حجتالاسلام والمسلمین محمدحسن رحیمیان از اعضای اصلی بیت امام خمینی (ره) که به انجام امور محوله از سوی امام (ره) مشغول شد و مدیریت امور مالی و وجوه شرعی و مسئولیت امور ارزی مربوط به امام(ره) را به عهده داشت. وی همچنین مسئولیت بخشی از گزارشها و نامههای مربوط به امام (ره) را تا لحظات آخر زندگی با برکت ایشان بر عهده داشتند.
حجتالاسلام رحیمیان بعد از رحلت حضرت امام (ره) همواره در کنار مقام معظم رهبری بود و تا سال ۱۳۷۱ به عنوان قائم مقام بنیاد شهید انقلاب اسلامی نقش ایفا میکرد تا اینکه در مرداد ماه همان سال از سوی مقام معظم رهبری به عنوان نماینده ولی فقیه و از سوی رئیس جمهور وقت به عنوان رئیس بنیاد شهید منصوب شد. از سال ۸۳ نیز پس از ادغام نهادهای ایثارگری و تشکیل بنیاد شهید و امور ایثارگران با حکم مجدد مقام معظم رهبری به عنوان نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید منصوب شد. وی شهریورماه ۹۲ با حکم مقام معظم رهبری به تولیت مسجد مقدس جمکران منصوب شد.
با توجه به ارتباط نزدیک حجتالاسلام رحیمیان با امام (ره) و رهبر معظم انقلاب، به دفتر وی در مسجد مقدس جمکران رفتیم تا با وی در مورد سیره عملی و شخصیتی امام خامنهای به گفتوگو بپردازیم.
متن زیر مشروح گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین رحیمیان است:
تسنیم: بسم الله الرحمن الرحیم. از اینکه فرصتی را به ما دادید تا بتوانیم از اظهارات و نظرات شما استفاده کنیم کمال تشکر را داریم. آقای رحیمیان با توجه به اینکه شما در بیت امام (ره) بودید و ارتباط نزدیکی با امام (ره) و مرحوم حاج احمدآقا داشتید جمله صریحی از امام را در مورد علم و یا ویژگیهای مقام معظم رهبری از امام (ره) شنیدهاید؟ یا اینکه حضرت امام بخواهند در مورد جانشینی خود توصیهای داشته باشند؟
رحیمیان: بسم الله الرحمن الرحیم. هدف حضرت امام در درجه اول جا انداختن نظام با شاخصهایش، بدون وارد شدن به مصادیق آن بود. اگر قرار بود امام صریحا برای خودشان جانشین تعیین کنند، به یک سنتی تبدیل میشد که برای امام خیلی مطلوب نبود و احیانا در دنیا هم مطلوبیت لازم را نداشت.
امام، بلاتشبیه مثل قرآن که شاخصها را تبیین میکند و در حقیقت سعی میکند مردم، جامعه و ساختار نظام اسلامی به رشدی برسند، تلاش کردند تا به فرایند جانشینی بر اساس معیارها و شاخصها دست پیدا کنیم؛ نه مانند حکومتهای سلطنتی و دیکتاتوری که در زمان حیاتشان سعی میکنند آنچه را که اعتقاد دارند چه به حق و چه نابحق بر مردم تحمیل کنند.
امام درواقع سعی میکند سطح درک و تفکر جامعه، از مسئولین و نخبگان تا مردم را تا آنجا که وظیفه را تشخیص بدهند بالا بیاورد، به گونهای که میگوید اگر روزی خمینی هم از این راه برگردد، مردم برنمیگردند. این یعنی میخواهد سطح درک و نگاه مردم را به جایی برساند که شخصگرایی که شاخصها را فراموش کنند، نباشند.
زهرا مصطفوی، دختر امام (ره)، بعد از عزل آقای منتظری برای آینده رهبری احساس نگرانی میکند و به امام میگوید که شما الان کسی را ندارید، امام بلافاصله و قاطعانه میفرمایند داریم، همین آقای خامنهای
بر این اساس امام طبعاً بنایش نبود که به روشنی و با صراحت در این زمینه سخنی بگوید و به صورتی بر جامعه تکلیف کند اما در عین حال قطعا شنیدهاید و مطلبی است که برای همه روشن شده است که از همان ۱۴ خرداد سال ۶۸ آنچه که در مجلس خبرگان رهبری برای انتخاب رهبری بعد از امام اتفاق افتاد، از طرق مختلف از اظهارات امام نقل شد.
مورد دیگری علاوه بر آن موردی که در خبرگان مطرح شد، از قول زهرا مصطفوی دختر حضرت امام است که ایشان مستقیماً از خود حضرت امام شنیده بود و چند سال پیش هم طی مصاحبهای از وی در مجله پاسدار اسلام چاپ شد. وقتی که خانم زهرا مصطفوی بعد از عزل آقای منتظری برای آینده رهبری احساس نگرانی میکند و میگوید برای آینده کسی را نداریم، امام بلافاصله و قاطعانه میفرمایند داریم، همین آقای خامنهای.
از سوی دیگر خود برخوردهایی که ما از امام نسبت به مقام معظم رهبری شاهد بودیم، برخورد متفاوتی بود. مثلا معمولا هرروز ۸ صبح ما خدمت امام (ره) بودیم که کارهای مربوط به دفتر و شأن مرجعیت امام و کارهایی که برعهده ما بود و باید به خدمت امام ارائه میکردیم انجام میشد. برنامه ما ثابت بود و بقیه ملاقاتها بعد از آن نیم ساعت، چهل دقیقهای بود که ما خدمت ایشان بودیم.
