کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: به نظر میرسد گروههای انقلابی در بحرین به این جمعبندی عمومی رسیدهاند که اگر میخواهند موفق شوند باید به یک وحدتی برسند و این را متوجه شدهاند که اختلافنظر آنها موجب شده است که این انتفاضه به ثمره مطلوب نرسد و رژیم از این شکافها سوءاستفاده کند.
فرزان شهیدی، کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی در خصوص شروع بیداری اسلامی و پیوستن بحرین به این نهضت اظهار داشت: موج بیداری اسلامی از سال ۸۹ از شمال آفریقا شروع شد و بعضی از کشورهای خاورمیانه و ازجمله آنها بحرین نیز به این نهضت پیوستند و ما در فوریه سال ۲۰۱۱ شاهد تظاهرات و اعتراضات مردمی گستردهای در شهرهای مختلف بحرین و بهویژه پایتخت آن، منامه بودیم.
وی در خصوص به ثمر نشستن این انقلابها در برخی کشورها و عدم توقیق بحرین در این میان نیز گفت: ما شاهد بودیم که حسنی مبارک در مصر، بن علی در تونس، قذافی در لیبی و حتی علی عبدالله صالح در یمن سقوط کرده و سرنگون شدند؛ اما متأسفانه در بحرین سرنگونی و ثمرهای را از این نهضت مردمی و بیداری اسلامی ندیدیم و علیرغم اینکه همچنان در این سالها ادامه داشته و این شعله فروکش نکرده است اما همچنان رژیم آل خلیفه برقرار است.
تحلیلگر مسائل سیاسی درباره علل موفقیتآمیز نبودن این انتفاضه در بحرین تصریح کرد: به نظر من چند دلیل عمده برای عدم به ثمر نشینی انتفاضه مردم بحرین میتوانیم برشماریم. یک دلیل آن مربوط میشود به شرایط داخلی کشور بحرین و دلیل دوم برمیگردد به دخالتهای خارجی در این زمینه.
شهیدی ادامه داد: در خصوص دلیل اول باید گفت که ساختار قدرت در بحرین بهگونهای است که رژیم پادشاهی آل خلیفه در سالهای متمادی با بهکارگیری انواع شگردهای مختلف اعم از سیاسی و سرکوب توانسته است موازنه قدرت را به نفع خودش حفظ کند و بر این کشور حکمروایی کند. شایانذکر است که این موازنه قدرت به سود اقلیت اهل سنت است و سهم عمدهای از قدرت دستشان است؛ درحالیکه معادله جمعیتی بحرین بهگونهای است که بین ۷۰ تا ۷۵ درصد جمعیت از شیعیان هستند و یک اقلیت ۲۵ تا ۳۰ درصدی اهل تسنن هستند. متأسفانه شیعیان باآنکه اکثریت هستند اما حتی در پارلمان این کشور نیز که ۴۰ کرسی دارد، فقط ۱۷ کرسی به شیعیان رسیده است و این یعنی کمتر از نصف کرسیها. این وضعیت نشان میدهد که یک تبعیض در سطح حاکمیتی بین شیعه و سنی وجود دارد.
وی خاطرنشان شد: رژیم آل خلیفه به دلیل اینکه نگران برهم خوردن معادلات موردنظرشان بودند؛ از همان ابتدا به هر نحوی تلاش کردند که این معادلات را حفظ کنند و یکی از تلاشهایشان که غیرقانونی و ناجوانمردانه بود این است که در طول این سالها، ازیکطرف اتباع بیگانه را از اهل تسنن به کشورشان جذب کردند و تحت عناوین مختلف نظیر کارگر و کارشناس و … به آنها تابعیت دادند و از آنسو بسیاری از شهروندان شیعه اصیل بحرین را از کشور اخراج و لغو تابعیت کردند. آنها این دو کار را بهصورت موازی و همزمان دنبال کردند تا بتوانند معادله جمعیتی بحرین را به سمتی ببرند که یا جمعیت شیعه و سنی برابر شود یا اینکه بتوانند اکثریت را از اهل سنت تشکیل دهند؛ که البته به شکل قابلتوجهی در این زمینه موفق نشدند؛ بنابراین حکومت، ساختاری ایجاد کرده که هم سرکوب در آن هست و هم اقدامات تهدیدآمیز.
