• امروز : افزونه جلالی را نصب کنید.
  • برابر با : 23 - جماد أول - 1446
  • برابر با : Sunday - 24 November - 2024
12

اوج مظلومیت مردم ایران در دوران جنگ در حلبچه رخ داد

  • کد خبر : 4113
  • 04 مهر 1392 - 8:21
اوج مظلومیت مردم ایران در دوران جنگ در حلبچه رخ داد

محرابعلی داودی یکی از رزمندگان شهرستان خرمدره و مسئولین گردان (ش م ر حلبچه )(پاکسازی و خنثی سازی بمب های شیمیائی) از خاطرات خود در دوران جنگ می گوید. محرابعلی داودی متولد سال ۱۳۴۳ در شهرستان خرمدره است،در زمان آغاز جنگ ۱۶سال بیشتر نداشت ،وی می گوید در هنگام آغاز جنگ ما برای ثبت نام […]

محرابعلی داودی یکی از رزمندگان شهرستان خرمدره و مسئولین گردان (ش م ر حلبچه )(پاکسازی و خنثی سازی بمب های شیمیائی) از خاطرات خود در دوران جنگ می گوید.

محرابعلی داودی متولد سال ۱۳۴۳ در شهرستان خرمدره است،در زمان آغاز جنگ ۱۶سال بیشتر نداشت ،وی می گوید در هنگام آغاز جنگ ما برای ثبت نام به مدرسه سعدی فعلی مراجعه کرده بودیم  اما مسئولین مدرسه گفتند که فعلا ثبت نام نمی کنیم و سپس فهمیدم که جنگ شروع شده است.وی می گوید :من از همان روز های آغازین تلاش خود را برای رفتن به جبهه ها شروع کردم اما به دلیل سن کم اجازه نمی دادند.

محرابعلی داودی می گوید:ما در بسیج شهرمان عضو بودیم و شب ها به پایگاه می رفتیم و به صورت نوبتی کشیک و پست می دادیم.من جزو انجمن مدرسه بودم و در صف مدرسه وصیت نامه ی شهدا را می خواندم.

حال ادامه ماجرا از زبان خودش:

من در  سال ۶۳ موفق شدم به جبهه اعزام بشوم.من مستقیم به مناطق عملیاتی جنوب رفتم و به دلیل اینکه در بسیج آموزش های لازم را دیده بودم در لشگر علی بن ابیطالب گردان ولیعصر سازماندهی شدم وبه عنوان کمکی آر پی جی زن مشغول به خدمت به اسلام شدم.من ۴ماه در خوزستان بودم و سپس به شهر خرمدره بازگشتم ودر سال ۶۵ دوباره به جبهه اعزام شدم و من دوره ی( ش م ر) چون رشته ی تحصیلی من علوم تجربی بود را در تهران گذراندم .و سپس به مناطق عملیاتی کردستان اعزام شدم. و در آنجا تشکیل گردان (ش م ر) را دادم و به عنوان مسئول گردان پاکسازی عوامل شیمیایی مشغول شدم.

وی در بمباران شیمیائی حلبچه حضور داشت و مشغول امداد رسانی و خنثی سازی بمب های شیمایی در حلبچه بود. وی ۴۰روز در حلبچه بود.

بنا به گفته ی وی اوج مظلومیت مردم ایران در بمباران شیمیائی حلبچه بود.زن ،مرد و کودک ،پیر وجوان در جلوی چشمان شما جان می دادند و شهید می شدند.حتی حیوانات و محصولات زراعی بر اثر این بمباران نابود شدند.

حلبچه

یکی از خاطرات وی در حلبچه این بود:

بنا به گفته ی وی: من وقتی برای کمک و امدادرسانی به یکی از رزمندگان که شیمیائی شده بود رفتم و خواستم وی را به درمانگاه انتقال بدم بر روی دستمان من شهید شد ومن وقتی که از دوستان وی پرسیدم که آخرین حرفی که به شما زده بود چه بود؟گفتند:وی گفته بود که هیچ چیز مرا نمی کشد مگر شیمیائی.اینان از نحوه شهادت خود نیز باخبر بودند.

