بر اساس آماری که یکی از نهادهای مسئول ارائه کرده حدود ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار جوان در سن ازدواج در کشور هستند که هیچ علاقه ای برای ازدواج کردن ندارند و بر تصمیم خود هم مصر هستند.
یکی از اموری که دین مبین اسلام به آن تأکید بسیار دارد امر مقدس ازدواج است و این مسأله یکی از دغدغههای اصلی جوانان و خانوادههای آنها شده است.
در حال حاضر ازدواج تبدیل به معضلی شده که اکثر جوانان با ترس و احتیاط به سراغ آن می روند و دلیل این ترس و احتیاط می تواند مسائل مختلفی از جمله مهریههای بالا، نداشتن بودجه مناسب برای ازدواج، مسکن و مشکلات دیگر باشد.
متاسفانه طرحهای دولت هم برای تشویق جوانان به ازدواج هم نتوانسته دغدغه های آنها را برای ازدواج کم کند؛البته جوانانی هم هستند که به سمت ازدواج می روند و بسیار ساده مراسم خود را برگزار می کنند تا الگویی باشند برای آن دسته از افرادی که این امر را سخت می گیرند تا به آنها نشان دهند که راههای سادهتری هم برای یک ازدواج موفق وجود دارد.
اما در این میان و بر اساس آماری که یکی از نهادهای مسئول ارائه کرده حدود ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار جوان در سن ازدواج در کشور هستند که هیچ علاقه ای برای ازدواج کردن ندارند و بر تصمیم خود هم مصر هستند.
قطعا دلایل مختلفی می تواند در ازدواج نکردن این تعداد از جوانان دخیل باشد؛ از جمله زیاد شدن خانههای مجردی، روابط نامشروع، افزایش صیغه های موقت و.. که همه این موارد ناشی از افزایش توقعات جوانان و هم چنین مشکلات اقتصادی به وجود آمده بر سر راه آنها است، همه دست به دست هم داده است تا این جوانان کمتر به سمت ازدواج بروند و به زندگی مجردی خود ادامه دهند.
ازدواج نکردن جوانان می تواند اثرات و تبعات مختلفی بر جامعه به جا بگذارد؛ به عنوان مثال تجرد احساس تنهایی و بیارزشی را به دنبال دارد،یعنی برطرف نشدن نیازهای عاطفی جوان در حالی که میل به دوست داشتن و دوست داشته شدن دارد.
افراد ازدواج نکرده، معمولاً از ثمرات یک زندگی رضایت بخش ، ایمن و سرگرم کننده برخوردار نبوده و همیشه بلاتکلیف و سرگردان زندگی میکنند و در صورت عدم پایبندیهای مذهبی، اکثراً با لذت طلبیها و کامجوییهای بدلی به دنبال تکیه گاههای غیرحقیقی میباشند تا از فشارهای روحی آسوده شوند.
از دیگر اثرات روحی ـ روانی تأخیر در ازدواج، کم حوصلگی و بیرغبتی فرد در انجام امور، احساس فقدان حمایتهای عاطفی ، احساس عدم درک از سوی دیگران، احساس خلاء نسبت به رابطه نزدیک و صمیمانه با یک فرد از جنس مخالف، کاهش اعتماد به نفس، احساس وابستگی و عدم استقلال فردی، احساس ناامیدی، افسردگی، انزوا و نهایتاً هجوم افکار مخرب در ذهن فرد است.
از آنجا که یکی از اهداف ازدواج تأمین عاطفی است، لذا عدم دستیابی به این هدف، موجب ناامیدی، ناکامی و احساس شکست برای فرد هم میشود، به طور کلی ازدواج به میزان قابل ملاحظهای زنان را در برابر ابتلاء به بیماریهای روانی حفاظت میکند.
از سوی دیگر شکست در ازدواج بهنگام و مناسب و نیز ناکامی در ارضای غرایز جنسی به طور مشروع، میتواند به پرخاشگری و عدم سازگاری فرد منتهی شود. د
باید به این نکته توجه داشت که تأخیر در ازدواج میتواند در سطح خانوادگی نیز معضلاتی همچون کاهش حمایتهای مختلف خانواده (از نظر مالی، عاطفی، فکری، . . .) در پی داشته باشد.
همچنین احساس نگرانی والدین از آینده مبهم و سردرگم فرد مجرد (علی الخصوص دختر) و احساس ترس از آینده او، در صورت فوت والدین و عدم حمایت یا حتی آزار سایر اعضای خانواده نسبت به فرد مجرد از دیگر مسائلی است که مجردان با آن رو به رو هستند.
سلب قدرت برنامه ریزی مالی(خرج یا پس انداز) در خانواده به جهت بلاتکلیفی در مورد ازدواج یا عدم ازدواج فرزندان، عدم پذیرش افکار و نظرات و پیشنهادات فرد مجرد از سوی اعضای خانواده و فامیل، با توجیه ناپختگی وی در مسائل زندگی از دیگر مسائلی است که در این رابطه باید به آن توجه داشت.
به هر صورت از آنجا که جامعه متشکل از واحدهای کوچکی به نام «خانواده» است لذا تأخیر در ازدواج و در بدترین حالت، عدم ازدواج برخی از مجردین، بنیانهای خانواده را با خطر اضمحلال مواجه کرده و موجب اختلال در کارکردهای خانواده و کم بها شدن خانواده و ارزشهای آن می شود.
انتهای پیام/دانا