تحلیلگر مسائل سیاسی در خصوص عوامل دیگر در صحنه داخلی بحرین که موجبات ناکامی نهضت را فراهم کرده است نیز بیان داشت: یک بعد داخلی دیگر، به خود نیروهای معارض مرتبط است؛ بهطوریکه وحدت رویه و هماهنگی لازم در بین گروههای معارض نیست و این سبب شده است که رژیم از شکافهای بین اینها بهرهبرداری کند و حاکمیت خودش را تداوم ببخشد. بهطور مثال در یک مقطعی در سال ۲۰۰۴ برخی از گروههای معارض، انتخابات را تحریم کردند و برخی دیگر در انتخابات شرکت کردند و همین ناهماهنگیها باعث شد که رژیم از شرایط به وجود آمده بهرهبرداری کند و خودش را تقویت کند. مبحث دیگر در خصوص گروههای معارض این است که آنها اعلام کردند این اعتراضات و تظاهراتی که در پیشگرفتهاند یک نوع مبارزه مسالمتآمیز است و قصد سرنگونی رژیم را ندارند و فقط به دنبال این هستند که رژیم در رفتارش تجدیدنظر کند و برخی از سیاستهایش را تغییر دهد. بهطور مثال شیعیان حقشان را بهطور کامل دریافت کنند و تبعیضها از بین برود؛ بنابراین مشاهده میشود که اصل مطالبات در این سطح است و زمانی که اصل مطالبات در این سطح باشد نباید انتظار تحولات بزرگی را از این انتفاضه داشت.
شهیدی افزود: البته مواردی هم بوده است که رژیم عقبنشینیهایی کرده است نظیر اینکه برخی از زندانیان سیاسی را آزاد کرده و حقوحقوقی از شیعیان را نیز داده است؛ اما چون شیعیان هنوز به آن مطالبات اصلی و نهاییشان نرسیدند، همچنان اعتراضات ادامه دارد و در حال حاضر نیز که شیخ علی سلمان را به دلایل واهی نظیر تحریک مردم و براندازی نظام در بازداشت نگهداشتهاند، عاملی شده است برای اینکه اعتراضات و تظاهرات ادامه داشته باشد؛ بنابراین باید گفت که مسالمتآمیز بودن انتفاضه بحرین باعث طولانی شدن آن شده است و از آنطرف نیز چون رژیم بنا ندارد از سیاستهایش عقبنشینی کند، چالشها همچنان بین دو طرف ادامه دارد و معلوم نیست که تا کجا به طول بینجامد و موکول به آینده است.
شهیدی در خصوص عوامل خارجی مؤثر درصحنه تحولات بحرین نیز اذعان داشت: بحرین یک کشور بسیار کوچکی است و یک جزیرهای است در خلیجفارس که ۶۹۵ هزار کیلومترمربع مساحت و حدود ۱ میلیون نفر هم جمعیت دارد. معمولاً وابستگی کشورهای کوچکی در این حد و اندازه به قدرتهای منطقهای و فرا منطقهای همیشه بالاست و بهطور مشخص عربستان و آمریکا در این کشور نفوذ خیلی زیادی دارند؛ بهویژه عربستان که هم همسایه بحرین است و هم اینکه بین آل خلیفه و آل سعود روابط عشیرهای و تاریخی وجود دارد و این دو با یکدیگر همپیمان قوی هستند و بدین ترتیب مشاهده میشود که عربستان بهجای محکوم کردن تبعیضها و جنایتهای این رژیم بهشدت از رژیم آل خلیفه حمایت میکند؛ حتی در یک مقطعی در اوایل انتفاضه بحرین به این کشور لشکرکشی کردند و نیروهای نظامی عربستان عملاً وارد خاک بحرین شدند.