یک مورد برخورد امام (ره) درباره مقام معظم رهبری بود که وقتی امام (ره) متوجه شدند ایشان آمده است فرمودند جمع کنید تا ایشان وارد شوند. این برخورد کاملاً متفاوتی بود. خیلیها میآمدند و مینشستند تا برنامه ما انجام شود و احیانا ملاقات حسینیه انجام بگیرد تا نوبت آنها شود تا خدمت امام (ره) برسند. این یک استثنا بود در برخورد امام با مقام معظم رهبری بود که من خودم شاهد آن بودم
تا آنجا که یادم هست درطول آن ده سال ۲ بار امام برنامه ما را بهم زدند و فرمودند بگذارید برای بعد.یک مورد برمیگشت به دیدار با علمایی که هم سن و بعضا سنشان بالاتر از امام بودند. برای آن پیرمردها بالا رفتن از سربالایی دفتر مشکل بود که بروند بالا و بعد داخل بیایند و وقتی امام متوجه شدند فرمودند جمع کنید تا آقایان بیایند.
یک مورد هم درباره مقام معظم رهبری بود که وقتی متوجه شدند ایشان آمده است فرمودند جمع کنید تا ایشان وارد شوند. این برخورد کاملا متفاوتی بود. خیلیها میآمدند و مینشستند تا برنامه ما انجام شود و احیانا ملاقات حسینیه انجام بگیرد تا نوبت آنها شود تا خدمت امام (ره) برسند. این یک استثنا بود در برخورد امام با مقام معظم رهبری بود که من خودم شاهد آن بودم.
نتیجه آن شاخصهایی که امام تعیین کردند، حتی اگر آن تاییدات و اشارات امام هم نبود، سیر تکاملی که خبرگان ما پیدا کرده بودند، بعد از خطایی که نسبت به آقا منتظری اتفاق افتاد، به جایی رسید که به صورت طبیعی بعد از رحلت امام وجه غالب و اکثریت قاطع خبرگان در جمع بندیشان به این گزینه رسیدند و میدانید آن روز در مجلس خبرگان رهبری تنها کسی که با این گزینه مخالفت کرد، شخص مقام معظم رهبری بود.
مقام معظم رهبری پشت تریبون آمدند تا مانع شوند و با عصبانیت عبایشان را کشیدند و قاطعانه و جدی مخالفت کرد و از این انتخاب ابراز نگرانی و ناراحتی کردند. البته مسئله خدا و عنایتی را که امام زمان به این انقلاب و نظام دارد را نباید نادیده گرفت. خدا نمیگذارد به انقلاب و نظامی که صدها هزار شهید و جانباز دارد و خون ۲۲۰ هزار شهید پای این نظام ریخته شده آسیبی برسد. صاحب این انقلاب و نظام کس دیگری است. (همراه با گریه) خودشان سناریویی را اجرا کردند که این انقلاب صاحب دارد و او آن را تدبیر میکند.
شما ده سال تلاش کردید کسی را رهبر کنید، جانشین کنید، قائم مقام کنید ولی آن کسی که صاحب اصلی انقلاب است به زبان حال گفت میدانم این به در نمی خورد، بنابراین سناریویی را اجرا میکنم تا او کنار برود و زمینهای را فراهم کرد تا کسی در این جایگاه قرار بگیرد که از عهده کار بر بیاید و کشتی انقلاب و رسالت سنگین بعد از رحلت امام که به مراتب پیچیدهتر و سختتر از دوران امام بود را به ساحل مقصود برساند.
آقای رحیمیان در آن زمان خیلی از شخصیتهای دیگری مطرح بودند ولی مقام معظم رهبری از سوی مجلس خبرگان رهبری انتخاب شد؛ حضرت آیتالله خامنهای چه شاخصههای علمی، مدیریتی و شخصیتی داشتند که رأی قاطع مجلس خبرگان بر روی ایشان بود؟
رحیمیان: ببینید در یک سطحی شاهد بودند. پرونده پاک و بیآلایش زندگی یک فرد را که در دوران طلبگی، در دوران شورای انقلاب و دوران ریاست جمهوری هیچ تغییری در آن به وجود نیامده است. امام هم همینطور بودند، منهای مسائل حفاظتی از نظر زندگی شخصی، زندگی امام در دوران طلبگی، دورانی که مدرس بودند، دوران مرجعیت و دوران رهبری تغییری در آن به وجود نیامده بود. این یکی از مشخصههای مقام معظم رهبری بود که همه به آن اذعان دارند.
هر چهار پسر مقام معظم رهبری در این کشور مستأجر هستند و زندگی شخصی و خانوادگی ایشان، زندگی پاک، بی آلایش و تأثیرناپذیر از شرایط و امکاناتی است که برایشان پیش آمده است
بعد از ۲۵ سال امروز هم دنیا شاهد آن است حتی دشمنان این را اذعان دارند. هر چهار پسر مقام معظم رهبری در این کشور مستأجر هستند و زندگی شخصی و خانوادگی ایشان، زندگی پاک، بی آلایش و تأثیرناپذیر از شرایط و امکاناتی که برایشان پیش آمده است.
