در حالی دولت اوباما پیشنهاد مذاکره دوجانبه با ایران را مطرح کرده که از سوی دیگر بر طبل جنگ و حمله نظامی به ایران میکوبد.
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی شبکه اطلاع رسانی دانا اوباما رئیس جمهور آمریکا دوشنبهشب به وقت تهران در دیدار با نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی سخنانی بر زبان راند که: «با چشمانی باز وارد مذاکره شدهایم. هیچ گزینهای از جمله گزینه نظامی را از روی میز برنداشتهایم.»
وی افزود: «ایران به خاطر تحریمها آماده مذاکره شد و ما هم میخواهیم با حسن نیت، اراده آنها را بیازماییم.»
رئیسجمهور آمریکا در ادامه سخنپراکنی خود اضافه کرد که در موضوع ایران، با مقامات اسرائیلی رایزنی مداوم خواهد کرد. وی افزود تا زمانی که طرف ایرانی گام عملی برندارد، آمریکا نیز اقدامی صورت نخواهد داد.
سیاست ” چماق و هویج” و چنین ادبیاتی از سوی رئیسجمهور ایالات متحده ناآشنا نیست. بالعکس آنچه ناآشنا بود سخنان وی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و برخی اقدامات وی بود که به نظر میرسید قدری آشتیجویانه است. اصرار به تماس تلفنی با رئیسجمهور ایران که شرح آن را وزیر امور خارجه کشورمان در صفحه فیسبوک خود بیان کرده میتوانست نشانهای از عزم اوباما برای اعتمادسازی متقابل تلقی شود.
با این حال هنوز چند روز از آن فضا دور نشدهایم که اوباما بار دیگر از گزینه نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران سخن میگوید، آن هم در دیدار با رئیس کابینه رژیمی که دارای دستکم ۲۰۰ کلاهک هستهای است و دستش به خون ملتهای منطقه آلوده است.
واقعیت آن است که دولت جدید دموکراتها، نیازمند روش و حرف تازه ای در دور جدید زمامداری است و به نوعی به دلایل بسیار سخت داخلی و بحرانی اقتصادی و با توجه به اولویتهای اقتصادی و سیاسی موجود در خاورمیانه برای آمریکا از جمله وجود ذخایر عظیم نفت، حضور رژیم اشغالگر اسراییل و تحقق انقلاب در کشورهای عربی، دیپلماسی خاورمیانهای ایالات متحده در راس منافع و نیازمندیهای دیپلماسی این کشور قرار داشته ولاجرم ایجاد تغییر و بهبود در راهبردهای خاورمیانهای، در زمره مهمترین و جلوهگر ترین اقدامات برای دولت آمریکا است و این ناچار شدن برای مذاکره با جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک ابرقدرت منطقه ای است.
در همین راستا، ایران به دلایلی در راس ماموریتهای چالشی حوزه دیپلماسی ایالات متحده قرار گرفته که اهم آن از این قرار است:
– موقعیت جغرافیایی حساس از لحاظ اشراف بر شاهراه نقل و انتقال نفت جهان و همچنین قرارگرفتن در مسیر اتصال آسیا، اروپا و حتی آفریقا
– جایگاه قابل توجه نسبت به سایر کشورهای منطقه از لحاظ تجهیزات، توانمندی و اقتدار دفاعی و موقعیت استراتژیک نظامی در دستیابی به آب های آزاد از طریق شمال و جنوب.
– برخورداری از ایدئولوژی ارزش مدار و انقلابی بر مبنای دین مبین اسلام به عنوان دین فراگیر ملتهای منطقه و همچنین اتخاذ و اجرای راهبردهای سیاسی و بین المللی بر این مبنا که نتیجه آن ایجاد تقابل با سیاست های توسعه طلبانه و امپریالیستی قدرت های جهانی است.
– دستیابی به برخی تکنولوژی های حساس و در انحصار قدرتهای معدود از جمله فناوری هستهای به ویژه درشرایط عدم استیلا و کنترل از سوی قدرتهای جهانی (غربی).
فقط زمانی که ایران ببیند امریکایی ها واقعا مقابل اسراییل ایستاده اند، تلاش امریکایی ها برای تزریق فضای مثبت به روابط با ایران جدی گرفته خواهد شد.رییس جمهور روحانی هم دقیقا همین عقیده را دارد.