وی ادامه داد: عربستان بهعنوان یک کشور نفتی و یک قدرت منطقهای است که در کشورهای عربی نفوذ دارد و به همین دلیل حمایتهای یکجانبه عربستان باعث پابرجایی رژیم آل خلیفه شده است. در سطح بینالملل هم آمریکا با بحرین، پیماننامه نظامی بسته است و در سال ۱۳۷۲ شمسی هم بزرگترین ناوگان نیروی دریایی آمریکا به نام ناوگان پنجم در آبهای این کشور مستقر شد و این طبیعی است که وقتی بحرین در منظومه سیاستهای عربستان قرار داشته باشد بهطور طبیعی وابسته به آمریکا هم خواهد شد چراکه سیاستهای عربستان کاملاً با آمریکا هماهنگ است؛ بنابراین آمریکا هم بهرغم اینکه شعارهای دموکراسی و حقوق بشری سر میدهد؛ وقتی میخواهند در خصوص بحرین اظهارنظر کنند، طرف رژیم آل خلیفه را میگیرند و به مطالبات برحق این کشور و بهویژه اکثریت شیعیان هیچ وقعی نمینهند.
تحلیلگر مسائل سیاسی افزود: البته ممکن است که گاهی اوقات یک محکومیتهایی انجام شود که بهطور مثال سازمان ملل بازداشت شیخ علی سلمان را محکوم کرد یا برخی کشورهای اروپایی همین کار را کردند؛ اما این کارها صرفاً جنبه تبلیغاتی و تشریفاتی دارد و که تأثیر عملی نخواهد داشت و هیچگاه فشاری را به رژیم آل خلیفه نخواهند آورد که شیخ علی سلمان را آزاد کند.
شهیدی در خصوص علل مداخلات شدید عربستان درصحنه بحرین و منافع این کشور در این زمینه، اظهار داشت: ایفای نقش پررنگ عربستان در بحرین، دو منشأ دارد یکی سیاسی و دیگری هم مذهبی. منشأ سیاسی آن این است که عربستان دوست دارد کشورهای اقماری حوزه خلیجفارس وابسته به خودش باشند و کسی ساز مخالف نزند و همچنین ایجاد اتحادیههایی نظیر شورای همکاری خلیجفارس یا اتحادیه عرب نیز ناشی از این است که میخواهد کشورهای همدست و یکصدا با خود داشته باشد.
وی ادامه داد: بهاینترتیب به لحاظ سیاسی اگر قرار باشد رژیم آل خلیفه ساقط شود یا تغییرات ساختاری در آن ایجاد شود، برای عربستان مشکل ایجاد میشود و سیاستهای آن دچار تنش میشود و احتمال دارد در عرصه بینالمللی یک رأی همسو با سیاستهای خود و آمریکا را از دست بدهد.
تحلیلگر مسائل سیاسی افزود: به لحاظ مذهبی هم وجود اکثریت شیعه در بحرین حتی اگر هیچ مشکلی هم به وجود نیاورند، حساسیتزا است و البته بحرین در همسایگی کشور بزرگی به نام جمهوری اسلامی ایران قرار دارد که پرچمدار تشیع است و در رقابتهای مذهبی منطقهای بین دو کشور بزرگ عربستان و ایران بسیار حائز اهمیت است که یک کشور همسو با آنها باشد و قطعاً این همسویی با برد همراه خواهد بود؛ بنابراین عربستان به لحاظ مذهبی خیلی نگران است که جمعیت شیعه در بحرین حاکم شوند و با جمهوری اسلامی ایران در یک راستا قرار گیرند و در چرخه رقابت در مقابل جمهوری اسلامی ایران دچار تزلزل شوند.
