۱۵ سال پیش در چنین روزهایی فتنهای در جامعه دانشگاهی کشور شکل گرفت که از نظر بسیاری از تحلیلگران مقدمهای بر شکلگیری حوادث بعدی نظیر فتنه ۸۸ بود. ماجرای کوی دانشگاه بهاعتقاد برخی کارشناسان بازیگران زیادی داشت؛ از دانشجو نماهایی که داخل کوی دانشجویان را به رویارویی با نیروی انتظامی تشویق میکردند تا برخی مسئولان دولتی در داخل وزارت کشور که آشوبگران را برای رفتن به خیابان جمهوری و بیت رهبری تشویق میکردند. عدهای از سیاستمداران اصلاحطلب نیز در این میان برنامه ریزیهای گستردهای برای دامن زدن به این فتنه انجام داده و رسانههای اصلاحطلب بر آتش روشن شده در کوی دامن میزدند، اما حالا بعد از گذشت حدود ۱۵ سال از این اتفاق این افراد کجا هستند و چه میکنند؟
۱ ــ احمد باطبی
احمد باطبی بهقول رسانههای غربی همان دانشجویی است که به نماد جنبش دانشجویی و حادثه کوی دانشگاه معروف شد. او همان کسی بود که با در دست گرفتن لباسی خونین در حادثه کوی دانشگاه و در معرض دوربین خبرنگاران خارجی قرار گرفتن توانست از چهرهای ناشناخته به چهرهای جهانی تبدیل شود.
او که در آن زمان اصلاً دانشجو نبود، مدتی به زندان افتاد و همسلولیهای وی بعدها در خاطراتی که در فضای اینترنت منتشر شد فاش کردند که باطبی از ابتدا دنبال پناهندگی بوده و صراحتاً اعلام کرده که مطلقاً اهل مبارزه نیست و آن نمایش را نیز صرفاً برای تدارک مقدمات دریافت پناهندگی آمریکا اجرا کرده است. او از مرخصی استعلاجی خود استفاده و نوروز ۱۳۸۷ ایران را ترک کرد. وی توسط یکی از رابطان حزب دموکرات کردستان و با کمک اعضای آن توانست از ایران خارج شود. دفتر سازمان ملل در اربیل امکان خروج و سفر وی را به سوئد ایجاد کرد اما وکیل او لیلی مظاهری توانست امکان سفر او به آمریکا را فراهم کند.
او بعد از ورود به آمریکا بهعنوان فعال حقوق بشر! توانست کمکهای مالی زیادی را از دولت جورج بوش دریافت کند و بعدها عکس او در دیدار با جورج بوش به عکس معروف رسانههای ایرانی تبدیل شد. وی پیش از خروج از ایران در سال ۲۰۰۸ میلادی، بههمراه برخی از زندانیان سیاسی همچون کیوان رفیعی، سازمانی را بهنام مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران تأسیس کرد. مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در ۲۰۰۹ میلادی در ایالات متحده آمریکا بهعنوان یک سازمان حقوق بشری غیرانتفاعی به ثبت رسید. او همچنین از سال ۲۰۰۸ با بخش پارسی صدای آمریکا همکاری داشت ولی در اکتبر ۲۰۱۱ و در پی اعمال برخی سیاستها از سوی رامین عسگرد، رئیس بخش فارسی صدای آمریکا به همکاری او بههمراه سه نفر دیگر از برنامه سازان مطرح این رسانه خاتمه داده شد.
این عنصر ضدانقلاب در تازهترین فعالیتش به حمایت از همجنسبازی روی آورده است و در فیسبوک عکس حمایت از همجنسگرایان را قرار داده و نوشته است: «دوستان میپرسند این علامت یعنی چی، یعنی من از حق انسانهای همجنسخواه برای ازدواج و تشکیل خانواده و بهرهمندی از حقوق اجتماعی دفاع میکنم، یعنی من همچین آدمی هستم».
