آمریکا به دلیل دارا بودن بزرگترین اقتصاد دنیا همواره از جایگاه خاصی در اولویت مهاجرین برخوردار بوده است. این کشور در درون خود مجموعه عظیمی از مهاجرین ازکشورهای مختلف را جای داده است که این موضوع آنرا به عنوان یکی از مهاجرپذیرترین کشورهای دنیا تبدیل کرده است .مهاجر پذیری آمریکا در یک سوی این داستان قرار دارد و طرف دیگر آن جایگاه و وضعیت مهاجرانی می باشد که به این کشور مهاجرت می کنند. همانطور که بیان شد بطور طبیعی مهاجران در طول مدت مهاجرت مشکلات خاصی را متحمل می شوند ولی در موردکشور آمریکا مشکلات خاص دیگری نیز وجود دارد که در خلال این نوشتار به آن اشاره می نماییم.
آمریکا از کشورهایی می باشد که بر پایه مهاجرت بنا شده است. در واقع برخلاف کشورهایی که دارای بستر تاریخی می باشند این کشور بر اساس مهاجرت اروپائیان تشکیل شده است که بدلایل مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی واقتصادی از زادگاه خود به این سرزمین مهاجرت کردند البته گفتنی است که این مهاجرت به نوعی با اشغال سرزمین های بومیان این کشور نیز همراه بوده است.
آمریکاییان اولیه در ۱۳کلونی سازمان می شدند ولی بعدها با اشغال بسیاری از سرزمینهای بومیان ساکن این مناطق گسترش یافتند و تبدیل به یک کشور شدند.
با توجه به توضیحات داده شده در این کشور بی مناسبت نمی باشد اگر وضعیت مهاجرت به آمریکا به را با توجه به آمارو ارقام موجود بررسی نماییم. چندان آمار دقیقی از مهاجرت به آمریکا قبل از جنگ جهانی دوم در دست نمی باشد. تنها نکته مهم در این خصوص این است که مهاجرین قبل از این تاریخ اکثراً اروپایی بوده اند و از نظر فرهنگی ، مذهبی و هویتی در حوزه تمدنی غرب قرار داشته اند. ولی نکته اصلی در مورد مهاجرین در آمریکا به مهاجرین این کشور از ۵۰ سال گذشته برمی گردد. دوره ای که در آن با سرعت گرفتن تحرک در مسافرها، مهاجرت نیزگسترش یافت و آمریکا نیزمقصد بسیاری از مسافرین ومهاجرین قرار گرفت. بر اساس آمار این کشور در سال ۲۰۱۱ ، ۴/۴۰ میلیون مهاجر در آمریکا زندگی می کرده اند که در مقابل جمعیت ۷/۹ میلیونی سال ۱۹۶۰ رقم بسیار بالایی می باشد. از این تعداد مهاجر تا کنون ۵/۱۵ میلیون نفر تا جمعیت آمریکایی گرفتند و حدود ۱/۱۱ میلیون نفر اجازه اقامت در این کشور را دیافت نموده اند. آمار مهاجرین در این کشور در سالهای قبل از ۱۹۹۰ حدود ۳۸درصد و بعد از آن ۱۹۹۹-۱۹۹۰ حدود ۲۷درصد بوده است. همانطور که مشاهده می شود در سالهای اخیر نرخ رشد مهاجرت به آمریکا در حال افزایش بوده است که زمینه ساز طرح سیاست های محدودیت ورود مهاجرین در سالهای بعد در این کشور شد. این افزایش در سالهای بعد بین ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۱ میلادی حدود ۳۰درصد بوده است۱.