نکته دوم که بی ارتباط با نکته اول نیست، مسئله تدین و تقوای فوق العاده مقام معظم رهبری است. این هم برای همه محرز بود که از نظر التزام به مبانی دین و تمسک به احکام الهی برو برگرد ندارد، یعنی همه وجودشان اسلام و توجه به خدا و احکام الهی است.
یکی از همینهایی که در حصر است، در زمانی که احیاناً از آقا دلخور بود، خودش با قاطعیت به من میگفت که ما شایستهتر و با تقواتر از ایشان نداریم. یعنی از نظر تقوا و سایر شایستگیها متعین بود و هست
مسئله دیگر عدالت ایشان بود و هست. در عدالت ایشان هیچ کس شبههای نداشت. می خواهم بگویم حتی بعضیهایی که امروز در یک شرایط منفی بسیار بدی قرار گرفتند، نمیخواهم اسم بیاورم، یکی از همینهایی که در حصر است، در زمانی که احیاناً از آقا دلخور بود، خودش با قاطعیت به من میگفت که ما شایستهتر و با تقواتر از ایشان نداریم. یعنی از نظر تقوا و سایر شایستگیها متعین بود و هست.
هر چند در اصلاحیه قانون اساسی با نظر خود حضرت امام مسئله مرجعت برداشته شد و حضرت آقا در آن مرحله در جایگاه مرجعیت نبود ولی در اجتهاد ایشان شبههای نبود. یعنی عموم فضلا و خبرگان آگاهی داشتند که ایشان در مشهد یکی از بهترین مدرسان “رسائل” و “مکاسب” شیخ انصاری بودند. این را ما از اساتیدمان دریافت کردیم که آن کسی که بتواند به خوبی این دو کتاب را تدریس کند قطعا مجتهد است، درحالی که این مربوط به دوره سی سالگی ایشان بوده است، یعنی اجتهاد مقام معظم رهبری بر میگردد به دوران طلبگی و حضور ایشان در حوزه در مشهد.
مقطعی که در قم بودند علاوه بر آن که جزو شاگردان حضرت امام بودند، به صورت خصوصی از شاگردان مرحوم آیت الله شیخ مرتضی یزدی پسر بزرگ مرحوم شیخ عبدالکریم یزدی بودند. معروف بود که آقا مرتضی جزو نوابغ حوزه بود و ایشان از نظر علمی و استعدادی اعتقاد خاصی به مقام معظم رهبری داشتند که حتی من این نکته را از قول صبیه آقا شیخ مرتضی یعنی همسر حاج آقا مصطفی شنیده بودم که ایشان برای من تعریفهای فوق العاده و مکرر از علاقه و اعتقاد حاج آقا مرتضی نسبت به مقام معظم رهبری داشتند.
وقتی امام (ره) سفر ایشان به پاکستان را در تلویزیون داشتند نگاه میکردند، آن استقبال عظیم مردمی از ایشان را و آن ابهت وشوکت و عظمتی که در چهره ایشان به عنوان نماد عظمت جمهوری اسلامی و روحانیت شیعه در آنجا متجلی شد، بر زبان امام (ره) جاری شد که “می برآزد بر او رهبری”
به هرحال، بُعد علمی و اجتهاد ایشان برای هیچکس پوشیده نبود. این جامعیت از نظر علمی، قدرت بیان، خط فکری و سیاسی، برآزندگی به جایگاه رهبری همان چیزی که خود امام هم وقتی ایشان در سفر پاکستان بود به زبانش جاری شد که “میبرازد به او رهبری”.
در سفری که رهبر معظم انقلاب به پاکستان داشتند و آن استقبال از ایشان صورت گرفت، امام فرمودند…؟
رحیمیان: بله! سفر ایشان به پاکستان را در تلویزیون داشتند نگاه میکردند، آن استقبال عظیم مردمی از ایشان را و آن ابهت وشوکت و عظمتی که در چهره ایشان به عنوان نماد عظمت جمهوری اسلامی و روحانیت شیعه در آنجا متجلی شد، بر زبان امام جاری شد که “می برازد بر او رهبری”.
منظور، این چیزهایی بود که بر حسب شاخصهای ظاهری عموم خبرگان به آن دست پیدا کرده بودند، از نظر جامعیت. ببینید این جامعیت در رهبری خیلی مهم است. خود حضرت امام هم در منشور برادری تصریح دارند که فقط مسئله مجتهد بودن در فقه و اصول کفایت نمیکند و شناخت دشمن و شناخت مسائل زمان نیز باید مورد توجه باشد. یعنی وقتی کسی می خواهد زمام جامعه اسلامی را با این همه دشمن خارجی و پیچیدگیهای شرایط زمان در دست بگیرد، به صورت طبیعی اجماعی حاصل شد که هیچ کسی معدلش از نظر جامعیت به اندازه مقام معظم رهبری نیست. میخواهم بگویم حتی بعضی مخالفین گذشته و معاندین امروز به این مسئله مکرر اذعان کردهاند و من با گوش خودم شنیدهام. این لایه ظاهری قضیه بود.