او در فتنه ۸۸ نیز در خارج از مرزهای ایران و بهواسطه سایتهای اینترنتی که راهاندازی کرده بود، بهشدت فعال شده در حمایت از مجید توکلی، یکی از فتنهگرانی که با لباس زنانه قصد فرار از دانشگاه را داشت، روسری بر سر کرد و در مقابل دوربین قرار گرفت.
او در تازهترین اقدام خود از شاهین نجفی خواننده مرتد نیز حمایت کرده در آستانه برپایی هرکدام از جلسات مذاکرات هستهای با برپایی کنفرانسهای مطبوعاتی خواهان گنجانده شدن مباحث حقوق بشری در متن مذاکرات ایران و ۱+۵ میشود و هربار نیز حاشیههای خبری مربوط به زندگی خانوادگیاش بر سایر فعالیتهایش سایه میاندازد!
باطبی همچنان در آمریکا زندگی میکند و دیگر نه بهعنوان فعال دانشجویی و فعال حقوق بشری معرفی میشود، بلکه داستان ازدواجهای مکرر وی او را به نمادی از ۸ همسری و در عین حال مدافع حقوق همجنسبازان تبدیل کرده است!
باطبی دیگر از عملکرد خود در غائله ۱۸ تیر دفاع نمیکند، او در تازهترین اظهار نظر راجع به حوادث ۱۵ سال پیش در صفحه فیسبوک خود نوشته که دیگر دوست ندارد راجع به این حوادث اظهار نظری داشته باشد: «من دیگه تصمیم به گفتوگو درباره ۱۸ تیر ندارم. این یک داستان قدیمی است … حرف زدن درباره آن روزها تکرار حرفهایی است که در این چند سال زده شده … خودم هم بهلحاظ شخصی علاقهای به مرور گذشته ندارم».
۲ ــ امیرعباس فخرآور
به گزارش تــسنیم، امیرعباس فخرآور (زاده ۱۵ تیر ۱۳۵۴ ــ تهران) از پایهگذاران جنبش مستقل! دانشجویی ایران بود. یکی از گروههایی که در لوای فعالیتهای دانشجویی عملاً به ترویج مبانی سکولاریستی در عرصه سیاست کشور و همچنین مبارزه با نظام جمهوری اسلامی میپرداخت. اولین فعالیتهای سیاسی وی در داخل کشور سخنرانی او در دانشگاه ارومیه و زیر سؤال بردن اصل ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی بود. او در سال ۱۳۷۵ به سه سال زندان توسط شعبه چهار دادگاه انقلاب ارومیه محکوم شد. فخرآور در فاصله سالهای ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۱ در روزنامههای خرداد و مشارکت و هفتهنامه آذر خبرنگار بود و در روزنامه مشارکت با کمک عباس عبدی ستون ثابتی بهنام «کی بدونه از مردم بهتر» داشت.
در تیرماه سال ۷۸ از او بهعنوان یکی از طراحان اصلی پروژه اعتراضات دانشجویی یاد شد اما بعد در سال ۷۹ بود که بهدلیل اقدام علیه امنیت ملی به ۸ سال زندان محکوم شد. او در زندان با اشخاصی چون اکبرمحمدی، ارژنگ داوودی، سیامک پورزند، ابراهیم نبوی، عمادالدین باقی، عباس عبدی و اکبر گنجی همبند بود. او بههمراه منوچهر محمدی دیگر فتنهگر سال ۷۸ در طول مدتی که در زندان بودند، در رشته حقوق دانشگاه پیام نور تحصیل کردند و بعد در سال ۸۵ بهبهانه شرکت در امتحانات دانشگاه مرخصی گرفت و از ایران فرار کرد.
