حجتالاسلام و المسلمین سرلک، با اشاره به اهمیت ازدواج و تحکیم بنیان خانواده، از چالشهای امروز جامعه و جوانان در این زمینه گفت.
به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛در اهمیت و ارزش ازدواج بسیار گفتهاند؛ از ائمه اطهار گرفته که در روایات بسیاری بر ازدواج، تشکیل خانواده و فرزندپروری تاکید کردند تا مسئولان کشورمان که بسیار در این باره سخن گفتهاند. اما این روزها با وجود مشکلات و معضلات اجتماعی و اقتصادی شاید کمی سخت باشد که بگوییم ازدواج و تشکیل خانواده آسان است و بی دغدغه. با این حال همچنان تاکید بر امر تشکیل خانواده با همه سختی هایش بسیار است. شاید به این خاطر است کاهش نرخ رشد ازدواج در کشورمان باعث شکل گیری پدیده هایی تازه ای مثل ازدواج سفید شده است. پدیده هایی که متاثر از مدرنیته و دیدگاه های غربی است و با فضای اسلامی و اعتقادی ما فاصله دارد.
برای بررسی همین مسائل و پیامدهای آن و با هدف رسیدن به راهکاری درست با حجت الاسلام و المسلمین سرلک به گفتگو نشستیم که در ادامه آن را می خوانید ؛
مهمترین نکته های این مصاحبه به شرح زیر است ؛
بشری که اصالت را به فرد می دهد، به ازدواج و جمعیت گرایشی ندارد/ پدیده ازدواج سفید ناشی از تعهدناپذیری و مبتنی بر همان فردگرایی انسان است/ ترغیب جوانان به ازدواج یک تکلیف اجتماعی است/ مجردی قطعا بهتر از تشکیل خانواده بر اساس اصول غلط است/ ازدواج باید مبتنی بر شناخت باشد/ خیلی از ما و مسئولان در به تاخیر افتادن ازدواج جوانان مقصریم/ فرهنگ غالب در کشور ما، متاسفانه با ازدواج های دشوار است/ آشنایی قبل از ازدواج شرط لازم ازدواج است/ پنهان کاری و دروغ در خواستگاری یا دوران آشنایی جایز نیست/ ازدواج موقت باید با هدف تحکیم خانواده باشد/ توصیه ازدواج موقت برای حل مقوله کاهش نرخ ازدواج، در شرایط فعلی اشکال دارد
مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید
چرا امروزه شاهد کاهش میل جوانان به ازدواج و تشکیل خانواده هستیم؟
بازگو کردن علت این پدیده، زمان بر است اما به طور ویژه و خلاصه باید گفت؛ امروز فردیت و فردگرایی در حال گسترش است. انسان به موازات پیچیدگیهایی که پیدا کرده است، سلیقههای انحصاری و هویت شکل گرفته در آنها به شخصیت و فردیت ویژه ای نزدیک می شود. به نوعی انسان و جوان امروز ، با کاهش روحیه خطرپذیر بودن، مسئولیت پذیری، ریسک پذیری و صرف نظر کردن از اهداف و چشم اندازهای دور و توجه صرف به اینک و حال و زمان فعلی؛ وارد یک جریان فردگرایی صرف شده است. به قول تافلر فردیت انسان رو به گسترش است و از همین رو دیگر به ازدواج و تشکیل خانواده روی خوش نشان نمی دهد. از طرفی برای خانواده جایگزین های جدیدی هم تعریف شده است. همه اینها به نوعی محصول مدرنیته هستند؛ مدرنیته انسان را به سمت جزیره تنهایی می برد با ارتباطاتی که مبنا و اساس آن منافع فرد است. از همین رو فرد زود به دیگری گره میخورد و زود هم دل می کند. برای همین آمار طلاق افزایش پیدا کرده و نرخ رشد ازدواج کاهش. این دلیل فلسفی و اجتماعی کاهش میل جوانان امروز به ازدواج است؛ البته که دلایل دیگری هم این امر موثر است عواملی مانند بیکاری، گرانی، توقعات نامتعارف و غیره. همگی دست به دست هم میدهند تا جوان امروز عطای ازدواج را به لقایش ببخشد و سبک زندگی جدیدی را برای خود تعریف کند که مبنای آن فردیت خویش است. در این میان کاملاً قابل پیش بینی است که بشری که اصالت را به فرد می دهد، به ازدواج و جمعیت گرایشی ندارد. شاید به راه افتادن همین پدیده خانههای مجردی هم یکی از تبعات کاهش میل جوانان به تشکیل خانواده باشد.
