کشور) هست و در برخی عرصهها نیست، اگر شعار معماری اسلامی- ایرانی میدهیم باید حواسمان باشد که نگاه بسیار بدبینانه به غرب به معنای اینکه دیوار بکشیم و معماری قدیم خود را حفظ کنیم، نداشته باشیم زیرا تجدد برای ما مهم است، که این از سیاستهای کلان کشور هم قابل مشاهده است.
متشکرم که وقت خود را در اختیار ما قرار دادید.
انتهای پیام/دانا