عقاید فخرآور بسیار تندتر از باقی همبندهایش بوده و البته از حمایت بیشتری هم میان سیاستمداران آمریکایی بهرهمند بود. به همین دلیل او در ۲۰ ژوئیه ۲۰۰۶ نخستین دانشجوی ایرانی لقب گرفت که پس از انقلاب اسلامی در صحن سنای آمریکا علیه نظام جمهوری اسلامی صحبت کرد! او البته در سال ۸۸ هم دوباره در رسانههای مختلف ضدانقلاب ظاهر شد و به حمایت از فتنه سبز پرداخت. فخرآور پا را از این هم فراتر گذاشت و در اوج درگیریها در تهران و مبارزه با فتنهگران به دیدار تزیپی لیونی وزیر امور خارجه سابق رژیم صهیونیستی رفت و هر دو با دستبند سبز در مقابل دوربین عکاسان قرار گرفتند.
وی همچنین از دیدار و صرف شام با سران رژیم اشغالگر قدس با افتخار یاد کرده و گفته بود: “من یک صهیونیستم”.
فخرآور با این حال چندان هم میان اپوزیسیون محبوب نیست. تیمرمن رییس بنیاد دفاع از دموکراسی در ایران فاش میکند: “ریچارد پرل”، کارمند سابق پنتاگون در زمان ریگان، که کمک کرد تا عباس فخرآور در سال ۲۰۰۶ به این کشور بیاید، به من گفت که وی از همه آنها (اپوزیسیون ایران) بیزار است و بهنظر ریچارد پرل، ایرانیانی که تبعید میشوند کارهایی میکنند که روی رومانیاییها، مجارها و دیگر پناهندگان جنگ سرد را سفید میکنند. پرل اخیراً از همراهی هیئت مشورتی “ایرانین اینترپرایز اینستیتوت” که توسط فخرآور بنیان گذاری شده بود استعفا داد”.
او رابطههای زیادی با نومحافظهکاران آمریکایی داشت. وی با برخی سناتورهای جمهوریخواه آمریکا که از عوامل خطدهنده به ضدانقلاب هستند از جمله سناتور تام کوبرن، سناتور جو لیبرمن، سناتور سنتروم و جیمز وولسی روابط دوستانه داشت. اما بهیکباره پشت سر جان کری در سنای آمریکا مشاهده شد آنهم در حالی که خواستار افزایش تحریمها علیه ایران شده بود. به گزارش تـــسنیم، او بعد از این ادعا کرد که مشاور میت رامنی نامزد جمهوریخواه انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۲ آمریکا شده بود. میت رامنی یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا بود که علناً خواستار حمله نظامی به ایران شده بود.
فخرآور افتخارات زیادی در طول مدتی که در خارج از ایران بوده برای خود دست و پا کرده است، یکی از این افتخارات داشتن رابطه فامیلی با رضا شاه پهلوی است! امیرعباس فخرآور در فیسبوک به رابطه فامیلی خود با رضا پهلوی اشاره کرده و نوشته بود: «رضا پهلوی دایی پدربزرگم است … امروز همهمان با افتخار و سربلندی از رضا شاه که سمبل آبادسازی، آزادخواهی و میهن پرستی است یاد میکنیم».
۳ ــ فریبا داوودی مهاجر
فریبا داوودی مهاجر عضو سیاستگذاری سازمانی بهنام تحکیم وحدت علامه بود. او در سال ۱۳۸۰ پس از آشنایی با علی افشاری رئیس دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی بهطور جدی وارد برخی از جریانهای سیاسی میشود.
علی افشاری پس از آنکه جلوی دوربینهای تلویزیونی به خیانتها و گناهانش به ملت اعتراف کرد با دختر فریبا داوودی مهاجر ازدواج کرد و از ایران خارج شد. از جمله خیانتهای علی افشاری در زمان حضور در ایران آنچنان که خود اعتراف میکند تقلیل بعد اسلامیت نظام جمهوری اسلامی ایران بود که در واقع هدف, تبدیل شدن به یک حکومت غیردینی است.