شکل گیری ازدواج سفید ناشی از تعهدناپذیری است
شاهد ازدواج سفید یا هم باشی سیاه هستیم. اساسا به نظر شما این ازدواج سفید ناشی از چه اتفاقی است ؟
پدیده ازدواج سفید یا هم باشی سیاه، ناشی از تعهدناپذیری است. در واقع فرد به دلیل عدم اعتماد به نفس و ضعف و ناتوانی درونی و با این هدف که نسبت به طرف مقابل تعهدی نداشته باشد و به لحاظ قانونی وظیفه ای نسبت به او نداشته باشد، تن به ازدواج سفید می دهد. در واقع نوعی زندگی تمرینی و آزمایشی کنار هم بر اساس یکسری گرایش های عاطفی و نه تعهدهای قانونی شکل می گیرد.
این امر در اروپا کاملاً نهادینه و پذیرفته شده است. تا جایی که دیده شده خیلی از استارها پس از سال ها هم باشی و ازدواج سفید، به ازدواج رسمی رو می آورند؛ اما آدم هایی که به صورت طبیعی عواطف بالغ و به لحاظ اجتماعی نگاه سرشارتری را دارند، با انتخاب درست و دقیق خانواده تشکیل می دهند و با همه سختی های زندگی مشترک تصمیم میگیرند خانواده داشته باشند. در واقع پدیده ازدواج سفید، مبتنی بر همان فردگرایی انسان است.
راه مقابله با آن چیست؟
وقتی از راه مقابله حرف می زنیم، انگار داریم فضا را فضای تقابلی تعریف می کنیم؛ در صورتی که باید فضای تبیینی داشته باشیم. اساساً برای تبیین و اهمیت ازدواج و تشکیل خانواده، باید انسان را با کمال گرایی ها و آرمان های واقعیش روبرو کرد. وقتی سقف آرزوهای انسان کوتاه باشد، برای پرواز به بال های قوی بزرگ نیاز ندارد. باید سقف بلند آرامش را به معنای دقیق کلمه برای جامعه و جوان امروز تعریف، توصیف و تبیین کرد؛ اینکه انسان بداند، آرامشی که از نوع و جنس زمینی اش دنبال می کند، فقط در خانواده شکل میگیرد.
ترغیب جوانان به ازدواج در واقع یک تکلیف اجتماعی است
ترغیب جوانان به ازدواج در واقع یک تکلیف اجتماعی است. این از وظایف دولت است که شرایط را برای ازدواج جوانان تسهیل کند. من معتقدم دولت وظیفه دارد مسئله مسکن جوانان در ۵ سال اول زندگی شان را حل کند. خصوصاً در کلان شهرهایی مثل تهران، اصفهان و تبریز که با هزینه های گزاف اجاره و و غیره مواجه است. کار دولت فقط اعطای وام های چند میلیونی نیست. اگر کار دولت تامین آرامش و نشاط در جامعه است؛ اگر قوه قضاییه کارش کاهش جرم در جامعه است، باید مقوله ازدواج و تشکیل خانواده را جدی بگیرد. فراموش نکنیم که یکی از جرم خیزترین بسترها همین ازدواج نکردن ها و یا انتخاب غلط است. در همین زندان ها خیلی از زندانیان به دلایل مرتبط با همین موضوع گرفتار شدند. دولت و مسئولان اجرایی و به طورکلی حاکمیت وظیفه تامین امنیت در جامعه را دارد؛ امنیت هم فقط امنیت جانی نیست. امنیت روانی و اخلاقی هم اهمیت دارد.
مجردی قطعا بهتر از تشکیل خانواده بر اساس اصول غلط است
ما دیدیم و شنیدیم که در دادگاه ها، مشاوره پیش از طلاق اجباری شده، اما مشاوره پیش از ازدواج نه. در این باره نظری دارید و اینکه چقدر این مشاوره ها میتواند موثر باشد؟
مشاورهای که به نوعی میزان همسان بودن و هم کفو بودن دختر و پسر برای ازدواج را تعیین کند. اگر مشاورین در جایگاه درست خودشان قرار بگیرند، با راهنمایی های دقیق، درست و خیرخواهانه دختر و پسر را هدایت کنند میتوانیم شاهد شکل گیری خانواده های قوی باشیم. خیلی از دختر و پسرها زود تصمیم به ازدواج میگیرند و شناخت کافی را هم پیدا نمی کنند. تنها به صرف برخی تناسبات ظاهری متقاعد میشوند که برای هم مناسب هستند؛ اما حضور یک مشاور خوب، خیرخواه و خبره می تواند آنها را برای انتخاب بهتر هدایت کند. یک اصل اساسی وجود دارد و آن اینکه تاهل قطعاً بهتر از مجردی است. اما مجردی هم قطعا بهتر از تشکیل خانواده بر اساس اصول غلط است.