البته لایه دومی هم در قضیه وجود دارد که به نظر من اصل مطلب آن است. این که خدا و امام زمان (عج) صاحب این انقلاب هستند. من از بعضی از خبرگان سؤال کردم که وقتی شما در ۱۴ خرداد ۶۸ به مقام معظم رهبری رأی دادید. این درخشش و نقش آفرینی بی بدیل مقام معظم رهبری در ادامه راه امام و صیانت از انقلاب در تصور شما می گنجید؟
آن شاگرد برجسته امام که الان بیمار است، انشاءلله خدا حفظشان کند، اذعان داشت که دست دیگری هم در کار بود و ما را هدایت کرد و امروز بعد از پشت سر گذاشتن این همه طوفانها میفهمیم که آن موقع ما نبودیم، دست دیگری بود که دلها و ذهنها را هدایت کرد و به جایی سوق داد که بتواند نقش هدایتگری این کشتی را در این طوفانها به عهده بگیرد.
میخواهم بگویم که این قضیه برای ما ثابت شد که صاحب انقلاب کس دیگری است. گفت ۱۰ سال شما تلاش کردید برای کس دیگری، او به درد نخورد و ما او را کنار زدیم ودلها را جهت دادیم به سمت آن کس که به درد میخورد تا او را برگزینند و انقلاب دوام پیدا کند و به این همه عظمت و شکوه برسد و راه امام ادامه پیدا کند و بسیاری از آرمانهای حضرت امام در طول این مدت به وقوع بپیوندد.
امام خیلی چیزها را جهت داد و هدایت کرد ولی در زمان خودشان مسئله جنگ و انواع مسائل دیگر نگذاشت که آن آرمانهای امام محقق شود. بسیاری از آرمانهای امام به دست جانشین ایشان با پیگیری ایشان محقق شد. پیگیری مقام معظم رهبری بود که امروز در عرصه توسعه انس و ارتباط با قرآن در عرصه علمی و تکنولوژی، در خودکفایی بسیاری از عرصه ها، در تسخیر فضا، در عرصه شکلگیری منسجم نیروهای نظامی و بسیجی و در عرصه مبارزه با اسرائیل و دشمنان. در واقع آن ایدهها و آرمانهای امام بود که با هدایت جانشین امام به جنگ ۳۳ روزه و پیروزی حزبالله علیه اسرائیل انجامید و همچنان این روند در عرصههای مختلف در حال ادامه و شکوفایی بیشتر است.
همانطور که اشاره کردید یکی از شاخصههای رهبر معظم انقلاب مدیریت ایشان در بحران است. بعد از اینکه حضرت آیتالله خامنهای در کسوت رهبری قرار گرفتند کشور هر چند سالی در بحرانهای فتنه قرار گرفت. در این بحرانهایی که دشمنان به دنبال براندازی نظام بودند چه شاخصهایی در تدبیر و درایت مقام معظم رهبری بود که کشور توانست از این بحرانها عبور کند. مثلاً در فتنه سال ۸۸ تدابیر مقام معظم رهبری به چه صورت بود که با کمترین هزینه بحران فتنه ۸۸ را پشت سر گذاشتیم؟
رحیمیان: ببینید مدیریت مقام معظم رهبری دقیقا مبتنی و بر گرفته از قرآن است و منطبق با شیوههای مدیریت حضرت امام است. زیرا خاستگاه امام قرآن بود و هم خاستگاه تفکر آقا قرآن است. خاستگاه یکی است، هدف یکی است، بنابراین راهبردهای بین خاستگاهها و رسیدن به هدف هم به صورت طبیعی انطباق دارد.
“إِن تَتَّقُوا اللَّهَ یَجعَل لَکُم فُرقانًا” وقتی که مبنا خدا باشد، تقوای الهی باشد و شاخصهای قرآنی باشد خدا چشم را باز میکند، قدرت تشخیص خیر و شر عنایت میکند. وقتی کار برای خدا و منبعث از اوامر الهی باشد اطمینان و آرامش قلب ایجاد میکند. آدمی که متصل به خداست، قطرهای که متصل به دریاست هیچ وقت دچار تزلزل و ترس و وحشت نمیشود. آرامشش برقرار است.
در سختترین شرایط هم آرامش امام را دیدیم و هم آرامش مقام معظم رهبری را که سرِ سوزنی در آن تزلزل یا دستپاچگی وجود ندارد. شاخصه آن هم شاخصههای قرآنی خیلی روشن است و بنابراین به فرمولهای خیلی روشنی دست پیدا میکند. یکی از مسائل مهم در فتنهها این است که عامه و توده مردم نسبت به واقعیت پی ببرند که ظرافتهای خاص خود را دارد. در همین فتنه ۸۸ با گذشت زمان مشخص شد که مدبرانهترین کار آن چیزی بود که انجام شد. یعنی این تدبیر، مدارا و حفظ آرامش بود که حدود دهمیلیون آدم که روز اول فریب شعارهای فریبکارانه آنها را خوردند، کمکم چشمشان باز شد، برگشتند و متوجه شدند نظام فریبکار نیست، بلکه اینها فریبکار هستند؛ متوجه شدند نظام متقلب نیست.