در دوران اصلاحات حکمهای فراوانی برای فریبا داوودی مهاجر بهعنوان مشاور اعطا شد و مشاورههای زیادی را به مدیران اصلاحطلب ارائه میکرد, وی هدف از گرفتن پستهای مشاورهای در دوران اصلاحات را اینچنین بیان میکند: تغییر قانون اساسی یکی از اهداف من بوده و به همین دلیل وقتی که فعالیت میکردم به این تغییر قانون اساسی اهتمام داشتم.
وی در آن دوران بهعنوان مشاور رئیس جمهور در مرکز مطالعات و تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری, مشاور وزیر علوم و مشاور وزیر ارشاد اسلامی مشغول به کار بوده است.
فریبا داوودی مهاجر پس از سالها بازیکردن نقش و تغییر چهره در گفتوگو با صدای آمریکا پرده از سکانسی از سناریوی غربپسند خود برمیدارد. فریبا داوودی مهاجر در یک خانواده غیرمحجبه به دنیا آمد و رشد کرد. او چادر را شخصاً بهعنوان پوشش انتخاب کرد ولی پس از سالها، در برنامه شبکه ماهوارهای VOA برای نخستین بار مقابل دوربین کشف حجاب کرد. او دلیل این تصمیم را اعتراض به فرهنگ مردسالار عنوان کرد.
فریبا داوودی مهاجر، بعد از آن در مصاحبه با شبکه صدای آمریکا نقابی دیگر از چهره خود برداشت و صراحتاً اعلام کرد مذهب را کنار گذاشته است.
وی در پاسخ به مجری برنامه مبنی بر کنار گذاشتن مذهب خود گفت: بله، من مذهب را بهطور عملی کنار گذاشتهام، یعنی حجاب و آداب مذهبی را کنار گذاشتم.
فریبا داوودی مهاجر نیز مانند دیگر اعضای اپوزیسیون جمهوری اسلامی سیاستهایی را در پیش میگیرد که در برخی موارد صدای اپوزیسیون را هم در میآورد، یکی از این مواضع حمایت از همجنسبازان بود. مشاور مرکز استراتژیک دولت اصلاحات، در راستای اجرای پروژههای ضدفرهنگی خود، بخشی را به حمایت از همجنسبازی اختصاص داده و در صفحه اجتماعی خود به تبلیغ این اقدام ضداخلاقی و ضددینی میپردازد.
فریبا داوودی مهاجر در بسیاری از سایتهای ضدانقلاب مانند روز، گویانیوز و گذار وابسته به سازمان سیا مطلب مینویسد و بهگفته خودش برای نوشتن مقالات ضدایرانی در این سایتها مبالغی دریافت میکند.
علی افشاری داماد داوودی مهاجر میگوید زندگی مادرزنش در آمریکا از دستمزد زحمات و کار بدون استراحت در بنیادهای غیردولتی آمریکا تأمین میشود، برای مثال یکی از بنیادهای آمریکایی که داوودی مهاجر در آن فعالیت دارد، سازمان اعاده ملی دموکراسی NED است که عمده فعالیت آن در ایجاد انقلابهای مخملی در کشورهای مختلف است.
وی با بنیاد NED همکاری گستردهای داشته است، بنیادی که کنار بنیادهای سوروس، کارنگی و ویلسون با پوشش دموکراسی به براندازی نظامهای هدف میپردازد.
۴- علی افشاری
علی افشاری از اعضای دفتر تحکیم وحدت در دوره اصلاحات بود که از یک سال مانده به برگزاری انتخابات دوم خرداد فعالیتهای خود در جهت اهداف اصلاحات و بعداز آن براندازی را آغاز کرد. او یک بار در سال ۷۵ به دلیل درگیر شدن با دانشجویان در همایشی که این دفتر با حضور عبدالکریم سروش برگزار کرده بود، بازداشت شد.