ˈحسن روحانیˈ در خرداد ماه امسال در برنامه تلویزیونی و در دوره ای که نامزد انتخابات ریاست جمهوری بود ، با بیان اینکه ترسی از آمریکا نداریم اما نباید بگذاریم جنگ شود، گفت: اگر روزی هم مجبور به دفاع شدیم و دشمن جنگ را به ما تحمیل کرد، ایستادگی خواهیم کرد.
روحانی همچنین در مراسم رژه نیروهای مسلح در ۳۱ شهریور امسال تصریح کرد: نیروهای مسلح جمهوری اسلامی قدرتمند هستند اما قدرتشان برای بازدارندگی و دفاع است؛ ما اساساً با جنگ مخالفیم و خود را قربانی جنگ، تجاوز و آثار خسارتبار آن میدانیم.
رئیسجمهور با بیان اینکه دفاع در برابر هر گونه تجاوز از سوی دشمنان برای نیروهای مسلح ما اجتنابناپذیر است، افزود: به جنگافروزان اعلام میکنیم که پی جنگ جدیدی در منطقه ما نباشند چون این جنگ برای آنها پشیمانکننده خواهد بود. جنگ را نمیتوان با جنگ خاموش کرد بلکه باید با سیاست، همدلی و همکاری برای خاموش کردن آتش جنگ تلاش کرد.
آنچه باید بدان توجه داشت این است که در بهترین حالت و حتی بدون توجه به تاریخ ۶۰ ساله خصومت کاخ سفید با ایرانیان، اوباما نهایت کجسلیقگی و بیاحتیاطی را در انتخاب واژگان بهخرج داده است.
سوال اصلی اینجا این است که آیا آمریکا همچنان گزینه نظامی را روی میز حفظ می کند؟ و در شرایطی که حسن روحانی که شعار بهبود روابط ایران با جامعه بین المللی را سر می دهد، در انتخابات ریاست جمهوری ایران به پیروزی دست یافته، اوباما باید به تهدید روی میز بودن گزینه نظامی ادامه دهد یا رویکرد سازنده ای را در مذاکرات پیش گیرد؟
از سوی دیگر رهبری معظم انقلاب نیز در پاسخی قاطع و مستدل با بیان موانع و دلایل آنچه تاکنون موجب سردی و قطع روابط سیاسی دو کشور شده است، ضمن اشاره به سابقه و نتایج مذاکرات پیشین با آمریکا، موضع رسمی ایران را برقراری گفتگوی دوجانبه پس از رفع موانع آن، اعلام کردند.
آنچه اهم موانع در برقراری ارتباط و مذاکرات گسترده میان ایران و آمریکا قلمداد می شود، رفتار دوگانه دولتمردان آمریکا در اتخاذ همزمان سیاست تهدید و ترغیب است.
چه آنکه در دوره های پیش از این نیز مذاکرات مستقیم و رسمی در موضوع عراق و افغانستان، میان طرفین برگزار شده بود که می توانست آغازی برای گسترش و ادامه مذاکرات در موضوعات دیگر ازجمله چالشهای میان طرفین باشد، اما در پی رفتار متناقض و غیر محترمانه طرف آمریکایی، اینچنین نشد. اکنون نیز دولتمردان آمریکا موضع مذاکره و گفتگو را به عنوان ژِست بشردوستانه و ظاهری زیبا برای دستیابی به اهداف خود علیه ایران انتخاب کرده و در کنار اظهارات پرطمطراق، ضمن دعوت ایران به گفتگوی دوجانبه، همچنان به اتخاذ مواضع تهدیدآمیز و بالا نگهداشتن چماق حمله نظامی ادامه می دهند.
اظهارات اخیر اوباما و همچنین دولتمردان آمریکایی که به عنوان مثال در کنفرانس صهیونیستی آیپک – بزرگترین لابی صهیونیستی در آمریکا- مبنی بر مطرح بودن گزینه نظامی علیه برنامه هسته ای ایران و تاکید «جوبایدن» معاون رییس جمهور آمریکا بر بلوف نبودن گفته های اوباما درباره استفاده از گزینه نظامی برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای-که ایران بارها آن را نفی کرده است- در قاموس روابط متقابل بین المللی، عباراتی غیر محترمانه و ساختار شکنانه است و بطور حتم از سوی جمهوری اسلامی ایران موضعی غیرسازنده و نامنطبق بر سیاستهای راهبردی آن تلقی خواهد شد که هرگونه پاسخ مثبت به طرف درخواست کننده گفتگوی دوجانبه را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
اگرچه نقش و تاثیر حمایتهای متقابل دولت آمریکا و آیپک از یکدیگر برای ناظران بین المللی به وضوح روشن است اما دولت آمریکا باید مسئولیت رفتار و گفتار ساختار شکنانه خود را پذیرا باشد. پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، دولت های مختلفی در آمریکا به قدرت رسیدهاند و در گذشتهای نه چندان دور، دولت جمهوریخواهان که نئوکان های جنگ طلب نیز در آن حضور داشتند، زمامدار امور گشته و جنگهایی در خاورمیانه به راه افتاد که پس از سالها تحمیل هزینه بر مالیات دهندگان آمریکایی، دستاورد متناسبی به همراه نداشته است.
