یهودیان دماوند، فراماسونری و نماد ابلیسک
خواب می بینم
دماوند گران سنگ از میان رفته ست
کوه کوهان
کوه ورجاوند پیروزی
کوه پیشانی بلند آسمان آهنگ
از میان رفته ست
و تهی جای عظیمش معبر بادی است پیچنده
(سیاوش کسرایی)
گاه می اندیشم سیاست های نادرست توسعه، همان سیاست هایی که اندکی پس از پایان جنگ آغاز شد، و «فرانکنشتین»مخلوق آن، تهران، اسطوره های کهن ایرانی را به واقعیت بدل می سازد. گویی نیرویی اهریمنی بر تهران می دمد که جان مایه خود را از «ضحاک» می گیرد؛ همان نماد پلیدی که در کوه دماوند، بر فراز تهران، تا «آخرالزمان» در بند است. ایرانیان ضحاک را نکشتند زیرا بر آن بودند که از رجاسات بدن او فساد جهان را خواهد آکند.
در اساطیر ایرانی، ضحاک(اژدها) نماد« ابلیس»است؛ همان که امروزه در غرب« لوسیفر»(Lucifer)خوانده می شود و پرستندگانی کثیر یافته:«شیطان پرستان». در دوران معاصر، مروج بزرگ این نحله آلیستر کرولی بود که طبق روایت مشهور پدر نامشروع باربارا بوش(مادربزرگ جورج بوش) است. در سال ۱۹۶۶ آنتون لاوی«کلیسای شیطان» را در آمریکا بنا نهاد و در ۱۹۶۹ «کتاب مقدس شیطان پرستان» را منتشر نمود.
از منظر شیطان پرستان،«لوسیفر» فرشته مغضوب خداوند است که پیروانش او را «نور» و دشمنانش را «تاریکی» می دانند. واژه لاتین «لوسیفر» به معنی«ستاره صبحگاهی»، نام دیگری است برای ستاره زهره(ونوس). در پاگانیسم رومی، لوسیفر«ژوپیتر» نام داشت و خدای خدایان بود. «ژوپیتر» در یونان باستان«زئوس» نامیده می شد. «زئوس» نیز به معنی «نورانی » و «درخشان» است. طبق باور شیطان پرستان، سرانجام «لوسیفر» با «ماشی یح»(مسیح)به تعامل و مصالحه خواهند رسید و «مسیح» زمین و زمینیان را در سهم«لوسیفر» قرار خواهد داد. بنابراین، برخلاف آرمان کسانی که به عبث ظهور مسیح(= مهدی در اسلام) را انتظار می کشند، در آخرالزمان این «لوسیفر» است که در زمین ظهور می کند نه«مسیح». آینده زمین از آن لوسیفر خواهد بود. این اعتقادات عمیق و جدّی است و باید جدّی شان گرفت.
برخلاف باور اساطیری ایرانیان، که دماوند را محبس و در نهایت محل خروج ضحاک(«دجال» اسلامی یا «لوسیفر» غربی = نیروی شر و تاریکی) در آخرالزمان می دانند، از دیدگاه تئوسوفیست ها و نحله های رازآمیز ماسونی دماوند مأمن و مخفیگاه«استادان نور» و محل خروج«موعود» و «منجی» ایشان است. از اینرو، دماوند در باورهای ماسونی- یهودی جایگاهی مقدس و برجسته دارد.
بهرام شاه نائوروجی شروف(بهرام شاه نوروزجی صراف)، تئوسوفیست نامدار پارسی(زرتشتی) هند، مدعی است که از هیجده سالگی(۱۸۷۶)سیر و سیاحت خود را آغاز کرد و در مرز هند و افغانستان تصادفاً با گروهی از «زرتشتیان مخفی» آشنا شد که با نام فرقه صوفی«صاحبدلان» فعالیت می کردند. رهبر فرقه از بهرام شاه دعوت کرد که با آنان به مخفیگاه شان، غاری در کوه دماوند، رود. بهرام شاه با ایشان به ایران و به دماوند رفت، سه سال با آنان در غارشان زندگی کرد،« علم خُشنوم» را از ایشان فرا گرفت،«اسرار» را آموخت، صاحب«کرامت» شد و حتی قدرت حافظه اش به طرزی شگفت افزایش یافت. او به بمبئی بازگشت و در اوایل سده بیستم«دعوت» خود را علنی کرد. خورشیدجی کاما و جیوانجی مودی، سرشناس ترین ماسون های هند که هر دو پارسی بودند، از او حمایت می کردند. بر مبنای آموزه های بهرام شاه در سال ۱۹۱۰ در بمبئی «انستیتوی علم خُشنوم» تأسیس شد. در این انستیتو چهره های نامداری آموزش دیدند که در تحولات هند و ایران مؤثر بودند: فیروز و دینشاه شاپورجی ماسانی، فرامرز و جهانگیر سهرابجی چینی والا، کاماجی کاما، جمشیدجی شروف، فیروزشاه شروف، م. ایرانی و دیگران.