فهمیدند و اذعان کردند و حتی دشمنان اذعان کردند که در این گستردگی بیش از دهمیلیون امکان تقلب در انتخابات نیست. متقلب آنهایی بودند که دم از امام زدند ولی دروغ گفتند و مردم را فریب دادند. مدعی خط امام و احیای خط امام بودند ولی از کسانی که عکس امام را پاره کردند و کسانیکه شعارهای اصلی امام را زیر سوال بردند، دفاع کردند. خودشان چتر ادعاهای خود را باز کردند تا در زیر آن چتر شعار «نه غزه و نه لبنان» سر بدهند. چتری را گشودند که در زیر آن چتر «جمهوری ایرانی» بگویند. چتری را گشودند که در زیر آن چتر روز ماه رمضان آشکارا روزهخواری کنند.
چتری را باز نگهداشتند که در زیر آن چتر روز عاشورا آن جنایتها را مرتکب شوند. چتری را باز نگهداشتند که در زیر آن چتر اصل ولایتِ فقیه را نفی کنند. این مدارا باعث شد که کمکم طیف گستردهای از مردم که رأی داده بودند به این آقایان، براساس اینکه اینها میخواهند احیاگر خط امام باشند، چشمشان باز شد و راه صحیح را انتخاب کردند و غیر از یکی دو روز اول دیگر حضور پیدا نکردند و آنهایی ماندند که آن فجایع را در روز ۱۶ آذر، روز قدس و روز عاشورا پدید آوردند. آنها کسانی بودند که اصلا رأی نداده بودند؛ نه به موسوی، نه به کروبی و نه به هیچکس دیگر. آنها با ساماندهی شبکههای اجتماعی و دستگاههای جاسوسی غرب زیر چتر آقای موسوی و کروبی، آن فجایع را آفریدند و این آقایان تا آخر حاضر نشدند حساب خود را از اینها جدا کنند.
نمونههایی از شاخصههای مدیریت ایشان را در بحرانها به خصوص در فتنه ۸۸ به صورت مصداقی میتوانید ذکر کنید؟
رحیمیان: اولاً خطبه بسیار جالب و روشنگر ایشان در نماز جمعه و ثانیاً ملاقاتی که با خود این آقایان گذاشتند و به تفصیل با ایشان صحبت کردند.
ایشان واقعاً حوصله زیادی به خرج دادند. البته شرایط سنی ایشان با شرایط سنی امام فرق میکرد. اگر امام بود حوصله این را نداشت که چهار ساعت و چند ساعت وقت بگذارد که نمایندگان این کاندیدا بیایند و بعد از آن بگوید هر چه میخواهد دل تنگتان بگویید و ملاحظه هیچچیز را هم نکنید و آنها هم هر چه میخواستند گفتند و باز مقام معظم رهبری در آنجا پدرانه، صمیمانه و محبتآمیز دعوت به قانون و حرکت در چارچوب قانون کردند. بعد از آن مقام معظم رهبری در جریان انتخابات از اختیارات خاص خود در یک مورد استفاده کردند؛ البته خارج از مدار طبیعی قانون که آن هم البته براساس قانون بود و آن تمدید مدت رسیدگی به شکایات به نفع آنها بود.
یعنی اگر مقام معظم رهبری در یکمورد از اختیارات قانونی خود استفاده کرد، جایی بود که به نفع آنها بود. پنج روز فرصت رسیدگی به شکایات را تمدید کرد و توصیههایی که به شورای نگهبان کردند و براساس آن توصیهها شورای نگهبان یک هیات شش نفری را انتخاب کرد و رأی شورای نگهبان بهعنوان افراد بیطرفی که خیلیهایشان با این آقایان رفاقت و ارتباط داشتند که حلقه وصلی باشد برای ترمیم و خلأیی که این آقایان ایجاد کردند. بنده هم یکی از آن شش نفر بودم و ظرف آن چند روز همه تلاشمان را کردیم که آقایان بیایند و هر شبههای دارند، بگویند.
حالا گفتید تقلب؛ اگر ثابت شد تقلب شده، مدارک و اسناد را بررسی کنیم. میگویید تقلب نشده بلکه تخلف شده است. بسیار خوب مصادیق تخلف را بررسی کنیم. در جلساتی که ما با شورای نگهبان داشتیم قرار بر این شد که اگر واقعا به نقطهای رسیدیم که از نظر قانون باید انتخابات ابطال شود، ابطال شود و شورای نگهبان هیچ حرفی نداشت. مکرر عرض کردم که آقایان مشت بسته خود را تا آخر برای کوبیدن نظام بسته نگه داشتند اما هرگز این مشت را باز نکردند چون اگر باز میشد معلوم میشد که چیزی جز توطئه علیه نظام در آن نیست. این فرایندی که مقام معظم رهبری طی کرد هم خطاب به کل مردم و هم خطبههای نماز جمعه، جلساتی که با کاندیدا و نمایندگان کاندیدا گذاشت، توصیههایی که به شورای نگهبان کرد و همچنین تمدید مدت بررسی شکایات، شکلگیری هیات شش نفره و به صورت مستمر و پیگیر تبیین قضایا و مسائل و باز هم برخوردهای ایجابی و مثبت به عموم این افراد.
میخواهم به صراحت بگویم که بعضیها که ادعا میکنند آنها را منزوی کردند، کسی آنها را منزوی نکرد و همه تلاش بر این بود که آنها در صحنه حفظ شوند. آنها خودشان انزوا را برگزیدند و کسی آنها را طرد نکرد و خودشان طرد شدند. کسی آنها را جدا از انقلاب نکرد و آنها خودشان جدایی و راه جدایی را انتخاب کردند. به نظر من مقام معظم رهبری برای اتمامحجت هیچچیز کم نگذاشت؛ هم برای تبیین صورت مساله و واقعیت قضیه برای مردم و هم برای جذب این افرادی که در جریان فتنه قرار گرفتند و تا آخر هم ماندند که البته محدود هستند.
