یک کارشناس اقتصادی و استاد دانشگاه اظهار داشت: باید یاد بگیریم که دستمان روی زانوی خودمان باشد. نه اینکه این توقع را داشته باشیم که دستمان را روی زانو دیگری بگذاریم و او شما را به همان مقصدی که مدنظرماست برساند. مسلماً با این طرز تفکر اقتصاد کشور غارت می شود و این خام اندیشی است
سید مهدی زریباف استاد اقتصاد دانشگاه و رئیس مرکز مطالعات و مبانی مدلهای اقتصادی ، عدم نیاز به یک تفکر و اندیشه در بحث اقتصادی را به عنوان یکی از مشکلات و موانع دانست و گفت: نبود منشاء فکری و یا نظریه مبنایی برای حل مسائل، یکی از معضلات امروز ماست.
وی افزود: در ریاضیات یا سایر علوم، مگر میتوانیم مسأله ای را بدون در نظر گرفتن فرضیه ای حل کنیم و یا اینکه مبنای مشخصی داشته باشیم؟ هر علمی، از مبانی خاصی تبعیت می کند؛ اما امروز در اقتصاد به این موضوع کمتر توجه میشود. به اینکه آیا برای حل یک مسأله اقتصادی فروض و مبانی مشخصی در نظر گرفتهایم یا بیپایه به سمت حل مسأله میرویم و بعد هم جوابهای نامناسب و بیربط بدست میآوریم. در این زمینه دستگاه تحلیلی دقیقی تولید نکرده ایم.
*باید بین صاحب مساله ها و صاحب فکرها پل زده شود
این استاد اقتصاد ضمن بیان این موضوع که فکر همواره ایجاد می شود اظهار داشت: مشکل این است که ما قدرت تولید فکر با استفاده از خلاقیت را نداریم. وقتی به مسأله ای برخورد میکنیم آدمهایی را تربیت نکردهایم که بتوانند با خلاقیت دستگاه تحلیلی آن مسأله را ارائه کنند. اگر هم هستند آنها را نمی شناسیم؛ گاهی اوقات هم به صاحبان فکر مسأله ای داده نشده است. در گام اول این مسائل را باید حل کنیم و باید بین صاحب مسأله ها و صاحب فکرهای کشور پل زده شود.
وی درباره عملکرد خود در مسئولیت معاونت برنامهریزیوراهبردی در الگوی اسلامی، یادآور شد: بنده فیلسوفها را در کنار کارشناسان قرار میدادم.و تلاش میکردیم اول نظر اهل فکر و اندیشه و صاحب نظر را راجع به الگوی اسلامی جویا شویم.
این کارشناس اقتصادی با اشاره به اینکه در وضعیت موجود از صاحبنظران مختلف خواسته نشده است که نظرات تحلیلی خود را راجع به مشکلات کشور، مثل تورم ارائه بدهند، اذعان داشت: وقتی برای حل یک مشکل همه ظرفیت ها بکار گرفته شود، مسلماً آن مسأله دقیق تر رسیدگی و حل خواهد شد. دیگر مجالی برای کلی گویی و … نمی ماند چون باید مسأله حل شود. با این دید اگر به مشکلات و مسائل نگاه شود، حتماً حل آن مسأله راحتتر خواهد شد.
* باید از نخبگان کشور بخواهیم دستگاه تحلیلی جدیدی را ابداع کنند
زریباف اظهار داشت: بنده اعتقاد دارم برای رسیدگی به مشکلات، اول اساتید و اهل فکر کشور که اعتقاد به تفکر بومی دارند به کار و فکر بیفتند و بعد کارشناسان و دیگران باید ورود کنند. تا زمانی که این اتفاق نیفتد کاری از پیش نخواهد رفت و مشکلات باقی می مانند.