طبق آموزه های« خُشنوم» به رغم این که بهرام شاه از «استادان»خود، فرقه «صاحبدلان» دماوند، جدا شد ولی این «استادان غیبی» هماره به شکلی مرموز بر او ظاهر می شدند و راهنمایی اش می کردند. «فرقه صاحبدلان» مرکب از ۷۲ تن پیروان «دین بهی» است که پس از حمله اعراب و سقوط دولت ساسانی در غاری در دماوند پنهان شدند. آنان تا به امروز زنده اند. این غاری ویژه است که در گذشته دور با همین هدف ساخته شد و بیگانگان را به آن راهی نیست. طبق این باورها، بهرام شاه ورجاوند، که هر از چند در قالب انسان به زمین باز می گردد، در یکی از «بازگشت»هایش در وجود یک نظامی بلندپایه ایرانی زاده می شود و رئیس فرقه مخفی دماوند را از مرگ می رهاند.
این گونه باورهای رازگونه به ظاهر مهمل، ولی معنادار، را مأموران اطلاعاتی بریتانیا نیز رواج می دادند. کلنل سِر رابرت یانگهزبند، که در سال ۱۸۷۷ ژنرال شد، در خاطراتش مدعی است: روزی در کوه دماوند شکار می کرد، به ناگاه دری مخفی یافت، به درون غاری رفت، از سوی «صاحبدلان» مورد پذیرایی قرار گرفت، عصر به خانه بازگشت، فردا و روزهای بعد به جستجو پرداخت ولی هیچ نشانی از آن غاز نیافت.
درباره علل «تقدّس» دماوند در میان فرقه های رازآمیز شیطانی، اعم از فراماسونری و سایر نحله ها، دو علت می توان برشمرد:
نخست، و مهم ترین، قدمت و عمق سکونت یهودیان در دماوند است. در سده هفدهم میلادی دماوند سکنه قابل توجه یهودی داشت و علاوه بر یهودیان علنی، فرقه کابالا و اعضای شبکه یهودیان مخفی«دونمه»(پیروان شابتای زوی)در دماوند پیروان و مبلغینی برجسته چون شموئیل بن هارون دماوندی داشتند.
به نوشته جودائیکا «گورستان و خرابه های کنیسه دماوند گواه بر قدمت استقرار یهودیان در این شهر است. در سده هفدهم بابایی بن لطف، مورخ یهودی-ایرانی، از یهودیان دماوند به عنوان یکی از هیجده جامعه یهودی یاد کرده که در جستجوی نسخه های کابالایی بودند و قربانی موج گروش اجباری به اسلام شدند. تبلیغات فرقه شابتای[ دونمه] در ایران با نام شموئیل بن هارون دماوندی در پیوند است». طبق مندرجات تاریخ یهود ایران حبیب لوی، دماوند از مراکز مهم یهودیان ایران بود و گورستان کهن آنان به نام «گیلعاد» پابرجاست. لوی مدعی است که یهودیان دماوند بقایای اسرای بنی اسرائیل اند که در زمان حمله آشور به گیلعاد(جلعاد) دماوند کوچانده شدند. این ادعا، بر بنیاد منابع معتبر تاریخی، مورد تأیید من نیست. معهذا، براساس منابع دوران صفوی، می دانیم که دماوند یهودیانی کثیر داشت و بخش مهمی از ایشان در زمان شاه عباس دوم به اسلام گرویدند. منابع یهودی این گروش را «اجباری» می دانند و جدید الاسلام های دماوند را از «یهودیان مخفی» می خوانند.(*) حاج نحمیا مروتی، حاج اسماعیل اخوان( یزقل شمعون)، اسحاق یونسی(اسحاق یوحنا)، عزیزالله مروتی و بنیامین یهودا بنیانگذاران مدرسه آلیانس اسرائیلی در دماوند بودند. پس از صدور اعلامیه بالفور(۲ نوامبر ۱۹۱۷)اولین سازمان صهیونیستی ایران با نام« انجمن تقویت زبان عبری» تأسیس شد که اندکی بعد«انجمن صیونیت ایران» نام گرفت. یهودیان دماوند در این سازمان نقش برجسته داشتند و عزیزالله یوحنا دماوندی( راب نعیم)منشی آن بود. بر بنیاد «یهودیان مخفی» دماوند در سده های نوزدهم و بیستم میلادی بابی گری و بهائی گری در این خطه گسترش فراوان یافت. میرزا نبی دماوندی از بابیانی بود که در جریان ترور نافرجام ناصرالدین شاه اعدام شد.