محرابعلی داودی از شیمیائی شدن خود می گوید:

وی می گوید:به دلیل گرمی هوا و رطوبت بالای منطقه من از ماسک زیاد استفاده نمی کردم و معمولا از چفیه برای انجام کارهای خود استفاده می کردم .در یکی از همین مناطق شیمیائی چشمان من دچار شیمائی شد که من را  به یک بیمارستان صحرائی انتقال دادند.شدت سوزش چشمان من به قدری بود که آن شب یک پرستار تا صبح مشغول شستشو و ریختن قطره مخصوص بر چشمان بود.تا کمی از سوزش ان برطرف شود.

ومن بعد از چند روز به گردان خود باز گشتم و باز چشمان خودم را با سرم ضدعفونی می کردم تا کاملا اثرات ان از بین برود.

رمز پیروزی رزمندگان اسلام از زبان این رزمنده خرمدره ای:

محرابعلی داودی جلب رضایت خدا واعتقاد راسخ به ولایت فقیه ورهبری امام(ره) را از بزرگترین عوامل در پیروزی جنگ می داند.زیرا که در دوران جنگ سختی های زیادی را انسان متحمل می شد که اگر کار برای رضای خدا نبود کسی نمی توانست در جبهه دوام بیاورد.

پذیرش قطعنامه:

وی احساس خود را در لحظه ی پذیرش قطعنامه ی می گوید:واقعا ایران مظلوم واقع شده است و وقتی رسیدم به مقر خیلی ها مشغول گریه بودند.

وی در عملیات مرصاد نیز حضور داشت  و مسئول رابط قرارگاه برای تامین مواد غذایی در عملیات مرصاد مشغول فعالیت بود.

بعد از جنگ:

وی پس از اتمام جنگ به شهرستان خرمدره بر می گردد.چند مدت در بسیج سازندگی مشغول فعالیت شد وسپس در بنیاد شهید زنجان مشغول به کار شد وبعد از ان که در شهرستان خرمدره بنیاد شهید افتتاح شد به عنوان سرپرست مشغول به کار شد و در حال حاضر نیز رئیس بنیاد شهید شهرستان خرمدره می باشد.

داودی بنیاد شهید خرمدره

 

لینک کوتاه : https://nabzesahar.ir/?p=4113

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 4در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۴
  1. با سلام ، بنده به آقای داودی عرض کردم که تابلو های مزین به تصاویر شهدا اقدامی بجا و قابل تقدیر است و نیز عرض کردم آیا بهتر نبود که این تصاویر کلا در مسیر خیابان امام نصب می شدند ؟ که ایشان جواب قانع کننده ای ندادند ، چون تصاویر در مسیر جاده امام با فاصله زیاد نصب شده و برخی هم خوب رویت نمی شوند ونیز اکثر شهرها این تصاویر را در معرض دید مهمانان و مسافرین مسیر ترانزیت گذاشته اند .

  2. درضمن تصویر یک شهید گرانقدر ، معلم شهید حسین متذکری که الحق و انصاف اول انقلاب ، برای شهر ما و انقلاب خیلی زحمت ها متقبل شدند ، در این شهر خالی است و عزیزان هیدجی حق مطلب را ادا کردند ولی ما بخصوص آقایان انجمن اسلامی بکل او را فراموش کرده اند . من هر سال بعد پایان نوحه خوانی های مسجد سید شهدا منتظر می مانم تا یادی از این عزیز بشود ولی دریغ ازیک کلام . نوحه های این شهید گرامی ما را با امام حسین (ع) آشنا کرد متاسفانه الان اینگونه شخصیت کم داریم .. ایشان در پایه پنجم ابتدایی معلم ما در دبستان نواب صفوی بودند . روحشان شاد و یادشان گرامی باد . برای مطالعه وصیت نامه و مطالب دیگر این عزیز به وبلاگ بنده ، پیشینه شهر من خرم دره مراجعه فرمایید . باتشکر

  3. از حاج آقا داودی بخاطر عملکردهای خوبشان تشکر و قدردانی میکنم و تابلوهای مزین به نام و عکس شهدا بسیار قابل تقدیر میباشد. و همینطور وظیفه شناسیشان بسیار ستودنی است.

  4. جناب آقای داودی برخود وظیفه میدانم از حسن برخورد شایسته و تکریم وسهولت درکار ارباب رجوع صمیمانه سپاسگزاری نمایم. امید است همواره در پناه حق سلامت و سرفراز باشید.

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.