جمعیتی که بسیاری از آمریکایی های قدیمی و مهاجرین گذشته را نسبت به مهاجرین جدید بدبین کرده است. چرا که ورود مهاجرین جدید به این کشور با تغییر شرایط اقتصادی بدلایل مختلف نظیر جنگ های متعدد در خاورمیانه و بحران اقتصادی در آمریکا موجب محدود شدن فرصت های اقتصادی شهروندان این کشور می شود و به نوعی از میان رفتن فرصت زندگی بهتر برای آنان می شود. طبق آمار فقط ۳۶درصد درصد از آمریکایی ها از آمار ورود مهاجرین به آمریکا راضی می باشد که به نوع خود مسئله را به گونه دیگری میتواند بنمایاند و آنهم مخالفت اکثریت آمریکاییان با ورود مهاجرین به این کشور می باشد. طبق نظرسنجی موسسه گالوپ در سال ۲۰۱۳ اکثریت آمریکاییان خواستار تغییرات اساسی در نرخ مهاجرت به این کشور بوده اند. نگرانی دیگری که در میان نخبگان آمریکایی از مهاجرت ها به این کشور مشاهده می شد تغییرات فرهنگی و اثرات سیاسی آنها مربوط می شود کتاب معروف ساموئل هاشینگتون مستقیماً تغییرات سیاسی شما از مهاجرت و پیامدهای فرهنگی آن را هدف قرار داده است که نمایانگر وسعت دغدغه نسبت به مهاجرین از لایه های بالای جامعه آمریکا می باشد.۲
با توجه به مسائلی که تاکنون مطرح شده مهاجرت از آمریکا در حال حاضر از طرف هم نخبگان وهم مردم عادی به دلایل مختلف مورد سوء ظن وبدبینی قرار دارد. این سوء ظن وبدبینی از حوادث سپتامبر ۲۰۰۱ و نسبت دادن آن به مسلمانان در مورد کشورهای مسلمان و مهاجرین آنها تقویت نیز شده است. در نتیجه شرایط را برای مهاجرین مسلمان به این کشور با موانع قانونی و ذهنیتی بسیارزیادی نیز مواجه ساخته است. این ذهنیت منفی در مورد اسپانیایی تبارها و مکزیکی های همسایه این کشور نیز وجوددارد و حدود ۲۰هزار سربازی که در دوره اوباما برای حفاظت از مرزها تعیین شده اند می تواند نشانه خوبی برای نشان دادن این ذهنیت منفی باشد۳.
این تفکر در سطح نخبگان و توده جامعه آمریکا با دیپورت( اخراج) حدود ۴۰۰ هزار نفری از مهاجرین آمریکا در سال ۲۰۱۱ خودنمایی می کند و این درحالی است که در طول ۵ سال قبل از ۲۰۱۱ فقط این کشور ۲۸۱ هزار نفر از مهاجرین را اخراج نموده است . علاوه بر این فرآیندهای پذیرش مهاجرین در جامعه آمریکا نیز به لحاظ نیروی انسانی و تشخیص کارشناسی در سالهای اخیر به شدت سخت شده است. بر اساس آمارهای موسسه بروکینز آمریکا در سال های اخیر برنامه ای برای ادامه اقامت در آمریکا طراحی شده است که در آن حدود ۵۰۰ هزار نفر از مهاجرین تحت بررسی برای اعطای تابعت قرار می گیرند که درصد بالایی از این افراد از شانس بالایی برای اخذ تابعیت آمریکا برخوردار نیست بلکه صرفاً تعلیق در اقامت نصیب آنها می شود. با توجه به مسائلی که بیان شد مهاجرت به آمریکا نسبت به سالهای قبل با سختی های بسیاربیشتری مواجه خواهد بود و حضور بسیاری از مهاجرین قانونی در این کشور با چالش های بسیار بالایی همراه خواهدبود۴.
وضعیت مهاجرین در آمریکای کنونی وضعیتی سخت و ناامنی می باشد چرا که با توجه به وضعیت فعلی اقتصادی، امنیت شغلی حتی برای شهروندان اصیل این کشور نیز وجود ندارد چه رسد به مهاجرین خارجی در این کشور. علاوه بر این خارجی بودن دادن موقعیت های اقتصادی به نوعی مسئله هویت و شخصیت نیز می باشد که درادامه بحث توضیح خواهد داده شد. اولین سطح عبارتست از مشکلات کلی برای همه مهاجرین و دومین مسئله برمی گردد به مهاجرت ایرانی.
اولین و مهمترین مشکل مهاجرین در آمریکا زبان انگلیسی می باشد. اگرچه برای بسیاری از مهاجرین آموختن زبان مسئله کوتاه مدت می باشد اما بسیاری از مواقع زبان مادری معرف شخصیت و جایگاهی می باشد که بدان وسیله افراداعتماد صاحبان شغل را بدست می آورند. در واقع تفاوت فاحشی میان افراد دوزبانه و افرادی که زبان مادری آنها انگلیسی می باشد وجود دارد۴.