وی ادامه داد: باید از نخبگان کشور بخواهیم دستگاه تحلیلی جدیدی را ابداع کنند و دنبال آن مفاهیم جدید تولید شود و رابطه مفاهیم و مبانی در آن معلوم و روشهای تحلیلی، مشخص باشد. وقتی این اقدامات انجام شد حالا میتوان به مسأله چهارچوب مشخص داد و سپس آن را حل کرد.
* اندیشه اقتصاد مقاومتی قبل از اجرا باید فهمیده و روشن شود
این استاد دانشگاه با اشاره به عدم وجود تفکر و فهم درباره مفهوم اقتصاد مقاومتی در بین کارشناسان، تصریح کرد: همه می گویند بحث اقتصاد مقاومتی را رهبری مطرح کردهاند و فقط همین. بله درست است ایشان این بحث را مطرح و برخی مفاهیم آن را کارشناسانهتر و استادتر از اساتید اقتصادی ایران بررسی و تبیین کردهاند. اما این دلیل نمیشود که بقیه بیکار باشند. اندیشه اقتصاد مقاومتی باید فهمیده و روشن شود تا بتوان وارد اجرا و اقدام شد. برای فهمیده شدن و ایجاد مفاهیم جدید هم باید اساتید و صاحبان فکر و اندیشه وارد شوند و راه دیگری وجود ندارد.
وی معضل دیگری را در حوزه اقتصاد مقاومتی کم بودن افراد متفکر و خلاق و عدم تربیت این نیروها در نظام آموزشی دانست و گفت: در حال حاضر هر کسی از ظن خودش راجع به اقتصاد مقاومتی بحثی را مطرح می کند. همین فضا وجود دارد که هر بحث و ایدهای و شعاری که از جانب رهبری مطرح می شود هیچ گاه به سر منزل مقصود نمی رسد و به سمت دیگری کشیده میشد.همین امروز میبینیم اقتصاد مقاومتی را در دستگاه تحلیلی اقتصاد نئو کلاسیک می برند و مسلماً خروجی که به دست می آید مدنظر رهبری نخواهد بود و با منظومه فکری ایشان همسان نیست چون با فروض دیگری تحلیل شده است.
*عدهای نظرات اقتصادی رهبری را بر مبنای سیستم اقتصادی لیبرالی تحلیل می کنند
وی در ادامه با مثالی تشریح کرد: نقل می شود یکی از ابزارهای رسیدن به توسعه پایدار، افزایش بهرهوری است. بعد به محیط زیست و عدالت هم سهم کمی اختصاص می دهند. این در حالی است که مبنای تفکر انقلاب اسلامی برای رسیدن به توسعه بحث عدالت است. به نحوی که وجود عدالت، بهره وری را تأیید میکند. نه اینکه برای خالی نبودن عریضه جایگاهی هم برای عدالت در نظر گرفته شود.
رئیس مرکز مطالعات و مبانی مدلهای اقتصادی اضافه کرد: این تحلیل ها به دلیل وجود نگاه و چارچوب فکری متفاوت، به وجود می آید. البته اگر اشکال شود، حتماً پاسخ می دهند که ما در قالب منویات رهبری و ابلاغیه ایشان عمل میکنیم. اما در واقع اینگونه نیست و ایدهها و نظرات ایشان را به دستگاه فکری و تحلیلی خود که قالباً بر مبنای سیستم اقتصادی لیبرالی است برده اند و نهایتا خروجی هایی که بدست آمده ۱۸۰درجه با آنچه مدنظر رهبری بوده است، متفاوت می شود.
*خطر بزرگ سکولاریزه کردن اقتصاد مقاومتی
وی با اشاره به اینکه عده ای اقتصاد مقاومتی و سایر ایدههای رهبری را سکولاریزه کردهاند، اذعان داشت: مثلاً رهبری می گویند افزایش مشارکت پذیری مردم. بعد این را عدهای می برند ذیل رقابت تعریف میکنند. رهبری هم بحث مشارکت و هم بحث رقابت پذیری را مطرح میکنند. اما در چارچوب فکری اقتصاد سرمایهداری رقابت اصل می شود و مشارکت ذیل آن میآید. به همین سادگی اقتصاد مقاومتی هم سکولاریزه میشود. چقدر این خطرناک است و دقیقاً همان بلایی است که بر سر سایر طرح ها و ایده ها تا به امروز آمده است.
