نفت اگر چه سرمایه خداددی است که می تواند برای هر کشوری غنیمت باشد اما برای اقتصاد ایران همواره دایه مهربان تر از مادر به شمار آمده است.
در واقع در چند سال اخیر، واردات بیرویه و صادرات وابسته به نفت،به مهمترین چالشهای اقتصاد کشورتبدیل شده اند.در واقع دو مشکل فوق، برخلاف تفاوت ظاهری، به منزله دو روی یک سکهاند و هردو با هم، نشانههایی از نبود سلامت در اقتصاد کشور را یادآوری می کنند.
مروری بر رفتار اقتصادی دولتها، قبل و بعد از انقلاب اسلامی نشان میدهد که نفت، این ثروت و سرمایه خدادادی، بیش از آنچه که نعمتی در جهت رفاه و پیشرفت کشور به حساب آید، به صورت عذاب و آفتی برای انحراف اقتصاد از مسیر اصلی، بروز کرده است. این در حالی است که نفت- نه یک درآمد- بلکه یک ثروت بین نسلی است، باید خرج سرمایهگذاری ماندگار و بلندمدت شود، نه مخارج روزمره و مصرفی.
بررسی مدیریت اقتصادی کشور در حدود نیم قرن اخیر نشان میدهد که اوج ایفای نقش درآمدهای نفتی در بودجه کشور، در دهه ۵۰ و در زمانی بود که با تشکیل OPEC (تشکل کشورهای صادرکننده نفت)، قیمت نفت افزایش قابل ملاحظهای یافت. گرچه در درون و در پس این سیاست افزایش قیمت، رونق بازار سلاح و محصولات کشورهای غربی از طریق افزایش توان اقتصادی کشورهای نفتخیز تعقیب میشد، اما بازتاب داخلی این سیاست، دوپینگ اقتصادی و تزریق دلار به اقتصاد کشور، به حدی خارج از تحمل آن رسید که معنی آن به زبان تخصصی اقتصاد، بیماری هلندی است که از ان به عنوان رکود تورمی هم یاد می شود.
حالا اما هر جند دولت ها می گویند برای خروج از اقتصاد نفتی تلاش می کنند اما هنوز هم نفت اثر گذارترین شاخصه اقتصادی در کشور است و حالا که نزدیک به چهارماه است قیمت جهانی نفت میابد؛ بهطوری که قیمت سبد نفتی اوپک از ۱۱۵دلار به ۷۸دلار رسیده است، مشکلات اقتصادی مانند کسری بودجه یک به یک خودی نشان می دهند.
با توجه به اینکه بیشتر کشورهای تولیدکننده نفت، بودجه سالانه خود را با پیشبینی و درنظرگرفتن رقم ثابتی از فروش نفت میبندند، کاهش قیمتها، تحقق درآمد بودجهای این کشورها را با چالش مواجه میکند؛ برای مثال بودجه امسال ایران با نفت صددلاری بسته شده که کاهش قیمت نفت، چشمانداز درآمدهای کشور را مبهم کرده است.
روسیه نیز مانند ایران بودجهاش را با نفت صددلاری بسته و اکنون با چالش مواجه شده است، بهطور کلی بیشتر کشورهای نفتخیز جهان بودجهشان را با قیمت نفت بین ۹۰ تا صددلار بستهاند. در همین حال با توجه به ناگهانیبودن این کاهش، کارشناسان دودسته عوامل اقتصادی یا سیاسی برای آن متصورند.
کارشناسان، کاهش سرعت رشد اقتصادی در اروپا و چین، در کنار پیشرفت ایالاتمتحده در استفاده از تکنولوژیهای جدید در استخراج نفت شیل و مهمتر از آن افزایش تولید نفت عربستان سعودی، عراق و لیبی را مهمترین علتهای سقوط بهای نفت در بازارهای جهانی میدانند.
به تازگی اما خبر رسیده است که حسن روحانی، رییسجمهور ایران از طریق بیژن نامدارزنگنه، وزیر نفت به امیر قطر درخصوص ایجاد ثبات در بازار نفت پیام ارسال کرده است.
به این ترتیب می توان گفت ، این نخستین اقدام جدی دولت ایران پس از چهارماه روند نزولی قیمت برای جلوگیری از کاهش قیمت یا به تعبیر پیام رییسجمهوری ایجاد ثبات در بازار نفت است.
ماجرا هم از این قرار است که زنگنه که به منظور دیدار با مسوولان قطر به دوحه سفر کرده است، با شیختمیم بنحمد آلثانی، امیر قطر دیدار کرده و پیام کتبی حسن روحانی درباره توسعه همکاریهای دوکشور به ویژه در زمینه انرژی و ایجاد ثبات در بازار جهانی نفت را به وی تسلیم کرده است .
بنا بر اخبار رسیده، امیر قطرهم در این دیدار با تشکر از پیام روحانی و با اشاره به جایگاه مهم ایران در منطقه، آمادگی قطر را برای همکاری با جمهوری اسلامی ایران در همه زمینههای مورد علاقه مشترک بهویژه سرمایهگذاری در بخش انرژی اعلام کرده که شاید خبر خوبی برای اقتصاد نفتی این روزهای کشور باشد.
با این حال اما نکته اینجاست که شاید با تدابیر مقطعی بتوان از این بحران جدید کاهش قیمت نفت گذر کرد اما هنوز هم مشکل اصلی یعنی اقتصاد نفتی به قوه خود باقی است.
این در حالی است که با حمایت از تولید و صنعت داخلی و با تکیه بر کشاورزی و دامداری می توان کشور را ازفاجعه اقتصادی نجات داد.
شاید اگر درامدهای نفتی خرج صنعت نفت شوند و به سمت تولیدات نفتی و پتروشیمی حرکت کنند ، بسیاری از مشکلات حل شوند.
باید منتظر ماند و دید اقتصاد ایران می توان از اقتصاد وابسته به نفت و گازی که روزی تمام می شوند، به سمت خودکفایی حرکت کند یا خیر؟
منبع:شفاف