این روزها بحث مذاکره ایران با کشورهای غربی و بویژه آمریکا نقل محافل رسانهای در خارج و داخل شده است، اما آیا صرف مذاکره یا حتی رابطه با آمریکا به مفهوم حل مشکلات اقتصادی در ایران است؟
به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا از حدود یک سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ تلاش برای ارتباط دادن مشکلات اقتصادی کشور با رابطه با آمریکا، تحریمها و لزوم حل پرونده هسته ای ایران برای بهبود روابط با غرب آغاز شد.
از سوی دیگر عده ای تحت تاثیر تحلیلهای کارشناسان غربی تلاش کردند تا حل پرونده هسته ای ایران را به مذاکره مستقیم میان ایران و آمریکا گره بزنند و اینگونه القا کنند که بهبود اقتصاد ایران متضمن حل پرونده هسته ای و حل موضوع هسته ای در گرو گفتوگوی دوجانبه با آمریکا و رفع تحریمها است.
اما صرف رفع تحریمها و رابطه با آمریکا که برآورده کردن خواستههای طرف مقابل را میطلبد تا چه اندازه پیشرفت اقتصادی ایران را تضمین میکند.
آمریکا در طول تاریخ برای رسیدن به منافع خود در عرصه بین المللی از ابزارهای مختلف سیاسی، نظامی و اقتصادی علیه کشورهای دیگر در نقاط مختلف جهان استفاده کرده است.
از زمان پایان جنگ جهانی دوم به دلیل نظام دو قطبی حاکم بر نظام بین الملل و جنگ سرد آمریکا مجبور شد از روشهای غیرمستقیم و غیرنظامی برای اعمال فشار به کشورهای مخالف خود استفاده کند و در این جهت اعمال تحریمهای تجاری و اقتصادی را در دستور کار خود قرار داد.
جان اف کندی، رئیس جمهور وقت آمریکا در سال ۱۹۶۲ در بحبوحه جنگ سرد، به منظور فشار وارد کردن به فیدل کاسترو کشور کوبا را تحریم کرد و این امر در مورد کشورهای دیگر نظیر کره شمالی و تعداد دیگری از کشورها ادامه یافت و به یک رویه در سیاست خارجی آمریکا تبدیل شد.
کشورهایی نظیر لبنان، لیبی، سودان، سوریه، کشورهای حوزه بالکان، میانمار، عراق و سپس ایران بعد از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ کشورهایی بودند که طعم تحریم را چشیدند.
تحریم های اقتصادی که از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۳ بر عراق تحت قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل با فشارهای آمریکا تحمیل شد، یکی از کامل ترین و مخرب ترین تحریمهایی بود که از سوی جامعه بین المللی بر یک کشور تحمیل شد. جوی گوردن، نویسنده کتاب “جنگ نادیدنی” به بررسی نقش آمریکا در تحریمها علیه عراق پرداخته است. وی به طور ویژه بر سختگیریهای خاصی توجه می کند که تا اندازه ای محصول تعریف آمریکا از عبارت «استفاده دوگانه» و «سلاح های کشتار جمعی» بود، به گونه ای که هر چیزی از لوله های آب تا پودر رختشویی و واکسن کودکان را قابل استفاده برای تولید سلاح های کشتار جمعی دانست. نویسنده با تکیه بر اسناد داخلی سازمان ملل، گزارشهای محرمانه از ملاقاتهای انجام شده پشت درهای بسته، و مصاحبه با دیپلماتهای خارجی و مقامات آمریکایی، به تفصیل نشان میدهد که چگونه ایالات متحده نه تنها از ارسال کمکهای بشردوستانه حیاتی به عراق جلوگیری کرد، بلکه از تلاش برای اصلاح رژیم عراق نیز ممانعت به عمل آورد. همچنین آمریکا به طور یکجانبه در کار بازرسان سلاح های کشتار جمعی سازمان ملل دخالت کرد و با فریب اکثریت، آرای شورای امنیت را به نفع خود پیش برد.
با این وجود از بین رفتن بهانه های آمریکا برای تحریمها علیه عراق منجر به لغو تحریمها نشده است و مشخص نیست ملت و دولت عراق کی شایسته لغو تحریمها خواهند شد. اکنون حدود ۱۰ سال از سقوط صدام میگذرد و شورای امنیت سازمان به تازگی بررسی برای لغو تحریمها را آغاز کرده است. در این بین به نظر میرسد آمریکا مردم عراق را فراموش کرده است. نقش این کشور در اعمال تحریمها بسیار پررنگ بود اما در لغو تحریمها تبدیل به کشوری کم نفوذ شده است!
سودان نمونه دیگری است که تحریمهای آمریکا علیه این کشور علیرغم تحقق خواستههایش ادامه دارد. از سال ۱۹۸۹ و به دنبال به روی کار آمدن عمر البشیر در سودان، روابط میان آمریکا و سودان به شدت تیره شد. آمریکا نیز در سال ۱۹۹۷ علیه سودان تحریم های مالی و تجاری اعمال کرد و به دلیل مناقشه دارفور در سال ۲۰۰۷ به این تحریم ها افزود.
مقامات آمریکایی پیش از تجزیه سودان و با علم به اینکه اختلافات قومیتی و جدایی طلبانه در این کشور بسیار پررنگ است، به دولت مرکزی سودان وعده دادند که در صورت برگزاری همه پرسی برای تجزیه کشور، تحریمهای سودان را لغو خواهند کرد.