در ماجرای ۱۸ تیر وی مسئولیت حرکت اعتراضی دانشجویان و برنامههای تحصن در کوی دانشگاه تهران و دانشگاه تهران در روزهای ۲۰ و ۲۲ تیر که توسط دفتر تحکیم وحدت سازماندهی شده بود را بر عهده داشت. این تشکل بیشترین نقش را در تند کردن فضا به نفع آشوب گران داشت و او مسئول مستقیم برپایی تجمعات و تحصنها بود.
او که در دوران انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ مسئول بخش دانشجویی ستاد خاتمی شده بود، بعد از ماجرای کوی دانشگاه نیز مسئول ستاد انتخاباتی اصلاح طلبان در مجلس ششم شد و به عنوان دبیر سیاسی دفتر تحکیم وحدت، به همراه تنی چند از فعالان سیاسی و فرهنگی کشور مثل اکبر گنجی، محمود دولت آبادی و عزت الله سحابی در کنفرانس برلین شرکت کرد، که پس از بازگشت بازداشت شد.
او در سال ۷۹ نیز به دلیل سخنرانیهای متعدد و زیر سوال بردن اصل ولایت فقیه و اقدام علیه امنیت ملی بازداشت شد، اما بعدها به آرمانهای اولیه خود نیز پایبند نماند و در سال ۷۹ و در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری مسئله عبور از خاتمی را مطرح ساخت.
او در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ از تحریم انتخابات دفاع کرد. همچنین به همراه رضا دلبری، ناصر زرافشان، محمد ملکی، عبدالله مومنی، محسن سازگارا و مهرانگیز کار از طرح رفراندوم قانون اساسی معروف به ۶۰ میلیون امضا دفاع کرد. پرونده وی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام براندازی فعال شد. دادگاه وی را از اتهام براندازی و محاربه تبرئه کرد، اما به دلیل توهین به رهبری و افدام علیه امنیت ملی به شش سال حبس تعزیری محکوم کرد. او در زندان اوین با برادران محمدی، ناصر زرافشان، احمد باطبی و… هم بند بود.
در سالهای پایانی دولت اصلاحات وی با زدوبندهای فراوان توانست بورسیه بگیرد واز کشور خارج شود. او در حالی که ممنوع الخروج بود با دختر فریبا داوودی مهاجر ازدواج کرد و با او به تگزاس رفت و پس از مدت کوتاهی اقدامات خود را در جهت براندازی نظام از سر گرفت. او سرانجام در سال ۱۳۸۴ ایران را ترک کرد و در آمریکا مورد استقبال گروههای اپوزیسیون قرار گرفت. افشاری هم اینک با رسانههای اپوزیسیون نظیر سایتهای رادیو فردا، بیبی سی فارسی، روز آنلاین و رادیو زمانه همکاری میکند. او هر از گاهی هم در مجلس سنای آمریکا حضور مییابد و گزارشهایی را راجع به چگونگی براندازی نظام جمهوری اسلامی به نمایندگان ارائه میدهد.
اظهارات علی افشاری در رابطه با انرژی هستهای ایران نیز در خور توجه میباشد، او در مصاحبهای در مورد دستیابی ایران به انرژی هستهای میگوید: «ایران از موضوع هستهای به نفع خود بهره برداری میکند که باید با فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی خنثی شود».
۵- اکبر عطری
اکبر عطری عضو پیشین شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت یکی دیگر از همراهان علی افشاری و دیگر اعضای این دفتر بود که با تندکردن فضا در سال ۷۸ توانست راهی برای خروج از ایران و پناهندگی در آمریکا و بعداز آن همکاری با سرویسهای اطلاعاتی غرب پیدا کند.
