• امروز : افزونه جلالی را نصب کنید.
  • برابر با : 21 - جماد أول - 1446
  • برابر با : Friday - 22 November - 2024
5

از دجله ها آورده اند عباس ها را

  • کد خبر : 34697
  • 26 خرداد 1394 - 10:18
از دجله ها آورده اند عباس ها را

  اشعاری از شاعران درخصوص ۱۷۵ شهید غواص  به گزارش نبض سحر، سه شعر زیر را رضا باقریان ، مظاهر کثیری نژاد و ایمان کریمی در وصف شهدای غواص سروده اند: از دجله ها آورده اند عباس ها را از بطن مَوّاجِ بلا الماس ها را در جامه ی تقوا، تبِ اخلاص ها را با […]

 

اشعاری از شاعران درخصوص ۱۷۵ شهید غواص  به گزارش نبض سحر، سه شعر زیر را رضا باقریان ، مظاهر کثیری نژاد و ایمان کریمی در وصف شهدای غواص سروده اند:

از دجله ها آورده اند عباس ها را
از بطن مَوّاجِ بلا الماس ها را
در جامه ی تقوا، تبِ اخلاص ها را
با دست های بسته این غَوّاص ها را
اَلسّابِقونَند و جوانانِ بهشتند
با دست های بسته یازینب نوشتند

یک دسته ی سینه زنِ بی تاب آمد
یک هیئت از پابوسیِ ارباب آمد
یک موج، از آرامش گرداب آمد
دریا خروشید از دلش مهتاب آمد
این ها زمانی سَروْ بودند و قیامت
این دست های بسته هم دارد حکایت

دلواپسِ امرِ ولی بودند و رفتند
عَمّار و مقدادِ علی بودند و رفتند
شمشیرهای سیقَلی بودند و رفتند
اُمِ وَهَب ها را یَلی بودند و رفتند
سیدعلی را در بلا، بی یار دیدند
از قلبِ خاک اینگونه شد با سر دویدند

اصحابِ کهفْ امروز بیدارند، آری
با دستِ بسته بر سرِ دارند، آری
پایِ ولایت مثل تَمّارند، آری
سلمان و مقدادند و عَمّارند، آری
ما مُرده ایم، اما شهیدان زنده هستند
در مکتبِ پیرِجماران زنده هستند

سخت است مادرها پسرها را ببینند
یک استخوان، جسمِ جگرها را ببینند
در پاره پیراهن، قمرها را ببینند
اینگونه روی خاک سرها را ببینند
دیدند مادرها زمین افتاده ها را
با چهره ای پُرچین، این آزاده ها را

آن خواهری که غُصّه گاهی سهمِ او شد
در حسرت دیدار هم، آشفته مو شد
داغ جدایی سالها بُغضِ گلو شد
سخت است، اما با بردار روبرو شد
سخت است، اما سر به تن دارد برادر
گر پاره پاره، پیروهن دارد برادر

با دستِ بسته بر زمین خوردند ؟ هرگز
سر نیزه ها را، از کمین خوردند ؟ هرگز
تیر از یسار و از یمین خوردند ؟ هرگز
اصلاً عمود آهنین خوردند ؟ هرگز
اما همینکه از نَفَس افتاد عباس
با چند ضربه از فَرَس افتاد عباس

رضا باقریان

 

عریضه ی موزون پیشکش شهدای غواص:

باز با پیک موجهای بلند
خبری نزد مادر آوردند
صد و هفتاد و پنج مروارید
ز دل آبها در آوردند

داشتم من فقط به غم توفیق
عد این سالهای کم توفیق
لشکری رفت وبرنگشت اما
توی تابوت لشکر آوردند

ماهیانی به تنگ شب محبوس
دست بسته میان اقیانوس
صف شکن های روز اول را
اینچنین روز آخر آوردند

دستشان بسته شد اگرآن روز
درشفاعت که دستشان باز است
انتظاری ندارم از آنها
شهدا دست برتر آوردند

مادران شهید کم ماندند
خواهران شهید اما نه
تسلیت باد خواهران شهید!
نزد زینب ولی سر آوردند

مظاهر کثیری نژاد

 

برای صد و هفتاد و پنج شهید غواص:

می رود سمت دل مسیر دل
می شود دل فقط اسیر دل
هر کسی را گدا ی جایی و
خوانده ما را خدا فقیر دل
آب با خاک می شود درهم…
تا که بالغ شود خمیر دل
می شود دست بسته هم باشی..
بشوی باز دستگیر دل
صد و هفتاد و پنج تا ماهی
جان رساندند بر کویر دل
مادری با امید وصل پسر…
آه , شد پیر , پیر , پیر دل
دل که شد ریش از غم دوری
بنشینید بر حصیر دل
با پیام آمدید غواصان..
تا نگردد کج این مسیر دل

ایمان کریمی

 

انتهای پیام/

لینک کوتاه : https://nabzesahar.ir/?p=34697

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.