متاسفانه فرهنگ و قانون ازدواج موقت در کشورمان بالغ نشده است
ما در اسلام چیزی داریم با عنوان ازدواج موقت. آیا می توانیم آن را جایگزین ازدواج سفید کنیم؟
ازدواج موقت در شرایط فعلی جامعه ما امری ظریف، پیچیده و چند وجهی است. به شخصه معتقدم ازدواج موقت باید با هدف تحکیم خانواده باشد؛ نباید زندگی اصلی را به مخاطره بیاندازد و یا جایگزین خانواده شود. ازدواج موقت با شرایط خاص برای دختر و پسر جوان توصیه می شود؛ در شرایطی که آنها امکان فراهم سازی و تشکیل زندگی دائم را ندارند و از ترس به گناه افتادن به ازدواج موقت رو می آورند. متاسفانه فرهنگ و قانون ازدواج موقت در کشورمان بالغ نشده است. جامعه ما از یک حساسیت بسیار خاص درباره ازدواج موقت و نوعی بدبینی در این باره رنج می برد. به همین دلیل ازدواج موقت با شرایط بسیار خاص و ویژه توصیه و تجویز می شود و مطرح کردن آن به عنوان یک راه حل عمومی و بلا اشکال برای حل مقوله کاهش نرخ ازدواج، در شرایط فعلی مشکل است.
یادگیری مهارت های ارتباطی، زناشویی و اصل ازدواج بسیار سخت است
امثال آقای قرائتی بسیار درباره ازدواج آسان تبلیغ کردند، اما تاثیر نداشته یا خیلی کم بوده. در این باره چه نظری دارید؟
اینکه بخواهیم صفر و یکی به قضیه نگاه کنیم، کار ما را راه نمی اندازد. حتماً عده زیادی بودند که متاثر از همین شعارهای ازدواج آسان قرار گرفتند. این را بگویم که اتفاقا ازدواج اصلا آسان نیست؛ مهارت های ارتباطی، زناشویی و اصل ازدواج بسیار سخت است. وقتی ما از ازدواج آسان حرف میزنیم، منظور برپایی مراسم آسان ازدواج است. یعنی سخت نگرفتن در مهریه، جهیزیه و مراسم ازدواج. وگرنه خود ازدواج و تصمیم برای تشکیل خانواده، نیاز به آموزش، مهارت و توکل دارد. البته این درست است که فرهنگ غالب با ازدواج های دشوار است. هزینه های گزاف، تفاخر، تبرج، توجه به خود برتری نمایی و غیر گره خورده با شیوه و مراسم ازدواج جوانان. در واقع میل به رسیدن به آسایش و ابزار آسایش و دور شدن از آرامش واقعی زندگی. مسابقهای که نتیجه آن جز شکست چیزی نیست. مخصوصاً اگر دختر و پسر هر کدام از خانواده ضعیف و متوسط باشند و بخواهند همین چشم و هم چشمی ها خودشان را همراه با قشر مرفه جامعه نشان بدهند. تبلیغ ازدواج آسان می تواند بسیار موثر باشد. اما جامعه امروز در دنیا و حتی کشور ما، جریان مصرف گرایی است و همین مصرف گرایی جامعه در عرصههای گوناگون، جامعه را دچار احساس فقرهای عجیبی کرده تا جایی که فرد تنها برای تفاخر و فخر فروشی به کسب ارزش ها می پردازند؛ مثلاً فلان مدرک رو میگیرد، تا به خانواده اعلام کند نه با هدف علم و دانش اندوزی.
کفویت و تناسب خانوادهها بسیاری از مشکلات زوج جوان را حل میکند
هیچ دو نفری برای طلاق و جدایی ازدواج نمی کنند، همه می خواهند زندگی خوبی داشته باشند. حالا برای یک ازدواج موفق چه باید کرد؟
بله هیچ رانندهای برای تصادف کردن رانندگی نمی کند، هیچ تاجری نیست که با هدف ورشکست شدن کار کند. ازدواج هم همین است؛ هیچ دختر و پسری با هدف شکست در زندگی به هم وصل نمی شوند. پس بحث مهارتها و آموختن آنها از اهمیت بالایی برخوردار است. یکی از اصلی ترین پایه های زندگی مشترک شناخت است. بدون شناخت و تنها با اکتفا به تناسبات ظاهری و عواطف، ازدواج کردن نتیجه ای جز شکست و سختی ندارد. ازدواج باید مبتنی بر شناخت باشد؛ باید مبتنی بر تناسبات شخصیتی، همسان گرایی، تناسب خانواده ها و غیره باشد. ۶۰ درصد از دلیل احساس خوشبختی زوجین، تناسب خانوادگی است؛ چراکه کفویت و تناسب خانوادهها بسیاری از مشکلات زوج جوان را حل میکند. خیلی از عدم تناسب های خانواده و بحث های ناشی از آن به زندگی دختر و پسر جوان سر ریز و باعث شکست آنها در ابتدای زندگی می شود.
