امام خامنه ای سال ۱۳۶۸ درباره امر به معروف در دیدار با جمع کثیرى از اقشار مختلف مردم قم، به مناسبت فرارسیدن ۱۹ دى ماه(سالروز قیام مردم قم) فرمودند:
ما باید خود را به سرچشمه ى اسلام برسانیم تا زندگى به تمامى شیرین شود. قرآن کریم مى فرماید: «الّذین ان مکّناهم فی الارض اقاموا الصّلاه و آتوا الزّکاه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر» . من مى خواهم این واجب فراموش شده ى اسلام را به یاد شما و ملت ایران بیاورم: امر به معروف و نهى از منکر. همه ى آحاد مردم باید وظیفه ى امر کردن به کار خوب و نهى کردن از کار بد را براى خود قائل باشند. این، تضمین کننده ى حیات طیبه در نظام اسلامى خواهد بود. عمل کنیم تا آثارش را ببینیم. امر به معروف، یک مرحله ى گفتن و یک مرحله ى عمل دارد. مرحله ى عمل، یعنى اقدام با دست و با زور. این مرحله، امروز به عهده ى حکومت است و باید با اجازه ى حکومت انجام بگیرد و لا غیر. اما گفتن با زبان، بر همه واجب است و همه باید آن را بدون ملاحظه انجام بدهند.
روزى بود که اگر کسى کار خلافى مرتکب مى شد و دیگرى به او اعتراض مى کرد، نظام حاکم آن اعتراض را مى کوبید. ما دیده بودیم که اگر گناهى انجام مى گرفت، گناهکار تشویق مى گردید؛ اما معترضِ به گناه کوبیده مى شد! امروز، به عکس است. امروز، نه اینکه گناه در جامعه نیست؛ هست. زمان حکومت امیر المؤمنین (علیه الصّلاه و السّلام) هم در جامعه گناه بود؛ اما مهم این است که نظام و تشکیلات حاکم بر جامعه- آن کسانى که اداره و مدیریت کشور را بر عهده دارند- میل به طرف صلاح دارند و با گناه و تخلف مخالفند.
گفتن گناه به گناهکار با زبان خوش و با لحن مناسب و در جایى هم با زبان تند- در مواردى که مفسده یى به وجود نیاید- گناه را در جامعه کم خواهد کرد و به ضعف و انزوا خواهد انداخت. چرا ما از این موضوع غافلیم؟ همه ى آحاد مردم، در محیط کسب و خانه و جمع دوستان و در محیط درس و دانشگاه و کلًا در هرجایى که هستند، اگر خلافى را دیدند، به خلافکار بگویند: این، از نظر اسلام خلاف است؛ چرا انجام مى دهى؟ گفتن همین یک کلمه مؤثر است. اگر زبان هاى گوناگون و نفَس هاى مختلف گناه را تذکر بدهند، گناهکار به طور غالب از گناه و تخلف دست خواهد کشید؛ چه این تخلف، تخلف شرعى و چه تخلف از قوانین باشد.
در سطح جهانى هم همینطور است. حتّى همین شقاوتمندهایى که امروز بر سیاستهاى بزرگ جهانى حاکم هستند، اگر ملت ها به آنها مى گفتند و اعتراض مى کردند، قدرى از شقاوت خود مى کاستند.
منبع:عصرانتظار