در بسیاری از موقعیت های شغلی صحبت کردن بدون لهجه به زبان انگلیسی اصل می باشد و ضامن موفقیت شغلی افراد. در واقع زبان انگلیسی بدون لهجه در شغلهایی نظیر وکالت، قضاوت و شغلهای مدیریتی و بازرگانی از اهمیت بسزایی در موفقیت های شغلی وبازرگانی برخوردار می باشد با در نظر گرفتن این عامل چندان عجیب به نظر نمی رسد که بسیاری از موفقیت مهاجرین در آمریکا در شغلهای مهندسی ، پزشکی و کشاورزی می باشد که به مهارتهای زبانی کمتری نیاز دارند. در بسیاری از مواقع زبان به عنوان مانعی هویتی جلوه می نماید برای مثال در اکثر مسائل مربوط به حوزه عمومی و سیاسی افرادی انتخاب و یا مطرح می شوند که زبان انگلیسی را بصورت مادری صحبت می کنند در آن عرصه های شانس بسیار پایینی برای مهاجرین وجوددارد: نقش زبان زمانی می تواند کمرنگ شود که تخصص افراد در این کشور بسیار نادر باشد و سیستم آمریکا نیاز جدی به افراد غیربومی این کشور داشته باشد . برای مثال بسیاری از چینیها، مکزیکی ها یا حتی ایرانی ها در بخش های فنی این کشور نظیر ناسا، مراکز تحقیقاتی صنعتی و تولیدی به کار گماشته میشوند وعمدتاً در صورت پیشرفت مسئول بخش فنی مربوطه خواهندشد.
در سطح بعد زبان نماینده یک فرهنگ و یک نوع خاص از مناسبات اجتماعی می باشد که برای بسیاری از مهاجرین به این کشور که علاقمند به سنت های پیشین خود هستند به نوعی مخرب می باشد. این بعد از زبان در همه اقشار و گروهها از مهاجرین صادق است ولی در مورد کودکان بسیار تأثیرگذارتر می باشد. چرا که بسیاری از کودکان در خلال آموختن زبان به نوعی به درونی شدن فرهنگ آمریکایی می پردازند که خودبه خود به آمریکایی شدن فرهنگی این کودکان و جدا شدن از سنت های پذیرفته شده والدین مربوط می شود. این موضوع خودبه خود به نوعی باعث جدایی فرهنگی و فکری والدین و فرزندان یا افراد از اهویت اولیه خود می شود که با سست کردن بنیاد هویتی افراد موجب افزایش تنش در خانواده ها می گردد۵.
مشکل بعد بسیاری از مهاجرین به آمریکا عبارت است از عدم برخورداری از بیمه وخدمات اجتماعی. در سالهای اخیر و حتی در انتخاب اخیر ریاست جمهوری آمریکا مسئله بیمه و خدمات اجتماعی یکی از مهمترین مسائل مورد بحث توسط کاندیداهای ریاست جمهوری بوده است. این مسئله در مورد مهاجرین شکل حادتری به خود می گیرد. در این خصوص باید گفت که با توجه به هزینه های بالای درمانی در آمریکا در بسیاری از اوقات مشکلات جدی برای این افراد در برخورداری از خدمات درمانی و رفاهی در آمریکا به وجود می آورد.
عدم آگاهی از حقوق خود و ترس از اخراج شدن در بسیاری از مهاجرین موجب تن دادن آنها به استعمار و سوء استفاده شدن توسط کارفرماها می شود. در این خصوص همه ملیت ها تقریباً وضعیت برابری دارند و می توانند براحتی اخراج شوند و وضعیت در مورد مسلمانان نابسمان تر نیز هست. در بسیاری از اوقات این اجبار و الزام بیرونی نیست بلکه فرد خارجی برای پذیرفته شدن در موقعیت کاری خود مجبور به گذار از برخی حقوق خود است که موضوع اهمیتی دو چندان پیدا می کند و به استثمار پنهان بدل می شود۶.