این را میدانم و برای من قطعی و روشن است که مقام معظم رهبری دلش نمیخواهد کسی جهنمی شود و از دایره انقلاب خارج شود. در طول این مدت تمام تلاشش را کرده که این افراد در متن انقلاب و متن نظام حفظ شوند. نتیجه آن هم این بوده که عموم کسانی که با انقلاب بودند امروز هم با نظام و مقام معظم رهبری هستند. اعضای شورای نگهبان که منتخب و منصوب امام بودند الان هم با آقا هستند. ائمه جمعه، نمایندگان و حتی بعضی از اعضای مجمع روحانیون که تا آخر هم عضو مجمع بودند مقام معظم رهبری آنها را حفظ کرده است. مرحوم آقای صدوقی پسر مرحوم شهید صدوقی امام جمعه یزد تا وقتی که رحلت کرد با اینکه عضو مجمع روحانیون بود ولی نماینده آقا و امام جمعه یزد بود. چندین نفر دیگر از آقایانی که یا عضو بودند، یا گرایش داشتند و در این مجموعهها بودند، مقام معظم رهبری آنها را تا آخر حفظ کرد.
حتی آقای طاهری را در اصفهان و برای حفظ ایشان خیلی تلاش شد ولی دستهایی بود که عمدا ایشان را جدا کردند. حتی نامهای که ایشان برای مقام معظم رهبری نوشت نامهای بود که همهچیز را دگرگون میکرد. آن نامه را در خانهایشان پاره کردند و نگذاشتند. میخواهم عرض کنم وجه غالب علما و مراجع، مدرسین حوزههای علمیه و ائمه جمعه برجسته ما و منسوبین حضرت امام همچنان هستند.
اگر چهار تا معدود و انگشت شمار خودشان راه جدایی را انتخاب کردند این را تعمیم دهند که یاران امام منزوی شدند. این دروغی بزرگ است و یاران امام هرگز منزوی نشدند. آن کسانی منزوی شدند که خودشان منزوی شدند و راهی را طی میکنند که خودشان جرأت نمی کنند پایشان را در حرم امام رضا(ع) بگذارند. جرأت نمیکنند قدمشان را در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) و حرم حضرت معصومه(س) بگذارند. جرأت نمیکنند در راهپیمایی روز قدس و ۲۲ بهمن شرکت کنند. خودشان اینگونه خواستند و منفور مردم و منفور جامعه شدند. مانند لایهای که کرم ابریشم به دور خود میتند تنیدههای اطرافشان آدمهایی خاصی مثل خودشان هستند و فکر میکنند که همه دنیا آنها و همه دنیا مثل آنها هستند. همین که پایشان را بیرون بگذارند و به جامعه و خیابان بیایند، آنوقت میبینند چه اتفاقی میافتد.
مادر یا بستگان زندانی نامه نوشته بودند که بچه ما بهخاطر توهین به مقام معظم رهبری دستگیر شده است، آقا نگفتند اگر استغفار کند؛ گفتند چه پشیمان شده و چه نشده باشد، آزادش کنید
مقام معظم رهبری برخوردهای رئوفانهای را با فتنهگران داشتند، به گونهای که برخی از زندانیان به دستور ایشان آزاد شدند. شما نمونههایی از این موارد را به یاد دارید؟
رحیمیان: بله! بله! موردی بود که کسی بهخاطر توهین به ایشان دستگیر و سپس آزاد شد. امام هم همینگونه بود. شاید من صدها مورد خدمت امام گزارش دادم که کسانی به امام توهین و بعد طلب استغفار کرده بودند. نامه نوشته بودند که آن زمان نفهمیدیم، غیبت کردیم، تهمت و حرف بد راجع به شما زدیم. تا من میگفتم و جمله تمام نشده بود امام شروع به دعا کردن میکرد. حالا اینجا آن طرف نامه نوشته و اظهار پشیمانی کرده بود. اما اینجا آن طرف زندانی نامه ننوشته بود که اظهار توبه کند. مادر یا بستگان زندانی، نامه نوشته بودند که بچه ما بهخاطر این قضیه دستگیر شده است. آقا نگفتند اگر استغفار کند؛ گفتند – چه پشیمان شده و چه نشده باشد بهخاطر توهین به من – آزادش کنید.
از برخورد رئوفانه مقام معظم رهبری مصداقهای دیگری که در این دوره ۲۵ ساله باشد، خاطرهای دارید؟
رحیمیان: حالا این نسبت به کسی است که به ایشان توهین کرده است. نسبت بعضی از آقایان که بهاصطلاح جزو آدمهایی هستند که شاید آرم خاصی بر آنها خورده و از منظر خیلیها مثل ما آدمهای منفوری هستند که حاضر نیستیم با ایشان احوالپرسی کنیم. من مکرر شاهد بودم که آقا آنها را در آغوش میگیرد و با آنها معانقه میکند و آنچنان گرم و صمیمانه با آنها برخورد میکند که من اصلاً متعجب میشوم. انگار رفیق شش دانگ و خالص و مخلص حضرت آقا هستند.