عطری با مدرک کارشناس ارشد علوم سیاسی، از اواسط سال ۸۳ پیگیر مقدمات ادامه تحصیل خود در خارج از کشور از قبیل پذیرش از دانشگاههای معتبر خارجی، گرفتن پاسپورت و ویزا بود و به صورت رسمی برای این کار اقدام کرده و به صورت قانونی برای ادامه تحصیل از کشور خارج شد. وی هنگامی که در پاییز سال ۸۴ با ویزای دانشجویی به واشنگتن رسید خود را از سرکردگان ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ معرفی کرد و دفتر تحکیم وحدت را برنامه ریز و هدایت کننده این قیام دانشجوی خواندو در همانجا درخواست پناهندگی کرد. عطری مقالات و مطالبی در «نیویورک تایمز»، «والاستریت ژورنال»، «گاردین»، رادیو بیبی سی، صدای آمریکا و دیگر نشریات در ضرورت براندازی نظام جمهروی اسلامی نوشته است و همچنان به فعالیتهای خود جهت براندازی ادامه میدهد.
با وجود نزدیکی اکبر عطری با علی افشاری، احمد باطبی و منوچهر محمدی، احمد باطبی در افشاگریهای خود از میزان همکاری اعضای اپوزیسیون با سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و دریافت کمک مالی از این راه، چندی پیش بیان کرد: علی افشاری و اکبر عطری از محل کمکهای دولت آمریکا به موسسه NED ماهیانه ۵۰۰۰دلار و از بودجه دولت آمریکا در رسانه دولتی VOA هر هفته ۲۰۰ دلار، حقوق میگیرند.
۵- منوچهر محمدی
منوچهر محمدی را متهم ردیف اول حوادث کوی دانشگاه میدانند. او که اصلا در آن زمان دانشجو نبود، با نفوذ در بین دانشجویان و تشکلهای دانشجویی آنها را برای اغتشاشات بعدی آماده میکرد.
وی در اعتراضات ماه خرداد و تیر سال ۷۸ خود را نماینده دانشجویان میدانست و تاکید کرده بود: «حکومتی غیرمذهبی باید در کشور سرکار بیاید، بنده در بین دانشجویان هستم و سازمان دانشجویی را به عنوان یک سازمان غیرمذهبی اداره میکنم و به دلیل بودن با دانشجویان به خواستههای آنها واقف هستم».
منوچهر محمدی به همراه برادرش اکبر محمدی نیز از جمله افرادی بودند که در دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم شد، اما پس از چندی حکم آنها به ۱۵ سال حبس تقلیل یافت.
وزارت اطلاعات در گزارش خود از فعالیتهای منوچهر محمدی در جریان کوی دانشگاه نوشت: نامبرده با هماهنگی و مساعدت یکی از عناصر ضد انقلاب متواری از طریق ترکیه به آمریکا عزیمت نموده و در مدت دو ماه اقامت در این کشور، با عناصر جاسوس و صهیونیست متواری در شهرهای مختلف ملاقات و مذاکره نموده و خطوط لازم را به منظور راه اندازی تشکلهای سیاسی، دانشجویی، جذب افراد و در نهایت ایجاد و گسترش خشونت و آشوب دریافت کرده است. بر اساس اعترافات وی، ملاقات شوندگان نسبت به اعمال حمایتهای مالی و سیاسی از وی متعهد شده و متعاقب آن مبالغی به صورت ارزی و ریالی به حسابهای داخلی و خارجی نامبرده و مرتبطین با وی واریز گشته است.
وی پس از مرگ برادرش، از فرصت مرخصی زندان برای حضور در مراسم خاکسپاری برادرش اکبر محمدی که او هم یکی از متهمان حضور در ناآرامیهای دانشجویی ۱۸ تیر بود، از ایران خارج و به کردستان عراق سفر و بعد از چند رفت و برگشت بین عراق و ترکیه سرانجام توانست از آمریکا ویزا دریافت کند. او هم اکنون در آمریکا زندکی میکند و به عنوان کارشناس مسایل دانشجویان در ایران، با تلویزیونهای ماهوارهای اپوزیسیون همکاری میکند. او به مناسبت پانزدهمین سالگرد کوی دانشگاه، بیانیهای را نیز در یکی از سایتهای اپوزیسیون منتشر کرده و خود را متهم ردیف اول در جریان کوی دانشگاه معرفی کرده است!
منبع: تسنیم