*حرف نو انقلاب اسلامی سیستم تحلیلی جدید آن بوده است
وی نداشتن یک دستگاه تحلیلی در حوزه های مختلف را خطرناک عنوان کرد و اظهار داشت: اصل انقلاب برای برپایه پیوند دین با همه ابعاد زندگی انسانها؛ پیوند دین با سیاست، دین با اقتصاد و دین و دولت بوده است. حالا اگر نخواهیم اینها را اجرا کنیم از انقلاب چیزی نمیماند. حرف نو انقلاب سیستم تحلیلی جدید آن بوده است. اکنون اگر برویم و از دشمن بخواهیم سیستم تحلیلیاش را بگیریم او همان جایی شما را میبرد که خودش میخواهد.
*گوشه حجره مسأله تورم جامعه حل نمی شود
زریباف خاطرنشان شد: در زمینه انقلاب فکری هنوز خیلی باید کار کنیم و مسلماً کسانی می توانند در راستای انقلاب فکری کار کنند که استقلال فکری و دینی داشته باشند. از آن طرف هم کسانی هم که در این راستا توانایی دارند باید وارد این عرصهها بشوند. گوشه حجره مسأله تورم جامعه حل نمی شود. حوزه باید پاسخ دهد راه حل دینی مسأله تورم امروز کشور چیست؟مدل مطلوب اقتصاد مقاومتی مبتنی بر دستگاه تحلیلی اسلامی چیست؟ چه کسی باید این سؤالات را پاسخ دهد؟
وی اضافه کرد: ما تا زمانی که سکولاریزم را به نام علم می پذیریم، چگونه می خواهیم کشور را اسلامی اداره کنیم؟ زمانی که می گوییم تجربه اسلامی و غیر اسلامی ندارد، چه طور می توان کشور را دینی اداره کرد؟ اینگونه است که نتایج تغییر می کند.
این تحلیلگر اقتصادی ادامه داد: غرب به انسان مثل یک ماشین نگاه می کند. شعار آزادی میدهد، ولی مدیریت مکانیکی بر انسانها دارد. اما چرا و چگونه توانسته است این تفکر را بر دنیا قالب کند؟ چون منظومه فکری دارد. هر مسألهای که به او بدهی آن را به دستگاه خود ارجاع می دهد و پاسخ دریافت می کند.
زریباف با مثالی توضیح داد: اگر از دستگاه فکری غرب بپرسید وجود مبارک پیامبر اسلام(ص) در اقتصاد چه جایگاهی دارد؟ می گوید سرمایه معنوی. با یک کلمه از این مسأله مراد مادی می کند. کلمه سرمایه اجتماعی را همین گونه میسازد. تمام بحثهای اخلاقی را در این واژه میگنجاند و در آخر می گوید اگر این مولفه برقرار باشد، سودآوری بنگاه افزایش مییابد. یعنی به نفع و با مبانی فکری خودش اخلاق را تفسیر می کند و به جهان عرضه می کند.
* آنچه که اجرا می شود با آنچه که رهبری مدنظر دارند خیلی متفاوت است
وی اذعان کرد: ما باید دستگاه تحلیلی بر عکس غرب داشته باشیم . مادیات را به آن بدهیم و از آن معنویات و اخلاق استخراج کنیم. تا زمانی که این را نداشته باشیم زیر سلطه کفار خواهیم بود. باید این مشکل حل شود در غیر اینصورت همه چیز فقط ظاهر اسلامی پیدا می کند و این کافی نیست.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه واقعیت امروز این است که آنچه که اجرا می شود با آنچه که رهبری مدنظر دارند خیلی متفاوت است، اظهار داشت:همین عامل باعث شده است که هنوز نتوانسته ایم مشکلات کشور از قبیل تولید، تورم، معوقات بانکی، بی عدالتی، شکاف طبقاتی و… را حل کنیم.