بیشتر ازدواج ها در سه سال اول زندگی به شکست منتهی می شوند
اما مسئله دوم که رعایت آن میتواند منجر به ازدواج موفق شود، یادگیری مهارت های زناشویی و ارتباطی است. دختر و پسر باید بدانند که با ازدواج شرایط آنها فرق کرده است. لازم است مهارت ها را یاد بگیرند؛ اینکه چگونه با هم حرف بزنند، چگونه به هم عشق بورزند. صداقت، امانت داری و رازداری از اهمیت بسیار ویژهای در زندگی مشترک برخوردار است. بیشتر ازدواج ها در سه سال اول زندگی به شکست منجر و منتهی میشود. در واقع سه سال اول زندگی مشترک پیچ اصلی زندگی زوج های جوان است؛ اگر آن را رد کنند دیگر میتوانند نسبت به دوام و بقای این زندگی مشترک امیدوار باشند؛ چراکه در آن سه سال فرصت کافی برای شناخت هم را دارند. فرصت کافی برای شناخت تفاوتهای همدیگر را دارند. خوب است بدانیم که خوشبختی نتیجه درک تفاوت هاست. اگر انتخاب ما درست باشد، نتیجه آن یک عشق بالغ و رشید می شود، اما اگر انتخاب درست نباشد و مهارت های ارتباطی را هم دختر و پسر جوان بلد نباشند، ته ماجرا می شود رانندهای که رانندگی بلد نیست و ترمز ماشینش هم بریده. تهش می شود شکست.
آشنایی قبل از ازدواج شرط لازم ازدواج است
نظر شما درباره آشنایی پیش از ازدواج و ضرورت آن چیست؟
آشنایی قبل از ازدواج شرط لازم ازدواج است. دختر و پسر جوان باید قبل از ازدواج با هم آشنا شوند و رفت و آمد داشته باشند تا شناخت درستی از هم پیدا کنند؛ اما درگیر علاقهمندی و احساسات یکدیگر نشوند. چیزی که در دوستی های اجتماعی رایج امروز به آن توجه نمی شود؛ طرفین با هدف ازدواج مدتی با هم دوست هستند و دچار احساسات و عواطف میشوند و همین باعث میشود آن شناخت لازم را برای زندگی مشترک پیدا نکنند. شناختی که دختر و پسر جوان برای ازدواج لازم دارند، ناظر به آینده است. شناخت از خانواده ها، شناخت از نگاه یکدیگر به آینده و حتی شناخت از نقاط ضعف و مشکلات جسمانی. به طور کلی هر آنچه که در تصمیمگیری طرف مقابل تاثیر می گذار، باید در همین مسیر شناخت آشنایی قبل از ازدواج مطرح شود.
خیلی از ما در به تاخیر افتادن ازدواج جوانان مقصریم
در پایان اگر نکته ای دارید، بفرمایید.
در پایان بگویم که ازدواج یک رزق است. دختر و پسری که خودشان را برای ازدواج و زندگی درست آماده کرده باشند، این روزی قسمتشان می شود. هیچ آرزویی بهتر از دعا و توسل برای داشتن یه همسر خوب و شایسته نیست. جوانی که در طول زندگی خودش را محکم براساس اعتقادات پرورش داده، لیاقتش رسیدن به همسری شایسته و زندگی موفق است. گاهی ما نقص های خود را نمی بینیم و آن را به دیگران نسبت می دهیم، می گوییم دختر خوب پیدا نمی شود ، پسر خوب پیدا نمی شود. این را هم در پایان بگویم که در ازدواج نکردن و به تاخیر افتادن ازدواج جوانان ما هم مقصریم و پایمان گیر است. خیلی از ما آن کار و وظیفه و مسئولیت خودمان را درست انجام ندادیم.
گفتگو:علی بشیری
تنظیم:مریم محمدی
انتهای پیام/