دومین عامل که توجه خاص فرقه های رازآمیز و شیطانی به دماوند را توضیح می دهد، شکل این قله عظیم است. دماوند را تنها کوه مخروط مثلث نمای بزرگ در میان کوه های جهان می دانند که از این منظر می تواند بزرگ ترین نماد طبیعی اُبلیسک شمرده شود. ابلیسک Obelisk، که در فراماسونری و نحله های رازآمیز و شیطانی سخت مورد تکریم است، نماد مقدس پاگانیسم در مصر باستان است و مظهر آلت تناسلی مذکر به معنای حلول یا دخول شیطان در کالبد انسان یا تسلیم روح خود به شیطان و اخذ نیرو از او؛ آن گونه که در نمایشنامه «دکتر فائوستوس»کریستوفر مارلو(**) یا «فائوست» گوته به تصویر کشیده شده و در سال های اخیر به وفور در فیلم های سینمایی، به شکل حلول مستقیم شیطان در جسم انسان یا باروری انسان از شیطان یا موجودات فضایی، ترویج می شود.
این همان نماد کهن شیطان در صحرای عرفات(۲۱ کیلومتری شمال مکه) است که هر ساله توسط میلیون ها زائر خانه خدا در مناسک«رمی جمرات» در سه نوبت سنگ باران می شد. در سال های اخیر، حکومت سعودی این سه نماد باستانی را، که نه تنها از نظر مناسک اسلامی بلکه از نظر تاریخ ادیان و اسطوره شناسی نیز واجد اهمیت منحصر به فرد است، برداشت و به جایش دیواری ساده گذارد. با این تغییر، که قطعاً تصادفی نبود،« رمی شیطان» از غنی ترین نماد برائت انسان از شیطان تهی شد. در فضایی نماد ابلیسک از مناسک حج حذف می شود که سِر نورمن فاستر(لرد فاستر تمس بنک)، معمار بزرگ انگلیسی و ماسون بلندپایه که بازسازی مکه به دست اوست، در سراسر جهان نمادهای ابلیسک یا به تعبیر دیگر« هرم های ایلومیناتی»(***) به پا می کند.
عجیب است، ولی باور کنید، که نمادهای ابلیسک به وفور در معماری ساختمان جدید مجلس شورای اسلامی در ایران به کار گرفته شده. در معماری اسلامی ابلیسک(نماد شیطان)وجود ندارد. نمی دانم چرا رئیس وقت مجلس متوجه این امر نشد و به معمار طرف قرارداد با مجلس تذکر نداد.
این نماد با ۱۶۹/۲۹۴ متر ارتفاع بلند ترین ابلیسک ساخته بشر است در سال ۱۸۸۴ نصب شد
بارزترین نماد ابلیسک در تهران ساختمان مؤسسه قرض الحسنه قوامین در میدان آرژانتین است. این ساختمان زشت، که توجه همگان را به خود جلب می کند، علاوه بر ارائه نمای یک ابلیسک عظیم در یکی از پرترددترین مناطق تهران، و مشرف بر مصلای بزرگ تهران، با رنگ قرمز نیز تزیین شده. این رنگ در مناسک شیطان پرستان کاربرد دارد. ساختمان قوامین در حوالی نیمه دهه ۱۳۷۰ به یک نهاد امنیتی تعلق داشت و« صندوق قرض الحسنه امین» نامیده می شد که از مؤسسات مقتدر مالی کشور بود.
بعدها، ساختمان فوق به مؤسسه قرض الحسنه قوامین فروخته شد. به رغم این تغییر، در آذر ۱۳۸۶ مؤسسه قوامین در تبلیغات خود اقدام به استفاده از عدد ۶۶۶(نماد شیطان) نمود. این امر اعتراضاتی را سبب شد که منجر به مداخله رئیس جمهور و جلوگیری از پخش تبلیغات مؤسسه فوق از تلویزیون شد.
در مراجعه به «گوگل ارث» متوجه شدم که در عکس هوایی از تهران ساختمان فوق با رنگ قرمز به شکلی چشمگیر متمایز است.
