امیرالمؤمنین، صفت ابوتراب را خیلی دوست داشت. این کّنیه را پیغمبر صلی الله علیه وآله به او داده بود. به ابن عباس گفتند چرا به علی، ابوتراب می گفتند؟ گفت: لانه صاحبها / برای این که صاحبش است. یعنی پدر تراب که شوی، می شوی پدربزرگ آدم. آدم از تراب خلق شد دیگر . وقتی پیغمبر (ص) به امیرالمؤمنین می گوید: ابوتراب یعنی پدرِ خاکی و آدم می شود فرزندت. لذا هر جا که تراب هست، صاحبش علی است. در اوج نماز که سجده است بالاترین نقطه بدنت یعنی سر و پیشانی ات را می گذاری پایین ترین جا، جای پات، برای چه؟ برای این که بر تراب سجده می کنی و صاحب تراب علی (ع) است.
سید مجتبی حسینی، اندیشمند و پژوهشگر دینی در جلسه دوم تحلیل و واکاوی دعای بیست و هفتم صحیفه سجادیه به بیان بخشی از فضایل ائمه اطهار به ویژه امیرالمؤمنین علیه السلام پرداخت.
چند نکته ای که می شود به عنوان مانیفست از دعای بیست و هفتم صحیفه سجادیه استخراج کرد این است که ثغور مسلمین باید حفظ شود. اول این که مرزداران باید تقویت شوند. به این ها باید عطیه داده شود. فقط هم جنبه های دنیوی در کار نباشد. تعدادشان کافی باشد. اسلحه شان کافی باشد. جمعیت شان جمع باشد و تفرقی در کار نباشد. البته امام همه این نیازها را از خدا درخواست کرده است یعنی در عین حال که این ها لازم است نگاه ما به جای دیگری است. وقتی می فرماید وَ اشحَذ اَسلِحتَهُم / نفرموده است اسلحه شان تیز باشد. به خداوند عرض کرده است تو اسلحه شان را تیز کن یعنی آن اسلحه ای که از طریق تو تیز نشود آن کاری که ما می خواهیم نمی کند. بالاخره یک جامعه مسلمان احتیاج به اسلحه دارد. این آیه را همه تان شنیده اید که “وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّهٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّکُمْ”. این آیه قاعدتا باید می فرمود: و اعدو علیهم / علیه این دشمنان اسلحه های جدی داشته باشید. اما در له آن ها فرمود . ترهبون به عدو الله . برای این که ما حاضر نیستیم حتی دست آن ها به خون آلوده شود. وقتی شما قوت خوبی داشته باشی و خودت هم هشیار باشی که نخواهی تحریک کنی جنگ شود آن ها هم دست شان به خون آلوده نمی شود.
سیدالشهدا برای دشمن هم دل می سوزاند
سیدالشهدا سلام الله علیه چرا روز عاشورا این همه با مردم صحبت کردند؟ مگر از مرگ می ترسید؟ سیدالشهدا از مرگ بترسد؟ فرمود: اشتیاق من به مرگ مثل اشتیاق یعقوب به یوسف است. این دنیا تنگ است، این دنیا اذیت می کند. فقط وظیفه است که مانده ایم. مرگ برای من زینت است همچنان که گردن بند زینت است برای یک عروس، پس چرا روز عاشورا با این ها صحبت می کند؟ توجه کن که امام زمان (عج)، فقط امام زمان تو نیست، امام زمان همه است حتی کسانی که روبرویش لشکر کشیده اند و دوست ندارد دست این ها به خون آلوده شود. به یکی از همین غافلان فرمود اگر می خواهی کمک نکنی کمک نکن، دورتر برو تا صدای ما را نشنوی و بارت سنگین تر نشود. کجا دیده ایم کسی که در شرایطی حساس به ما پشت کرده باز به نفع او بیندیشیم و حرف می زنیم؟ لذا آیه شریفه می فرماید: اعدّو لهم / ما دوست نداریم خدا دوست ندارد با شما بجنگد پس یک طوری باشد که وحشت کند و نیاید سراغ این جنگ.