وی اضافه کرد: بحث اقتصاد مقاومتی که رهبری مطرح کردند هم میتواند به همین نحو گرفتار شود. ۳یا ۴ سال است به آن تأکید می شود ولی خروجی که باید داشته باشد، را ندارد.
*لازمه امروز انقلاب اسلامی شناخت و تربیت افراد خوش فکر است
زریباف در انتقاد از کارشناسان معتقد به اقتصاد اسلامی گفت: عده ای خودشان را راحت کرده و معتقدند که دین برای مباحث اقتصادی حرفی نداشته و به تجربه بشر کاری ندارد.
وی افزود: این افراد می گویند بشر، بشر است و ایرانی، مسلمان و غیر مسلمان ندارد و با طرح این سخنان از بار مسئولیت شانه خالی می کنند؛ اما کسانی که اقتصاد اسلامی را قبول دارند و معتقدند اسلام برای اقتصاد نظریه و اندیشه دارد چرا خوابیدهاند و حرفی نمی زنند؟
رئیس مرکز مطالعات و مبانی مدلهای اقتصادی تأکید کرد: بحث این نیست که چه کسی خوب سخنرانی می کند؛ بلکه بحث این است که آدمهایی که خوب فکر می کنند را باید شناخت و تربیت کرد. این لازمه امروز انقلاب اسلامی است.
زریباف مقاومت را یک مفهوم فرهنگی دانست و اذعان کرد وقتی مقاومت به اقتصاد اضافه میشود یک ایده نو و یک مفهوم جدید را می سازد که خود به یک مکتب جدید و اندیشه نو اقتصادی تبدیل میشود. سپس برخی شاخص ها را برای تشریح گسترده تر این اندیشه مطرح می کنند. مثل درونزا بودن اقتصاد.
*اقتصاد درونزا یعنی خودت را باور کن
وی ضمن طرح مثالی ادامه داد: وقتی در اقتصاد ازکمیابی منابع بحث می شود، از تابع تولید و از مصرف و.. بحث میشود، در واقع از ظرفیتها و امکانات بحث میشود. اما نحوه تعامل با اینها متفاوت است. در اقتصاد مقاومتی، درونزایی یعنی اینکه به جای اینکه مدام دنبال این باشی که خارجیان بیایند و منابع و ظرفیت های شما را آزاد کنند، خودت با اتکا به نیروی درونی خود این کار را انجام دهی.
زریباف اضافه کرد: اقتصاد درونزا یعنی خودت را باور کن. چون عدم خودباوری و عدم انگیزه درونی یک مسأله فرهنگی است. پس می گوید اول باید از لحاظ فرهنگی خودمان را باور کنیم و باور کنیم که می توانیم. باید باور کنیم که برخی ظرفیتها در کشور ما بالاست و ما از آنها نمیتوانیم بهرهبرداری صحیح بکنیم.
وی با اشاره به ظرفیت بالای نیروی انسانی.منابع طبیعی.معدن کشور، اظهار داشت: باید یاد بگیریم که دستمان روی زانوی خودمان باشد. نه اینکه این توقع را داشته باشیم که دستمان را روی زانو دیگری بگذاریم و او شما را به همان مقصدی که مدنظرماست برساند. مسلماً با این طرز تفکر اقتصاد کشور غارت می شود و این خام اندیشی است.