مسئله بعدی تغییر جایگاه اجتماعی افراد است. بسیاری از افرادی که از کشورهای شرقی و غربی به آمریکا مهاجرت می کنند با نگاه از بالا به پایین آمریکاییان مواجه می شوند. در واقع با گذار از تمام مراحل قانونی و اخذ شهروندی به نوعی در ساختار جامعه آمریکا شهروند درجه دو محسوب می شوند رفتارهای بسیاری از آمریکاییان سفیدپوست با سیاهان و لاتینوها که حتی در این کشور بدنیا آمده اند و به تمام مسائل مربوط به زندگی در آمریکا اشراف دارند به طور کاملاً روشنی نمایانگر این موضوع است.
حال در مورد مهاجرین تازه مسافرت کرده به این کشور وضعیتی بسیار حادتر می یابد. برای زندگی عادی و زنده ماندن بسیاری از افراد مجبور به انجام کارهایی می باشند که در شأن آنها در کشور مبدأ شود. و به نوعی برای آنها حقارت بار محسوب می شوند. در این خصوص نبوده اند افرادی در کشور خود پزشک، مهندس یا مدیر عالی و صاحب کسب و کار بوده اند ولی در آمریکا مجبور به روی آوردن به کارهایی نظیر رانندگی تاکسی، کار در سوپرمارکتها و … شده اند. مسئله بعدی تحرک اجتماعی و طبقاتی است که برای خارجیان موجود در آمریکا بسیار سخت تر از سایر آمریکایی هاست. آمریکا بدلیل ماهیت سرمایه داری اش در بسیاری از موارد برای شهروندان عادی خود هم نظامی بسیار سخت و غیرقابل پیشرفت محسوب می شد و در مورد مهاجرین این موضوع حالتی وخیم تر پیدا می کند. بسیاری از مهاجرین در این کشور از دست یابی به منابع واقعی قدرت و ثروت اجتماعی محروم می مانند و تنها دلیل این قضیه نیز مهاجر بودن آن است. بر اساس تفکر آمریکایی مدیریت باید توسط آمریکاییان صورت پذیرد و سایر بخش های تکنیکی در دست سایرین.۷
بهترین مثال برای این موضوع حضور بسیار کمرنگ خارجیان در در سمت های ریاست دانشگاهی است. نظام آموزشی عالی آمریکا بهترین نخبگان را از تمام دنیا جذب می نماید ولی غالب این افراد در سطح استادی، مدیریت گروه و یا ریاست دانشکده متوقف می شوند و بعد از آن رشد نمی کنند. تاکنون در سطح دانشگاههای صاحب نام آمریکایی هیچ مهاجری به ریاست منصوب نشده است.
در مورد مهاجران مسلمان موضوع از تمام مسائل ذکر شده در بالا حادتر است. اولاً به خاطر تفاوت در مذهب و استواری عقیده های مذهبی مسلمانان در آمریکا، این گروه همواره تحت فشارهای مستقیم و غیرمستقیم محیطی قرار داشته اند و از بعد از حوادث ۱۱ سپتامبر با هجمه های رسانه ای غرب علیه مسلمانان موضوع بشدت پیچیده تر از گذشته شد۸. در واقع با تمرکز رسانههای خارجی بر تغییر ذهنیت مردم آمریکا در مورد مسلمانان این اقلیت در آمریکا بیش از گذشته مظلوم واقع گشتند و به نوعی جنبه امنیتی نیز پیدا کرده اند.
در واقع در این کشور مقامات امنیتی همواره مسلمانان را به عنوان یک گروه کاملاً رقیب و معارض تحت نظر می گیرند چرا که بعد از فروپاشی شوری آمریکائیان از مسلمانان به عنوان مبنای اصلی تروریست ها یاد کرده و با شروع جریان اسلام هراسی در واقع آنها را رقیب ایدئولوژیک خود معرفی کرد که این مسئله علاوه بر تمام مسائل پیشین زندگی را برای مهاجرین مسلمان به آمریکا سخت می نماید. در مورد ایران علاوه بر اسلام، ایرانی بودن به عنوان عامل بعدی محدودیت وتحت کنترل قرار گرفتن مطرح است. همانطور که در ادبیات سیاسی نخبگان آمریکایی در انتخابات ریاست جهور دیده می شده است از نظر طیف بزرگی از آنها ایران به عنوان دشمن آنهم در سطح ایدئولوژیک دشمن مطرح است که این قضیه نیز زندگی در آمریکا را برای مهاجرین ایرانی سخت تر مینماید.