از کسانی که مخالفین است؟
رحیمیان: از کسانی که جزو مخالفین هستند و ما اصلا به آنها اعتقاد نداریم، مخالفشان هستیم و دوستشان نداریم ولی آقا با مهربانی و عطوفت برخورد میکند. یکی دیگر از دوستان ما که حالا متأسفانه وضعیت خوبی ندارد خودش میگفت وقتی من پیش ایشان میروم و در حضور ایشان قرار میگیرم احساس میکنم کنار امام و در عالم دیگری هستم.
وقتی بیرون میآیم، حالا تصورش نسبت به اطرافیان یک چیز دیگر است، میبینم که انگار همهچیز به من سیخ و میخ میزند. آنجا که میروم انگار همانچیزی است که آرزو دارم و میخواهم و به آن اعتقاد دارم. همان و خودِ خودش است و همان امام است. حالا اینکه آقا نسبت به خوبان، خانواده شهدا و متدین و… آقا چگونه هستند خود یک داستان دیگری است.
برخی از کسانی که از نزدیک با مقام معظم رهبری در ارتباط هستند، میگویند یکی از شاخصههای رهبری این است مقام معظم رهبری همه جریانات اعم از مخالفین و موافقین همه را در زیر چتر خود نگه میدارد و برخورد پدرانهای دارد و در هیچ جناح و دستهای هم قرار نمیگیرد. آقای حسینیان میگفت در جریان دوم خرداد حضرت آقا به ما تذکر میدادند و به جریان اصلاحات هم تذکر میداد. این نقش مقام معظم رهبری با چه راهبردی است؟ اگر نمونههایی را دارید یا حتی خاطرهای دارید که این جریانات مختلف را مدیریت میکنند، بفرمایید.
رحیمیان: از نظر اسلام مسئله چپ و راست و این چیزهایی که وارداتی و تعبیرات واراداتی غربی است مطرح نیست. برای ایشان شاخص اصلی مسئله انقلاب، امام، قرآن و اسلام است؛ فرقی نمیکند. اگر کسی اسمش راست باشد و خارج از مدار دین باشد از نظر آقا مغضوب و مطرود است. حالا اسمش هر چه میخواهد باشد. در عین حال ممکن است کسی چپ باشد اما معتقد به راه امام و ملتزم به نظام، قانون اساسی و اصول خط امام باشد. من هیچ تفاوتی بین این افراد در جناحها در قبال رهبری به هیچوجه مشاهده نکردم و اصلا غیر قابل تصور است که رهبری برخلاف آنچه دشمن القا میکند عمل کند.
این دروغ است و این دستهبندی هایی است که رسانههای غربی و صهیونیستی القا میکنند و منافقین داخلی به آن دامن میزنند. این در حالی است که مقام معظم رهبری در جایگاه رهبری هیچ تفاوتی بین جناحها قایل نیست؛ مگر بر اساس شاخصها. یعنی یک آدم فاسق که اسمش راست باشد به همان اندازه منفور است که آدمی که اسمش چپ باشد و مرتکب گناهی و سقوط شود. من همین الان نفرات متعددی از کسانی که اسم جناح چپ بر آنهاست را میشناسم که از حدود بیست سال پیش تا به حال مقلد مقام معظم رهبری بودهاند و همواره وجوهاتشان را از طریق بنده برای مقام معظم رهبری پرداخت میکنند.
میخواهم بگویم که این ارتباط دو طرفه است و حالا اسمش در طیفبندیها و دستهبندیها میگویند این چپ است ولی مقلد آقا است. فرد حساب سال خودش را دارد و خمس آن را به آقا پرداخت میکند. تقلیدش هم از آقا است. این حکایت از آن دارد که رهبری متعین در یک طیف خاص نیست. آقا بهعنوان مرجع تقلید از هر دو طرف مقلدان فراوان دارد. بهعنوان رهبر، رهبر همه جامعه است؛ حتی غیر مسلمانان. نگاه رهبری حتی برای اقلیتهای اهل کتاب که در قانون اساسی به رسمیت شناخته شدهاند به گونهای است که نسبت به آنها هم جایگاه پدری و نقش پدری دارد.
همانطور که ما در قانون با افتخار میگوییم که براساس قانون اسلام یهودی، مسیحی، و مجوس میتواند برای تعیین سرنوشت خود در انتخابات شرکت کند رهبر هم برای تعیین سرنوشت خود هم میتواند یک رأی به صندوق بیندازد و چیزی فراتر از اینها است. همان نمازی که فرد مسلمان میخواند رهبر هم همان نماز را میخواند. همه در برابر قانون الهی و در چارچوب دین و قانون اساسی یکسان هستند. این را مردم شاهد هستند و خوشبختانه القائات دشمنان بینتیجه مانده است؛ چراکه البته دشمن بیشتر از ما پی برده است که نقش ولیفقیه و ولایت فقیه اساسیترین نقش در حدوث و بقای انقلاب بوده، هست و خواهد بود.