شهیدی خاطر نشان کرد: این رقابت مذهبی خیلی جدی است و حتی اینگونه موضوعات را در بحث هلال شیعی نیز مطرح میکردند و میگفتند که ایران قصد ایجاد هلال شیعی در منطقه را دارد؛ درحالیکه ما هیچگاه داعیه تشیع را در سطح منطقه نداریم و هیچگاه بهطور رسمی اعلام نکردیم که میخواهیم کشورهای منطقه را شیعه کنیم. اینگونه تبلیغات در چارچوب سیاستهای پروژه ایران هراسی است که سردمدارش آمریکاییها هستند دنبال میکنند. درحالیکه اینگونه نیست؛ بنابراین عربستان بهعنوان مدعی مذهبی اهل تسنن نگران این است که شیعیان در منطقه رشد کنند و فرقی نمیکند که این اتفاق در بحرین، عراق، کویت و یا در لبنان باشد.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا تحولات اخیر عربستان میتواند نقشی در انتفاضه مردم بحرین داشته باشد نیز اظهار داشت: این بستگی به شرایط داخلی عربستان دارد. اگر جابجایی قدرت در عربستان پس از مرگ ملک عبدالله، چالشهای جدی ایجاد کند که میتواند چالشهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی باشد و عربستان دچار تزلزل شود، احتمال دارد که رژیم آل خلیفه هم از پسلرزهها، دچار آسیبهایی شود و معادلات را به نفع انتفاضه مردم بحرین و شیعیان رقم بزند؛ اما اگر سعودیها این وضعیت را مدیریت کنند و بر چالشها و پیامدهای ناشی از جابجایی قدرت غلبه کنند که ظاهراً دنبال همین هم هستند، اوضاع به گونه دیگری خواهد بود.
تحلیلگر مسائل سیاسی ادامه داد: درست است که مشکلات و اختلافات زیادی در عربستان و بین شاهزادهها وجود دارد و مدعیان قدرت بسیارند؛ اما سازوکار جابجایی قدرت در عربستان مشخص است و پیشبینیهایی در این زمینه انجام گرفته است و شورای هیئت و قوانین آن میتوانند پادشاه بعدی را معرفی کنند. بر این اساس این احتمال وجود دارد که شاهزاده سلمان که ولیعهد است بهعنوان پادشاه انتصاب شود و ملک عبدالله حتی جانشین سلمان یعنی مقرن را نیز معرفی کرده است. معرفی مقرن به این دلیل است که سلمان مشکلات مغزی دارد که ناشی از سکته مغزی اوست و او دچار آلزایمر است.
شهیدی افزود: همچنین دلیل دیگر انتخاب مقرن بهعنوان جانشین سلمان به این خاطر است که در بین خاندان سعود اختلافات قبیلهای وجود دارد. دو خاندان مهم هستند به نامهای سدیری و شُمَّر و ملک عبدالله نیز از قبیله شُمَّر است؛ ولی شاهزاده سلمان از قبیله سدیری است و ملک عبدالله برای اینکه بتواند این معادله را حفظ کند و قدرت در خاندان خودش باقی بماند، آقای مقرن را که برادر ناتنی است جانشین شاهزاده سلمان کرده است. اگر این سازوکاری که ملک عبدالله اندیشیده است محقق شود، میتوانیم بگوییم که روند قدرت بهآرامی صورت میگیرد و مجدداً همین جناح ملک عبدالله قدرت را به دست خواهد گرفت. هرچند در خاندان سدیری هم انسانهای مدعی و صاحب نفوذ زیادند و ممکن است که آنها هم مدعی شوند.
وی در خصوص نقش رهبران انقلاب بحرین در به ثمر نشستن انقلاب نیز تصریح کرد: گروههای معارض در بحرین غالباً قائل به براندازی نیستند؛ البته جنبش حق به رهبری المشیمع قائل به براندازی بود اما در حال حاضر همه گروهها مقداری تنازل کردهاند و به دنبال راهکارهای سیاسی هستند و میخواهند از طریق مشارکت در مجلس به چرخه قدرت وارد شوند و بعدازآن نیز مناصبی از وزارت و دولت را بگیرند.
تحلیلگر مسائل سیاسی ادامه داد: به نظر میرسد این گروهها به این جمعبندی عمومی رسیدهاند که اگر میخواهند موفق شوند باید به یک وحدتی برسند و این را متوجه شدهاند که اختلافنظر آنها موجب شده است که این انتفاضه به ثمره مطلوب نرسد و رژیم از این شکافها سوءاستفاده کند. در حال حاضر نیز به نظر میآید یک وفاقی بین این گروهها حاصلشده است و اگر هماهنگی این گروهها بیشتر شود و در مقابل آل خلیفه، یک حرف و یک موضعگیری داشته باشند، میتوانند پیروز شوند و آخرین تیر را به قلب رژیم شلیک کنند.