فرایند امنیتی سازی جمهوری اسلامی ایران فقط به ایرانیان در این کشور محدود نمی شود و تصویر ایرانیان در سطح بین المللی به عنوان انسان هایی که باید از لحاظ امنیتی مورد بررسی و کنترل قرار گیرند مورد بازنمایی قرار گرفته است. این مسئله در مورد ایرانیان مقیم در آمریکا چهره بسیار جدی تری را در دو سطح ایجاد می نماید. سطح اول دستگاههای امنیتی آمریکا و نگاه آنها نسبت به ایرانیان است. در این سطح بازرسی بیشتر ایرانی ها در محل های کاری و زندگی آنها مورد اهتمام قرار خواهد گرفت و حتی این قضیه با توجه یه متمرکز شدن بخش اعظم جمعیت ایرانیان در ایالت کالیفرنیا این شبهه را در اذهان ایجاد می کند که کنترل گروهی آنان مد نظر باشد.
علاوه بر کنترل همه جانبه زندگی اجتماعی توسط آمریکاییان و دستگاههای امنیتی آنها این مسئله خود را در شغل یابی آنها هم نمایان می کند چراکه بسیاری از شرکت ها از دردسر درگیری با امنیتی های آمریکا دوری می گزینند و به همین دلیل فرصت کاریابی کمتری برای آنها وجود دارد. البته آن دسته از دانشجویان و نخبگان علمی ایرانی که در این کشور مشغول به تحصیل و بعد کار می شوند بدلیل تخصص بالا مورد نیاز این کشور و کمپانی های فوق پیشرفته آنها هستند و از طرف دیگر برای همان شغل و با دستمزد مورد نظر آمریکایی موجود نیست یا حداقل کم است۹.
مسئله دیگر سطح مردم آمریکاست. از آنجا که در این کشور رسانه ها نقش بسیار تعیین کننده ای در مناسبات زندگی اجتماعی از طریق کنترل ذهنیتها داشته و دارند وجود امواج ایران هراسی از ابتدای انقلاب اسلامی ایران در رسانه های آمریکایی عموما چهره ای خشن و تروریستی از جمهوری اسلامی ایران به نمایش گذارده اند لذا مردم آمریکا ایرانیان را اکثرا عرب، خشن و تروریست می پندارند که نفس این قضیه در مکانهایی که ایرانیان کمتر شناخته شده اند بسیار سخت و آزار دهنده است.
مسئله دیگری که در مورد ایرانیان صدق می کند قضیه تحریم ها اقتصادی بین المللی است که نقل و انتقال پول از ایران به آمریکا و بالعکس را با دشواری های فراوانی مواجه ساخت. بسیاری از ایرانیان در آمریکا اموالی نیز در ایران دارند که نقش بسیار مؤثری در زندگی آنها در آمریکا دارد و این تحریم ها قضیه را بسیار سخت و پیچیده نموده اند و بر سختی ها گذشته افزوده اند.
در نهایت باید گفت که زندگی در آمریکا چند لایه سختی و مشکل دارد. بخش اول مشکلاتی هشت که به موضوع مهاجرت و زندگی جدید در مکان جدید و قوانین جدید بمربوط می شود. دومین قضیه مربوط به مشکلاتی است که زندگی در آمریکا مربوط می شود و خاص این کشور می باشند. سومین سطح مربوط به مسلمانان در این کشور می شود و از آنجایی که مسلمانان اعم از ایرانیان نیز می شوند مربوبط به ایرانیان نیز می گردد و در آخرین سطح مشکلاتی می باشد که خاص ایرانیان می باشد و زندگی را برای آنها در آمریکا دشوار می نماید.
منابع:
2-http://www.everyculture.com/multi/Ha-La/Iranian-Americans.html
3-http://www.migrationinformation.org/usfocus/display.cfm?ID=404
http://wiki.answers.com/Q/What_problems_did_immigrants_face_when_they_came_to_America
5-http://www.cfr.org/immigration/us-immigration-debate/p11149#p5
6-http://anthropology.ir/node/13130
7-http://immigration.about.com
8-http://www.cfr.org/iran/lengthening-list-iran-sanctions/p20258?cid=ppc-Google-iran_sanctions_backgrounder8gclid=CILfr_OpyrkCFWd7cAodgT0AaQ
9- http://www.samhsa.gov/data/nsduh/2k11results/nsduhresults2011.htm