همه تمرکز دشمن زدن این ستون است اما گذشت زمان ثابت کرد که مردم ما بلکه همه مردم آزادیخواه جهان، شیعیان و مسلمانان، روز به روز اعتقاد و پیوندشان با این مبدأ الهی مستحکمتر شده و میشود و نشانههای آن را هم دیدیم در تدبیری که در همین انتخابات سال ۹۲ انجام دادند همه دنیا تصور میکردند که بعد از فتنه ۸۸ دیگر در ایران امکان برگزاری انتخابات نباشد ولی امکانپذیر شد. همه فکر میکردند انتخاباتی پر از آشوب خواهد شد و زمینههایی که در فتنه ۸۸ فراهم شد. اتفاقا آرامترین انتخابات بعد از دوران انقلاب برگزار شد به گونهای که حتی قطرهای خون از دماغ کسی نریخت. انتخاباتی انجام شد که یک حضور فوقالعاده، هم کمیت و هم کیفیت حضور فوقالعاده بود.
همه دنیا اعلام کردند برنده واقعی انتخابات، مردم و شخص رهبری بود. با شیوه مدیریتش در انتخابات دنیا بهگونهای نتیجهگیری کرد که بهترین و شیواترین و دقیقترین تدبیرها برای مدیریت کشور اعمال شد و همه آن تبعات منفی و القائات خبیثانه سال ۸۸ القا شده بود خنثی شد. انتخاباتی که پیروزش با هفت دهم درصد اختلاف مشخص شد؛ چون بنده هم جزو شورای اجرایی نظارت بر انتخابات بودم و آنجا لحظه به لحظه آمار رسید. اصلا تصور اینکه یک سرِ سوزن مسئلهای و واقعیتی نادیده گرفته شود به ذهن احدی خطور نمیکرد. با هفت دهم درصد یعنی کمتر از یک درصد که یک کاندیدایی رأی اضافه آورد از پنجاه درصد.
برای دنیا ثابت شد که در این کشور حتی برای کمتر از یک درصد کسی انتخابات را زیر سوال نمیبرد. همه تبریک گفتند. همه ملتزم به قانون هستند و اینکه سیزده میلیون رأی را جابجا کنند اصلا برای این نظام امکانپذیر نیست. هفتصد هشتصد هزار نفر آدمی که همیشه هم ثابت بودند و در بسیاری از صندوقها هم چپ و راست ندارد. بهعلاوه نمایندگان کاندیداها این اوج عظمت انقلاب و نظام و ثبات و پایداری نظام و نقش بیبدیل رهبری را در هدایت نظام به اثبات رساند. گام به گامش از جمله گام انتخابات سال ۸۸ و از جمله مساله چگونگی مدیریت برخورد با غرب و دشمنان کینه توزمان در مسئله مذاکره ۱+۵ که باز به یقین بازنده این مذاکرات غرب است و برنده این مذاکرات ایران اسلام و در رأسش رهبری برنده خواهد بود.
با اجازه شما آخرین سؤالم را در مورد برخورد رهبر معظم انقلاب با خانواده شهدا بپرسم. مخصوصا برخوردی که با خانواده شهید عماد مغنیه داشتند…
رحیمیان: از سفر لبنان برگشته بودم . خدمت آقا رسیدم عرض کردم خانواده شهید مغنیه درخواست سجاده شما را دارد و آقا بلند شدند و مهر و سجاده و هر آنچه در آن بود، همه را تا زدند و گفتند به آنها بدهید. یا روزهای چهارشنبه هم که ملاقات معدود دارند و خانواده شهدا میآیند. در جلسه ای پدر شهیدی از محبت فوقالعادهای که داشت آقا را اذیت کرد و آمد که دست آقا را ببوسد انگشتر آقا را گرفت و بنا کرد به کشیدن. آقا به شوخی گفتند داری دست و انگشت مرا از جا میکنی! [با خنده] با زور انگشتر آقا را از دستش درآورد و گوش هم نکرد که آقا دردش میآید و آن انگشتر را گرفت. یکی دیگر چفیه را گرفت. یکی گفت آقا عبایتان را به من دهید آقا وقتی از جلسه بیرون رفت بدون عبا، چفیه و بدون انگشتر بود. با آن اذیتی که پدر شهید از روی محبت کرد فکر کردیم مثلاً ممکن است آقا حوصلهاش سر رفته باشد و ملاقات با خانواده شهداء فاصلهای بخورد و دیدیم آقا باز هفته بعد برای خانواده شهدا ملاقات گذاشته است. این انس آقا است.
در بجنورد یک شب خدمت آقا رفتیم و تعدادی زیادی خانواده شهید را در منازلشان دیدار کردند. آخر شب که به محل اقامت آقا برگشتیم و میخواستیم جدا شویم و از ماشین پیاده شویم، آقا فرمودند کیف کردید؟ یعنی خودش آنقدر از دیدار خانواده شهدا کیف کرده بود که از ماهم این سوال را فرمودند. میخواهم بگویم یکی از بالاترین لذت های مقام معظم در معاشرت هایشان دیدارهایشان با خانواه شهدا و جانبازان است. یک دنیا خاطره داریم که وقت جداگانهای را می طلبد از آن عشق متقابل امام و امت آن عشق متقابل که امام نسبت به خانواده شهدا دارند و آنها هم نسبت به آقا دارند. واقعا فضای بینظیری است. در عالم ائمه را کنار بگذارید و در دنیای امروز مادی فکر نکنم چنین صحنههایی که من مشاهده کردم با امام و خانواده شهدا و این آقا و مردم و مخصوصا خانواده شهدا صحنههایی این چنین در صفحه روی زمین وجود ندارد.
منبع:افکارنیوز