به گزارش نبض سحر، بسیاری از مردم در برخورد با رویدادهای اجتماعی و وقایع پیرامون، دوست دارند قلمی برگیرند و احساسات و بازتاب های درونی خویش را بنگارند شاید با اسباب کاغذ و قلم بتوانند طوفان درونی خویش را فرو بنشانند.
آدمی با نگاشتن، خروش خشم خویش را به آرامش بدل می سازد و گاهی در اوج دلتنگی از آشفتگی خلاصی می یابد. آدمیزاد باور دارد که او را عمری کوتاه است و در این رهگذر با تمسک به قلم می تواند افکارش را پایدار و آثارش را ماندگار سازد و البته بسیاری نیز آرزو دارند آنگاه که ظلمی را به نظاره می نشینند یا تبعیضی آشکار را تجربه می کنند و صداقت و عدالت را در مسلخ می بینند، فریادهای رسای اعتراض و عدالت خواهی را با زبان قلم به گوش آدمیان برسانند.
با این حال، همراهی با قلم امری دشوار است و تردیدی نیست که لغزشی کوچک، سرزنشی بزرگ به دنبال دارد و گاهی تاوان یک خطا بسی طاقت فرساست و تلخ تر اینکه در عرف ما و حتی در پیچش فرهنگمان، نقاط قوت کمتر به چشم می آیند اما خطایی کوچک، نگاه هایی حریص و مشتاق! در پی دارد و این نگاه ها نیز گاهی اجتناب ناپذیر است چرا که «زندگانی به مراد همه کس نتوان کرد.»
آنچه امروز افتخاری زرین برای شهرستان های ابهر و خرم دره رقم می زند حضور اصحاب قلم و مشتاقان بسیاری است که در عرصه های مختلف، اسباب کاغذ و قلم به خدمت می گیرند تا پرچم رسالتی را که بر دوش گرفته اند با تمام توان به مقصد برسانند. با این حال گاهی قلم مأموریتی ناصواب می یابد و دغدغه های خواننده را فراهم می آورد. نگارنده پس از سال ها حضور در عرصه مطبوعات- که البته هرگز عاری از لغزش نیز نبوده ام- با اتکاء به تجاربی که اندوختم و درسهایی که از اصحاب فکر و قلم آموختم، بدان رسیدم که فعالیت های ژورنالیستی و تثبیت رکن چهارم دموکراسی و نوشتن در این عرصه را اسباب و ارکانی است که البته فقدان هر یک از ارکان می تواند نوشته را فاقد اعتبار سازد:
۱- تعهد: تعهد، به نویسنده مسؤولیت می بخشد و ایمانش را به هدفی که دارد تقویت می سازد، نویسنده متعهد هرگاه قلم بر می گیرد جوهرش از تقوی و صداقت است. در سطوری که خلق می کند رنگ ریا و تملق نیست و باورش را برای مال و منال زیر پا نمی نهد. او همواره از وجدان و ایمانش فرمان می گیرد و در برابر رنج هایی که بر تعهد و مسؤولیت پذیری او می تازند بردبار است و باور دارد «چون عشق حرم باشد سهل است بیابان ها.»
۲- تعقل: اندیشیدن، آدمی را از لغزش باز می دارد و به او در آثارش معیارهایی درست و سنجیده می بخشد. اندیشه همچون چراغی می ماند که در مسیر ظلمانی و ناهموار به نویسنده راه می نماید و او را از سقوط در ورطه ضلالت حفظ می کند. نویسنده اندیشمند با اتکاء به اندیشه خویش از هیجان های کاذب، احساسات غالب و تعصبات بی منطق مصون بوده و دیواری بلند میان عقل و احساس بنا می سازد.
۳- تبحر: تنها با گردآوردن کاغذ و قلم نمی توان نوشت و برای نوشتن باید به مهارت آن نیز تجهیز گردید. گر چه بخشی از این توانایی ذاتی است اما مهارت اغلب اکتسابی است و هر که اراده کند می تواند به این تبحر آراسته شود. البته برای نوشتن باید پیوسته نوشت و با اصول و فنون نوشتن نیز آشنا بود و طبعاً غنای مطالعه به نویسنده وسعت بینش و فراخی عرصه می بخشد و آنگاه نویسنده اقتضای مخاطب را در می یابد و سطور خویش را از وجوه بلاغی نیز خالی نمی سازد تا آنچه می نگارد بر دل نشیند.
۴- تهور: شهامت و شجاعت، آدمی را از سکوت در برابر ناحق باز می دارد و به او اعتمادی استوار و عزمی راسخ می دهد. تردید نیست که در مسیر قلم، موانع بسیار است و هرگاه سطری از رنج ها خلق می شود اگر رضایت انبوهی را پدید آورده باشد یقیناً گروهی دیگر که منافع خود را دچار چالش می یابند در برابرش صف آرایی خواهند کرد و اینجاست که نویسنده باید با یادآوری رسالت خطیر خویش و با ایمان به هدف راسخی که دارد متهورانه از باور خویش دفاع کند و با سلاح قلم- نه سلاح شمشیر!- در عرصه جهاد فرهنگی، راسخ و استوار حضور یابد و در کشف حقایق و انعکاس رنج های مردم و کردار فرصت طلبان و اربابان سودجو! گامی پس ننهد و آنگاه است که سطورش با اقبال مردم مواجه گردیده و در لابه لای اوراق تاریخ می ماند تا برای فردا یادی از او و راهی برای نسل ها باشد.
نویسنده بادداشت: ولی برجی فعال مطبوعاتی ابهر و خرم دره