شهیدی خاطرنشان کرد: البته همانگونه که گفتم رژیم آل خلیفه، حساسیت ویژهای روی شیعیان دارد و در بین همه گروههای معارض ازجمله جنبش احرار، جنبش حق یا جمعیت الوعد، فقط رهبر وفاق اسلامی را بازداشت کردند و این هم به این دلیل است که احساس کردند این جمعیت هم پایگاه اجتماعی دارد، هم طرفدار دارد و هم بالقوه دارای توانمندیهایی است که میتواند برای حاکمیت آل خلیفه چالش و تهدید ایجاد کند. لذا جمعیت وفاق اسلامی به رهبری شیخ علی سلمان یک خط قرمز برای آل خلیفه شده است.
این کارشناس مسائل منطقهای در خصوص نقش جمهوری اسلامی ایران در بحرین و هماهنگی رهبران گروههای معاند با جمهوری اسلامی نیز اذعان داشت: این گروههای انقلابی یک هماهنگیهایی با جمهوری اسلامی ایران دارند ولی اینطور نیست که بگویند ما وابسته به جمهوری اسلامی ایران هستیم؛ چراکه در ابتدای انتفاضه مردم بحرین، یک خط تبلیغاتی توسط پادشاه و رژیم آل خلیفه ایجاد شد مبنی بر اینکه شیعیان بحرین بهویژه جمعیت وفاق اسلامی عوامل ایران هستند و از ایران خط میگیرند؛ اما بعد از آن، جمعیت وفاق رسماً اعلام کرد که ما هیچ ارتباطی با ایران نداریم و جنبش، ۱۰۰ درصد داخلی است و میخواهیم منافع خودمان را استیفا کنیم. این اتفاق خوبی بود و همینکه خودشان را به جمهوری اسلامی نچسباندند، موجب شد که حساسیتها جدیتر نشود و سرکوبها شدت نگیرد؛ لذا اگر اینها در چارچوب ملی خود حرکت کنند و منافع خودشان را دنبال کنند و درعینحال هماهنگیهایی را نیز با ما داشته باشند بهتر است و میتوانند به نتیجه مطلوب خودشان برسند.
شهیدی در انتها در خصوص عملکرد دستگاه دیپلماسی کشور نسبت به تحولات بحرین نیز گفت: ما از ابتدا روابط دیپلماسیمان با بحرین خوب بوده است و در حال حاضر نیز در حد مطلوبی است و نمیشود گفت که به خاطر انتفاضه بحرین و فشاری که به مردم بحرین میآید، این روابط دچار تنش و سردی شده است؛ ممکن است روابط در یک مواردی دچار نوسان شده باشد، اما همچنان باقی است.
وی ادامه داد: ما همیشه در سطح دیپلماسی نظرات خودمان را به حاکمیت بحرین منتقل کردیم و بحث حقوحقوق مردم، دموکراسی و حقوق مدنی را به آنها گوشزد نمودیم و همه اینها در حد توصیههای دیپلماتیک است و وزارت خارجه نیز بیش از این نمیتواند دخالتی کند.
تحلیلگر مسائل سیاسی افزود: ما همچنین اعتراضات خود را در خصوص دستگیری شیخ علی سلمان اعلام کردهایم؛ هم بهطور رسمی و در دستگاه دیپلماسی و هم در سطح مردمی نظیر نماز جمعه و قطعاً این اقدامات تأثیرگذار خواهد بود و اگر این فشارها چه در داخل بحرین و چه در سطح بینالمللی و منطقهای افزایش پیدا کند موجب میشود که رژیم آل خلیفه بهناچار شیخ علی سلمان را آزاد کند؛ که در غیر این صورت موجب به وجود آمدن تبعاتی برای رژیم آل خلیفه میشود که شاید در آینده نتواند آنها را جبران کند و ممکن است این روند مسالمتآمیز به سمت و سویی برود که وارد فازهای غیر مسالمتآمیز شود.
انتهای پیام/دانا