احترام به شعور مخاطب و ارتقا سطح آگاهی و فرهنگ مردم یکی از اولین اهداف صدا و سیماست که باید نمود موثری در تولیدات تلویزیونی اعم از سریالهای نمایشی و یا برنامه های تلویزیونی داشته باشد. این مهم در حالی مطرح می شود که دست اندرکاران تلویزیون درصدد افزایش شبکه های تلویزیونی و تخصصی تر کردن شبکه ها هستند و قاعدتا یکی از اصول مهم در تخصصی کردن شبکه ها استفاده از نیروهای خلاق و توانمند هم در برنامه سازی و هم در اداره آن شبکه خاص می باشد.
با نیم نگاهی به برنامه های مختلف تلویزیونی، می توان به سه دسته برنامه شامل تولیدات با محتوا و جذاب، تولیدات بی محتوا ولی جذاب و تولیدات بی محتوا و غیر جذاب اشاره کرد که این روزها روی آنتن تلویزیون جولان می دهند. بی شک تقویت آثار با محتوا و جذاب بر مخاطب می افزاید و تولیدات دسته سوم یعنی بی محتوا و غیر جذاب مخاطب را به سمت شبکه های ماهواره ای سوق می دهد.
در این میان تولید سریالهایی مانند “پایتخت” و یا “مدینه” را می توان از دسته سریالهای جذاب و پر محتوا دانست که بدلیل شناخت سازنده اثر از جنس مخاطبانش، این سریالها با مخاطبان میلیونی همراه هستند و چه بسا که همراه شدن نکته های آموزنده، اخلاقی و دینی در این دسته از آثار، آنهم از طریق هنرمندان مطرح کشور توانسته هم بر محتوای اثر بیفزاید و هم تاثیر بسیاری بر مخاطبان بگذارد. شیوه ای که لازم است در صدا و سیما و در تولیدات مختلف الگو شود تا تلویزیون به رسالت واقعی و دیرینه اش نزدیک شود.
این شیوه برنامه سازی یعنی استفاده از عنصر جذابیت و انتقال پیام از سوی سازنده اثر هم به شکل مثبت و هم منفی در اغلب شبکه های حرفه ای دنیا رایج است. شیوه ای که مورد توجه شبکه های ماهواره ای فارسی زبان واقع شده و با استفاده از عناصر جذاب، هر آنچه را بر خلاف فرهنگ ایرانی-اسلامی است به خورد مخاطب می دهند و در سایه کمبود “پایتخت ها” برای خود مشتری جور می کنند!
دسته دوم برنامه های تلویزیونی که از استانداردهای برنامه سازی در دنیا کمی فاصله گرفته، استفاده از عنصر جذابیت بدون توجه به محتواست. یعنی برنامه ساز یا فیلمساز تنها با هدف سرگرمی اقدام به تولید کرده و حاضر به انتقال هیچ پیامی نشده است. در بین برنامه های تلویزیونی می توان به “خندوانه” رامبد جوان که این روزها از شبکه نسیم پخش می شود، اشاره کرد.
رامبد جوان که ذاتا و در میان آثارش بخوبی می توان رگه های طنز را پیدا کرد و طنز را به خوبی می شناسد و می داند که چگونه باید مخاطب ایرانی را خنداند، با ساخت “خندوانه” که البته با الگوگیری از مدل حرفه ای یک شبکه خارجی تولید شده است، در امر “خنداندن” بسیار موفق ظاهر شده، اما متاسفانه فرم برنامه و دنبال کردن قسمتهای مختلف به خوبی این نکته را برای مخاطب نمایان می کند که ما فقط قصد خنداندن داریم و هیچ هدف دیگری را دنبال نمی کنیم.
هر چند رامبد جوان در یکی از قسمتهای اخیر به مسائل محتوایی هم پرداخت اما به نظر می رسد اینگونه مسائل و محتواها در قالبهای مختلف بایستی در دستور کار وی قرار گیرد و در کنار این جذابیت قابل توجه، منفعت محتوایی هم به مخاطب رساند که به نظر می رسد جوان پتانسیل افزودن این محتوا به برنامه اش را بخوبی دارد خصوصا اینکه “خندوانه” توانسته مخاطب زیادی را با خود همراه کند.
دسته سوم تولیدات تلویزیونی ، برنامه های بی محتوا و غیر جذاب هستند که نه تنها باعث فرصت گیری از نیروهای مستعد می شود که بودجه بسیاری هم از بیت المال حیف و میل می شود. ضمن اینکه تولیدات بی محتوا و غیر جذاب یک اثر سوء دیگر هم دارد و آن اینکه این ویژگی ها باعث سوق دادن مخاطب به سمت شبکه های ماهواره ای هم می شود و تلویزیون سرمایه اصلی خود را از دست می دهد. بهتر است به این شکل مطرح کنیم که این آثار کاملا ضد فرهنگی و مخاطب پران هستند و تاثیر سویی بر دیگر آثار تلویزیونی هم خواهد داشت.
“عینک آفتابی” به تهیه کنندگی، کارگردانی و اجرای رضا رشیدپور که این روزها از شبکه نسیم پخش می شود نمونه بارز این دسته از آثار است. برنامه ای بی محتوا، غیر جذاب همراه با لودگی و کپی برداری ناشیانه از آثار طنز منسوخ شده دهه ۶۰ است.
اینکه دست اندرکاران تلویزیون به چه قیمتی حاضر شده اند آنتن تلویزیون را در اختیار لودگی منسوخ شده بگذارند، فرصت دیگری می طلبد اما باید به این نکته توجه داشت که برنامه ای روی آنتن شبکه نسیم می رود که نه متن قابل توجهی دارد و نه بازیگران آن مستعد آثار طنز هستند و قاعدتا با بررسی بیشتر به راحتی در می یابیم که نویسندگان آیتم های این برنامه ، ظاهرا قصد کپی برداری از ” ساعت خوش” مهران مدیری را داشته اند؛ بدون توجه به این مسئله که خود مهران مدیری هم که در حال حاضر در حال تولید اثر طنز “شوخی کردم” است حاضر به سرسوزنی کپی برداری از اثر خودش نشده که دیگران به این کپی برداری ناشیانه تن داده اند.
جالب اینجاست که خود رشیدپور هم از چهره مهران مدیری دهه ۶۰ و ۷۰ تقلید می کند. وی یک عینک آفتابی به چشم دارد و در حال سخنرانی است و تکیه کلام ها و فیگورهای مهران مدیری در دهه ۶۰ و ساعت خوش را دنبال می کند.
چند سئوال:
هر دقیقه تولید این برنامه ضعیف چقدر هزینه از بیت المال صرف می کند؟! آیا تلویزیون به قیمت بدست آوردن دل” آقای رشید پور” به شعور مخاطب بی احترامی نمی کند و دل میلیونها مخاطب را از دست نمی دهد؟! ذائقه مخاطبان ایرانی نشان داده است که اگر تلویزیون برنامه جذاب و پر محتوا داشته باشد به سمت کانال ماهواره ای نخواهند رفت.
منبع:جهان نیوز