جنگهای افغانستان و عراق که آمریکا مستقیما در آن دخیل بود و جنگ ۳۳ روزه لبنان و جنگهای ۲۲ روزه و ۸ روزه غزه که از سوی آمریکا پشتیبانی مالی و لجستیکی می شد و همچنین جنگ نیابتی در سوریه که هماکنون درحال اجرا است، از جمله آنها است. از این رو تهدید نظامی برای ایران امر تازهای نیست و جمهوری اسلامی با بهرهگیری از توان نظامی قابل توجه و تجارب نبرد نامتقارن، به خوبی از شیوه های خنثی نمودن تهدیدات و پاسخگویی به حملات آگاه است و استراتژیست های آمریکایی در ارتش و وزارت دفاع آمریکا کاملا بر این امر ناظر و واقفند.
چنانچه ایالات متحده برای برون رفت از چالش ۳۴ ساله دیپلماسی خود در خاورمیانه، به دنبال راهکاری جدید است، باید نسبت به تغییرات بنیادین در اندیشههای راهبردی خود اقدام نماید و در این صورت خواهد دید، ایران چگونه پاسخی متناسب به این تغییر خواهد داد. آنچه تاکنون موجب موفق نبودن و عدم تاثیرگزاری دیپلماسی آمریکا در قبال دولت های مستقل و مقتدر همچون جمهوری اسلامی ایران بوده است، گرفتار شدن مسئولان آمریکایی در سیاستهای قدیمی از جمله تاکتیک چماق و هویج است.
برون رفت از این چالش برای دولت امریکا تنها با تغییر رویکرد کلان دیپلماسی در این کشور حاصل خواهد شد و حال سوال این است، آیا رویکرد قدرت طلبانه و زور مدارانه دولتمردان آمریکا که برخاسته از تعالیم امپریالیستی و مستکبرانه است، در دولت جدید اوباما تغییر خواهد کرد؟
نکته جالب در این میان رفتار عجیب و سیاست یک بام و دو هوای رسانه های اصلاح طلب در مواجه با آمریکا و ذوق زدگی به هنگام “هویج”، سانسور به هنگام “چماق” توسط آنهاست.
در حالی که رسانه های دوم خردادی و سایت های وابسته با دست پاچگی و شعف خاصی، تغییر لحن نسبی اوباما در سازمان ملل و یا درخواست ۱۳۰ نماینده پارلمان آمریکا به اوباما درباره فرصت گفتگو با ایران را به طور ویژه و با تیترهای بزرگ منعکس کرده بودند، با این حال ترجیح دادند درباره سخنان تهدیآمیز مجدد اوباما و خط و نشان کشیدن های دوباره وی و یا درباره مصوبه کنگره مبنی بر ادامه تحریم های گسترده علیه ایران سکوت کنند! و جالبتر آنکه این رسانه ها با حمله به رسانه های اصولگرا و انگ زدن به آنها ،مدعی شده اند که رسانه های اصولگرا افراطی بوده و با سیاست های دولت مخالف هستند! حال به نظر می آید با آشکارشدن چهره واقعی دولتمردان آمریکایی بهتر است این رسانه ها از خواب خرگوشی بیدار شده و واقعیت ها را ببینند و از لبخند مصنوعی دشمن ذوق مرگ نشوند.
به عنوان مثال یک سایت اصلاح طلب بعد از سخنان اوباما در سازمان ملل نوشت:
با این حال و بعد از اینکه رسانه های دوم خردادی پس از سخنان اوباما و تصویب قاطعانه تحریم های جدید که ۴۰۰ رای موافق کنگره را در مقابل ۲۰ رای مخالف به همراه داشت، سکوت اختیار کردند.
انتهای پیام/