در آن مقطع رئیس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا وعده داد که اگر همه پرسی در جنوب سودان بدون هیچ مشکلی برگزار شود و شمالیها نتیجه را بپذیرند، باراک اوباما آماده است تا فورا روند خارج کردن سودان از لیست کشورهای حامی تروریسم را اجرا کند. اما همه پرسی برگزار شد و سودان هم تجزیه شد و جنوب آن از بخش شمالی جدا شد. سودان هم استقلال سودان جنوبی را به رسمیت شناخت. اما وعدههای آمریکاییها عملی نشد و نه تحریمهای سودان لغو شد و نه این کشور از لیست کشورهای حامی تروریسم خارج شد.
پرنستون لیمن فرستاده ویژه آمریکا به دو سودان پس از برگزاری همه پرسیای که به تجزیه این کشور منجر شد، گزارش داد: آمریکا تا زمانی که سودان تغییرات اساسی در ساختار حکومتی خود ایجاد نکند، روابط خود با سودان را عادی سازی نخواهد کرد و تحریم ها را لغو نمی کند. با این حال وی توضیح نداد که منظورش از تغییرات اساسی چیست! و چه تضمینی وجود دارد در صورت تحققق تغییرات مورد نظر وی تحریمهای کاخ سفید علیه خارطوم لغو شود.
میانمار کشور دیگری است که از سال ۱۹۹۷ تحت تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا قرار دارد. از سال ۲۰۱۱ و با روی کار آمدن دولت دموکراتیک در میانمار و پیشبرد اصلاحات سیاسی در این کشور تحریمها نه تنها به قوت خود باقی است بلکه دولت آمریکا در اقدامی برای تحت فشار قرار دادن مقامات میانمار تحریم های هدفمند علیه این کشور را برای یک سال دیگر تمدید کرده است. این درحالیست که رئیس جمهور آمریکا بعد از ۵۰ سال در سال ۲۰۱۲ به این کشور سفر کرد و چندماه بعد رئیس جمهوری میانمار نیز از کاح سفید بازدید کرد. اما دولت میانمار همچنان در باتلاقی از مشکلات گرفتار است و معلوم نیست آمریکاییها چه وقت به وعدههای خود برای رفع تحریمها اقدام خواهند کرد.
اما درست برخلاف تحریمها، آمریکا برنامه دیگری هم در سیاست خارجی خود برای کشورهای دیگر اجرا میکند که از آن به عنوان کمکهای خارجی یاد میشود. این کمکها یکی از ابزارهای فعال برای تحقق اهداف سیاست خارجی این کشور به شمار میرود.
سیاست اعلامی واشنگتن در اختصاص کمکهای خارجی به سایر کشورها، تاثیر بر ساختار تولید و احیای موسسات اقتصادی در دولتهای دریافتکننده این کمکهاست، در حالی که در عمل، حفظ پایگاهها و موقعیتهای راهبردی این کشور به ویژه در خاورمیانه به عنوان قلب انرژی جهان و تحقق اهداف سیاست خارجی امریکا را دنبال میکنند و نهایتاً فقر بیشتر را برای مردم میزبان کمکها به همراه میآورند.
کشورهایی نظیر پاکستان و مصر در طول چند دهه گذشته مشمول کمکهای مالی آمریکا شدهاند. با این حال کارشناسان متفق القول بر این عقیده هستند که کمکهای خارجی آمریکا نه تنها به اقتصاد این کشورها کمکی نکرده است بلکه سقوط حسنی مبارک و درگیرهای داخلی در میان طیف های سیاسی مختلف و جنگهای قومی و مذهبی در پاکستان و احساسات ضد امریکایی در این کشورها نشان میدهد که کمکهای اقتصادی آمریکا تا چه اندازه به باز تولید عقب ماندگی در این کشورها کمک کرده است.
نمونههای تاریخی درباره تحریمها، لغو تحریمها و کمکهای اقتصادی آمریکا و تجربه آنها نشان دهنده این واقعیت است که روابط با آمریکا و سیاستگذاری براساس خواست و سلیقه این کشور نه تنها تضمین کننده حل مشکلات اقتصادی داخلی نیست بلکه خود یک متغیر تاثیر گذار در عقب ماندگی اقتصادی است.
درباره ایران اوضاع کمی متفاوتتر هم هست. در این زمینه باید به این نکته اشاره کنیم که کاخ سفید در تعاملات خود با ایران قدرت مانور زیادی ندارد و فارغ از فشار فزاینده لابی یهودی و جمهوریخواهان تندرو دستان باراک اوباما برای امتیاز دادن به ایران بسته است و لغو بیشتر تحریمهایی که علیه ایران وجود دارد از دست او خارج است.
الجزیره در این زمینه مینویسد: طبق تحقیقات گروه بحران بین المللی فقط ۸ مورد(از ۳۱ مورد) از تحریمهای آمریکا علیه ایران به دستور کاخ سفید میتواند لغو شود و لغو بقیه آنها باید با موافقت کنگره، سازمان ملل و اتحادیه اروپا صورت بگیرد.
اگر چه اقتصاد ایران طی سالهای گذشته مشکلاتی را تجربه کرده است اما به باور کارشناسان اقتصادی ریشه بسیاری از این مشکلات داخلی است و تدوین یک برنامه منسجم اقتصادی و هدایت طرحهای بزرگ اقتصادی در مسیر درست باعث احیای رشد اقتصادی و کاهش تورم خواهد شد.
انتهای پیام/