• امروز : افزونه جلالی را نصب کنید.
  • برابر با : 20 - جماد أول - 1446
  • برابر با : Thursday - 21 November - 2024
33

به قلم هادی خورشاهیان منتشر شد؛ دو رمان نوجوانانه تازه در بازار کتاب/ روایت دلبستگی یک شبح

  • کد خبر : 69187
  • 12 آذر 1396 - 16:13
به قلم هادی خورشاهیان منتشر شد؛ دو رمان نوجوانانه تازه در بازار کتاب/ روایت دلبستگی یک شبح

هادی خورشاهیان دو رمان تازه خود برای مخاطبان نوجوان را توسط ناشری در شهر قم منتشر و روانه بازار کتاب کرد. به گزارش نبض سحر به نقل از مهر, انتشارات کتابستان معرفت دو رمان نوجوانانه از هادی خورشاهیان با عنوان «مامان را ببخشید» و « فرشته‌ای در تانک» را روانه بازار کتاب کرد. «مامان را […]

هادی خورشاهیان دو رمان تازه خود برای مخاطبان نوجوان را توسط ناشری در شهر قم منتشر و روانه بازار کتاب کرد.

به گزارش نبض سحر به نقل از مهر, انتشارات کتابستان معرفت دو رمان نوجوانانه از هادی خورشاهیان با عنوان «مامان را ببخشید» و « فرشته‌ای در تانک» را روانه بازار کتاب کرد.

«مامان را ببخشید» که با حجمی معادل ۷۲ صفحه تالیف و منتشر شده داستان نوجوانی باهوش را روایت می‌کند که یک وبلاگ برای خود درست کرده است و توانسته برای آن مخاطبان بسیاری را نیز دست و پا کند. این وبلاگ در ادامه محلی برای تلاش مخاطبانش برای پیدا کردن شخصی می‌شود که سالهاست گم شده است.

در بخشی از این داستان بلند می‌خوانیم:

مامان می‌گوید همین عموابراهیم که ایران است چه گلی به سر مازده که ارمیا که معلوم نیست کجاست بزند. مامان می‌گوید شما بعد از انقلاب از ایران رفته‌اید. این گروه شش نفره باقی‌مانده هم آنقدر سرگرم کار خودشان هستند که دیگر خیلی برایشان اهمیتی نداشته که حالا به قول مامان یکی از دوستان  دوران دانشگاهشان به کدام کشور خارجی رفته است. ولی راستش من از شما خیلی خوشم آمد، آن چهره معصوم با ریش و موهای سیاه بلند. اصلا شما توی عکس یک چیز دیگری بودید. حالا شاید هم چون بقیه را می‌بینم یا خبردارم کجا هستند این جوری است. بابا می‌گوید: ارمیا الان پنجاه سال را هم رد کرده است عطیه جان. فکر نکنی هنوز بیت و دو سالخ است و ممکن است پیدایش کنی و زنش بشوی.

رمان «فرشته‌ای در تانک» نیز داستانی است که در آن نویسنده تلاش کرده است تا مرز میان خیال و واقعیت را بشکند و گونه‌ای تازه از  واقعیت را، در داستانش رونمایی کند.

این رمان از زبان شبحی روایت می‌شود که در سالروز تولد چهارده‌سالگی دختری روستایی در خانه وی ظاهر شده و دل به او می‌بنندد اما خیلی زود متوجه می‌شود که زندگی و سرنوشت او در جای دیگری رقم می‌خورد و نمی‌تواند با دخترک زندگی کند. این ماجرا اتفاقاتی را در داستان پیش می‌برد.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: بی‌خوابی از آن چیزهایی است که پدر آدم را در می‌آورد. حتما پدر شبح را هم در می‌آورد. شبح درست است وجود خارجی ندارد، ولی به هر حال لابد،  شبح یک چیزی هست دیگر. من خودم شبح آدم بودم. اصلا یادم نمی‌آمد شبح چه کسی هستم، ولی می‌دانستم که شبح یک نفری هستم به هر حال. تازه  شبح حیوان یا حتی درخت هم که می‌بودم، بالاخره بی‌خوابی برایم شکنجه محسوب می‌شد.

روز بیستم دی که چشم باز کردم و خودم را در خانه خانواده سامیر دیدم، از روز قبلش چیزی به یادم نمی‌آمد. گاهی با خودم فکر می‌کند که احیانا با تولد چهارده‌سالگی کرایا، من هم متولد شده‌ام. ولی از نظر فیزیکی من واقعا همان چهارده سال یا حتی یکی دوسال بیشترش را هم داشتم و نمی‌توانستم فکر کنم که شبح یک روزه تازه به دنیا آمده‌ام.

کتابستان معرفت که از ناشران فعال شهر قم است رمان « مامان را ببخشید» را در ۷۲ صفحه با قیمت ۶ هزار تومان و رمان «شبحی در تانک» را در ۲۵۰ صفحه با قیمت ۱۶۵۰۰ تومان منتشر کرده است.

لینک کوتاه : https://nabzesahar.ir/?p=69187

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.