از تدبیر فقط نامش مانده و امید هم که شرط حیات است، شاید این طنز تاریخ باشد که در ایران هر دولتی بر سر کار میآید عملکردش عکس شعاری است که در رقابتهای انتخاباتی سرداده. به هر حال رئیس جمهور که بر مسند اجرا نشست و عنان دولت را در دست گرفت ظاهراً فراموش میکند که برای چه آمده و مردم برای چه به او و همفکرانش رای دادهاند.
به گزارش نبض سحر به نقل از افکارنیوز؛ شاید بتوان رد نخستین بیتدبیری دولت را در همان نخستین روزهای روی کارآمدن حسن روحانی پی گرفت، روزی که نمایندگان رسانهها قرار بود در سالن مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام یعنی جایی که پیش از برگزیده شدن به سمت ریاست جمهوری ریاست آن را بر عهده داشت پرسشهای خود را با رئیس جمهور منتخب مطرح کنند،
مسئولیت برنامه ظاهراً به امیر حسین زمانی نیا واگذار شده بود که حالا به تیم مذاکره کننده هستهای پیوسته ، مردی که شاید از عهده تنظیم امور حقوقی – بین المللی به خوبی بربیاد اما صورت عرق کرده و مشوش او در آن روز نشان میداد اطرافیان روحانی انتخاب مناسبی برای برگزاری نخستین کنفرانس مطبوعاتی رئیس جمهور منتخب نکردهاند.
نخستین نشست مطبوعاتی حسن روحانی در قامت ریاست جمهوری منتخب از نظر مدیریتی یک شکست تمام عیار بود تعداد صندلیها به خبرنگاران به نسبت ۳ به ۱ بود و هرج و مرج درون سالن کنفرانس بیداد میکرد.
بزرگترین شکست برنامه ریزان دولت یازدهم اما در توزیع سبد کالا نمایان شد، جایی که اینبار نه اصحاب رسانه که دولت با مردم روستاها و شهرهای مختلف کشور طرف بود، احساس تبعیض میان مردم، اعتراض نمایندگان مجلس و در نهایت عذرخواهی تلویحی رئیس جمهور دستاورد توزیع سبد کالایی بود که مثلاً قرار بود بر محبوبیت دولت بیفزاید اما بزرگترین ناکامی دولت در ماههای نخستین کارش رقم خورد.
شاید اجرای مناسب فاز دوم هدفمندی یارانهها میتوانست اندکی از بار شکستهای مدیریتی گذشته بکاهد البته اگر ایده خواهش و تمنا از مردم برای انصراف از دریافت یارانه آنقدر از سوی دولتمردان جدی گرفته نمیشد.
هر چند تعداد انصرافیها هیچگاه رسماً اعلام نشد اما مردم شهرهای کشور دیدند که ثبت نام برای دریافت یارانه در همین مدت به کسب و کاری پر رونق برای کافی نتها و تایپ و تکثیریهایی بدل شد که بین ۲ تا ۳ هزار تومان از مردم میگرفتند تا فهرست درخواست یارانهشان را پر کنند و بگویند «ثبت شد، مبارک است»
آخرین دست گل دولت اما توسط زن برادر رئیس جمهور به آب سپرده شد. هنگامی که خبر رسید در جشن میلاد حضرت فاطمه (س) و روز زن که مراسمی مذهبی – سنتی است در یک اقدام ابتکاری و البته اشرافی مانکنها برای زنان سران نظام و سفرای کشورهای خارجی شوی لباس گذاشتهاند و دخترکان لزگی رقصیدهاند! و اگر همه اینها به دلیل زنانه بودن مراسم نادیده گرفته شود میماند خبر اهدای ۵ سکه بهار آزادی توسط همسر رئیس جمهور به هر یک از شرکت کنندگان و مدعووان در مراسم.
مدعووان خاصهای که نه یکی دوتا بودند و نه مسلماً هیچکدامشان مستحق دریافت چنان اعانهای از سوی دولت و نه هنگامی که دولت به مردم التماس میکند از مقرری ماهیانه ۴۵ هزارتومانشان بگذرند در شرایطی است که به مدعووان کاخ سعد آباد نفری ۵ سکه طلا هدیه بدهد.
همسر رئیس جمهور اگر میخواست سکه طلا هدیه بدهد میتوانست در اقدامی نمادین به چند تن از مادران شهدا و یا زنان سرپرست خانوار هدیه بدهد که انصراف دهندگان از دریافت یارانه هم نگویند دُم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را!
حالا که گذشت اما خوب است رئیس جمهور محترم بداند و به خاطر بیاورد که سرمایه اجتماعی دولتها و سیاستمداران چک سفید امضای مردم به آنان نیست که هر طور خواست با آن برخورد کند و همین مردم و همین دولتمردان به خوبی به یاد میآورند آن مرد که به روستاها میرفت و جمعیت از ساعت ۶؟ ۷؟ ۸؟ منتظرش میماندند و برایش هورا میکشیدند به جایی رسید که روزهای آخر یک پنجم استادیوم ورزشی تبریز هم برایش پُر نشد و اسفندیارش را هم که رد صلاحیت کردند آب از آب تکان نخورد، البته به قول وزیر امور خارجه آن مرد اکنون رفته است، اما ایرانیان منتظرند ببینند این مرد که تازه آمده و با توپ پُر هم آمده چه در آستین دارد و برای مشکلات بیشمار کشور چه تدبیر میکند.
آقای رئیس جمهور دریاجه ارومیه که قول احیایش را دادید و فرمان ویژه هم صادر کردید و آدم هم برای احیایش منصوب کردید ۹۳ درصدش خشک شده! یعنی ما ماندیم و تنها ۷ درصد از یکی از بزرگترین دریاچههای آب شور جهان که آنهم انشالله تا تیرماه دوام نمیآورد و خیال همه را راحت میکند و آنوقت شما میمانید و کرور کرور نمک که روی شهرهایمان خواهد بارید.
قیمت خودرو که پایین نیامد، دلار هم مجدداً جُفتَک میاندازد، میگویند موج سوم بیکاری در راه است، خشکسالی هم که قرار است تا ۳۰ سال دیگر از ایران کشور ارواح بسازد و شما فقط ۳ سال و نیم دیگر فرصت دارید تا به مردم ایران ثابت کنید انتخابشان در خرداد ۹۲ درست بوده است، انتخابی که بیشتر رای به تدبیر و امید بود تا رای به حسن روحانی.