علم علی(ع) در افق دیگری است
در یک روایت پرسیده می شود چرا به امیرالمؤمنین می گوییم امیرالمؤمنین؟ فرمود انه یمیر العلم فی قلوب المؤمنین. یمیر العلم / یعنی علم که مال جای دیگری است. در این شهرها از این علم ها پیدا نمی شود. این غذا مال این جا و این افق نیست. علمی که امیرالمؤمنین می خواهد به تو بدهد مال این جا نیست سوغاتی جای دیگری می آورد. آن جاست که می گوید: ای علی تو جمله نور و دیده ای / شمه ای واگو از آنچه دیده ای. آن علمی که تو سراغ علی بروی مِیَر است، آن علومی است که این طرف ها پیدا نمی شود.
چرا پیغمبر به علی (ع) لقب ابوتراب داد؟
امیرالمؤمنین صفت ابوتراب را خیلی دوست داشت. این کّنیه را پیغمبر صلی الله علیه وآله به او داده بود. به ابن عباس گفتند چرا به علی، ابوتراب می گفتند؟ گفت: لانه صاحبها / برای این که صاحبش است. یعنی پدر تراب که شوی، می شوی پدربزرگ آدم. آدم از تراب خلق شد دیگر . وقتی پیغمبر (ص) به امیرالمؤمنین می گوید: ابوتراب یعنی پدرِ خاکی و آدم می شود فرزندت. لذا هر جا که تراب هست، صاحبش علی است. در اوج نماز که سجده است بالاترین نقطه بدنت یعنی سر و پیشانی ات را می گذاری پایین ترین جا، جای پات، برای چه؟ برای این که بر تراب سجده می کنی و صاحب تراب علی (ع) است.
قرآن می فرماید: یا لیتنی کنت ترابا / روز قیامت یک عده ای می گویند ای کاش ما هم تراب بودیم و علی پدرمان بود. آن وقت که می پرسیدند پدرت کیست آنجا خاک به بعضی از موجودات افتخار می کند، ما الان این ها را نمی فهمیم. توجه کردی؟ در اوج نماز نزدیک ترین نقطه انسان به خدا در حال سجده به خاک است یعنی آن موقع که تو پیشانی ات را به خاک می مالی. و اصلا سجده کردن به خاک از خصایل شیعه است.
انسان حقیقی با خاک انس دیگری دارد
توجه کنید که خاک مهم است. خاک شما مهم است. ارتباط ات با خاک مهم است. این ها چیزهایی است که ما توجه نمی کنیم. فرق ما با چهارپایان همین جاست که فقط انسان به خاک سجده می کند اما چهارپایان فقط می روند و می آیند و به خاک لگد می زنند، اما انسان حقیقی با خاک انس دیگری دارد، متوجه خاک است. این است که خاک هر کس هم مشخص است. وقتی تو صبح به صبح همان اول و طلیعه روز با این خاک آشتی می کنی، آخر شب آشتی می کنی، این خاک به تو حرمت قائل می شود. رابطه اش با تو یک چیز دیگری می شود.
امیرالمؤمنین (ع) بوتراب است، فاطمه زهرا (س) آب
عالم بدون نماد و نشانه نیست. اگر امیرالمؤمنین صاحب خاک و بوتراب است، فاطمه زهرا سلام الله علیها صاحب آب است. و شما می بینید که اگر کسی می خواهد به زندگی برسد از ناحیه آب و خاک است. البته اگر آب به خاک نرسد چیزی از آن خاک نمی روید و ایجاد نمی شود. اگر می خواهی موجود زنده ای از این خاک سربرآورد، نسلی بیاید که گل های آفرینش هستند آن وقت این آب و خاک باید به هم برسند.
کدام آب مهریه حضرت زهرا (س) است؟
شما وقتی می خواهی نماز بخوانی می روی وضو می گیری. اگر آب نداشتی می روی سراغ خاک و تیمم می کنی. خاک هم پاک کننده است اما موقعی که دستت به آب نمی رسد. این ها هر کدام معنی ای دارند غیر از آب فقهی که قاعده ای دارد اما این آب و خاک ابعاد معنایی هم در عالم دارد. ما در بین عوام می گوییم آب، مهریه حضرت زهرا اسلام الله علیها است یعنی آب متعلق به حضرت زهرا است و طهارت و لطافت از آن جا می آید.
منبع: شبستان