*افزایش درآمدهای نفتی جامعه را به سمت مصرف زدگی سوق می دهد
این کارشناس اقتصادی با اشاره به اینکه اقتصاد درونزا یعنی اینکه بهترین استفاده از منابع کشور شود، تصریح کرد: اینکه نفت به عنوان سرمایه ملی که قابل دستیابی مجدد نیست و باید برای نسل های آینده ذخیره شود در شرایطی که ما مشکل فروش نفت را داریم در مقیاس بیشتری به فروش برسد،چه معنی دارد؟ این اقدام چه تاثیری بر تورم و بیکاری ما خواهد داشت؟ غیر از این است که ما همیشه با افزایش درآمدهای نفتی جامعه را به سمت مصرف بیشتر سوق داده ایم و تورم را افزایش دادهایم؟
*برای یک بار اجازه دهیم تئوری بازار زیر سوال برود
وی ادامه داد: اقتصاد درونزا یعنی اینکه برای یک بار در طی این سی سال فکر شود که چرا هر چقدر عرضه افزایش مییابد دوباره قیمت ها بالا می رود؟ چه مشکلی وجود دارد؟ برای یکبار هم که شده است اجازه بدهیم تئوری بازار بررسی و کنکاش وحتی زیر سؤال برود. خود غربیها بیان میکنند که ما با تئوری بازار توانسته ایم جهان را تحت سلطه خودمان دربیاوریم. به اسم بازار هر روز بی عدالتی و شکاف طبقاتی بیشتر شود و روح مردم را بیازارد و سلب اعتماد از نظام را تقویت کند.
زریباف با اشاره به سیستم بانکی کشور اذعان کرد: در سیستم بانکی کشور بازنگری کنیم تا مشخص شود کجای سیستم بانکداری امروز ما متناسب با استفاده از ظرفیت های داخلی کشور است؟ این چه سودآوری است که افراد سوداگر به دنبال تأسیس بانک و گسترش شعب آن هستند و چه اندازه سودآوری است که بانک ها برای بدست آوردن یک ریال برای یک روز این همه تلاش می کنند؟
*هیچ نسبتی بین بانکها و تولید کشور نیست
* باید در مکانیزم بهره برداری از منابع، تجدید نظر شود
وی اضافه کرد: وقتی در سالی نرخ رشد اقتصادی منفی داریم، و سودآوری تولید نداریم، سودی که بانک ها دارند از کجا شکل می گیرد؟ این یعنی اینکه هیچ نسبتی بین بانکها و تولید کشور نیست و سود بانکها حتما از موارد دیگر، غیر از تولید بدست میآید. عملکرد امروز بانک ها این است که با پول مردم پول بسازند. کجای این عملکرد متناسب با استفاده از ظرفیت های درونی است؟ لااقل به اینها فکر کنیم. باید در مکانیزم بهره برداری از منابع تجدید نظر شود.
اگر در راستای اجرای اقتصاد مقاومتی دستگاه تحلیلی متناسب، ایجاد مفاهیم جدید و شاخص سازی دقیق نداشته باشیم، نه تنها با این ایده موفق نخواهیم شد، بلکه با بردن این ایده های ناب در همان قالبهای سرمایه داری و یاکجفهمی و برداشت های غلط، همین اقتصاد مقاومتی زمینه می شود برای تسلط بیشتر دشمن.
*دستاورد نظام لیبرالی ایجاد آزادی برای مفسدی اقتصادی است
*اجرای عدالت شرط اساسی اجرای اقتصاد مقاومتی است
این کارشناس و تحلیل گر اقتصادی خاطرنشان شد: واقعاً کدام فکر و اندیشه فضا را برای مفسدین اقتصادی تا به این درجه آزاد کرده است؟ غیر از همین نظام لیبرالی پیدایش این مطالبات و معوقات بانکی را چه چیزی سبب شده است؟
وی در پایان با اشاره به پیششرطهای اجرای اقتصاد مقاومتی گفت: اقتصاد مقاومتی بدون اعتماد مردم یک گام نمی تواند پیش برود. شرط اجرای اقتصاد مقاومتی و ایجاد اعتماد اجرای عدالت است. وقتی فرد می بیند شخصی که خودرو چند صد میلیونی دارد، با او که نهایت خودرویی به ارزش ۲۰میلیون دارد و از یک امکانات مساوی برخوردار هستند، بی عدالتی را حس می کند.
انتهای پیام/منبع:دانا