توضیح مهم:
این یادداشت برگرفته از بخشی از پژوهش های منتشر نشده نگارنده است در زمینه نمادهای شیطانی. هماره، از جمله در مقدمه جلد اول زرسالاران، به پرهیز از سطحی نگری توصیه کرده ام. در آنجا نوشتم: کتاب من نباید سبب شود که هر جدید الاسلامی را «یهودی مخفی» بپنداریم؛ و از میان صحابه ای که در رکاب پیامبراکرم(ص) به شهادت رسیدند مخیریق و اسود راعی را مثال زدم که هر دو کلیمی نومسلمان بودند. در اینجا نیز تأکید می کنم که یادداشت فوق نباید توهین به کوه دماوند، به عنوان یکی از زیباترین نمادهای ایران زمین، یا به مردم شریف و مسلمان آن سامان، تلقی شود. درباره سایر مناطق ایران نیز چنین کاوش هایی انجام داده ام از جمله درباره اصفهان و شیراز که زادگاه و موطن من است. اگر قرار باشد تنها به صرف تعلق به یک منطقه کسانی مورد اتهام قرار گیرند، این اتهام می تواند متوجه من نیز باشد زیرا در زمان انقلاب مشروطه، طبق آمار« آلیانس اسرائیلی»، یک دهم از جمعیت پنجاه هزار نفری شهر شیراز یهودیان بودند. درباره تکاپوهای اولیه کانون های استعماری در شیراز پژوهشی انجام داده ام که منتشر خواهد شد.
* مهاجرت وسیع یهودیان به ایران در دوران شاه صفی اول بدانجا رسید که شاه عباس دوم، به تحریک وزیرش محمد بیگ، فرمانی صادر کرد که طبق آن کلیه یهودیان اصفهان و سراسر ایران باید به اسلام بگروند. این در حالی است که وی رویه ای باز و تسامح آمیز نسبت به مسیحیان داشت. در نتیجه این فرمان، گروه کثیری از یهودیان، که رقم ایشان یکصد هزار نفر ذکر می شود، ظاهراً به اسلام گرویدند ولی، به نوشته راجر سیوری،«مخفیانه» به دین یهود وفادار ماندند.(راجر سیوری،«عباس دوم»، ایرانیکا).
**کریستوفر مارلو(۱۵۶۴-۱۵۹۳)از مأموران اطلاعاتی اینتلیجنس سرویس انگلیس در عصر الیزابت اول بود. این سازمان را سِر فرانسیس والسینگهام اداره می کرد که به عنوان اولین رئیس سرویس اطلاعاتی انگلیس شناخته می شود. مارلو شاعر و ادیبی نامدار و نویسنده نمایشنامه های معروف دکتر فائوستوس و تیمور لنگ است. مارلو فارغ التحصیل کالج کرپوس کریستی دانشگاه کمبریج است. او از همان دوران تحصیل و اقامت در کمبریج با سازمان اطلاعاتی الیزابت همکاری می کرد و به جاسوسی در میان مدرسین و طلاب، برای کشف کاتولیک ها، اشتغال داشت. در دهه ۱۵۸۰، به دلیل پیگردهای خونین دربار الیزابت علیه کاتولیک ها، طلاب کاتولیک انگلیس به فرانسه می گریختند و گروهی از ایشان در واقع مأموران اطلاعاتی بودند که اهداف جاسوسی را دنبال می کردند. مارلو نیز در چنین مأموریت های مخفی شرکت داشت. او سرانجام در جریان یک ماجرای مشکوک، که چگونگی آن روشن نیست، به قتل رسید. دو تن از همراهان او در این ماجرا، رابرت پولی و اینگرام فریزر، مانند مارلو جاسوس والسینگهام بودند و نفر سوم(نیکلاس اسکرس)گویا جاسوس دوجانبه بود. توماس کید، دوست و هم خانه ای کریستوفر مارلو، در دو فقره از نامه هایش مارلو را «ملحد» خوانده و یکی دیگر از دوستان مارلو در نامه ای او را «ملحد» و «همجنس باز» نامیده است. دکتر فائوستوس داستان زندگی فردی است که در ازای ثروت و قدرت زندگی خود را به شیطان می فروشد و این شاید تجلی آرزوهای نهفته خود مارلو باشد. نمایشنامه تیمور لنگ مارلو مضمونی ضد اسلامی دارد. در این نمایشنامه تیمور چوپان زاده دلاوری است که بر اثر نبوغ خود به اوج اقتدار و شهرت رسید. به نوشته مرحوم دکتر عبدالحسین نوائی،« آنچه از این نمایشنامه مستفاد می شود نفرت و وحشت اروپای مسیحی و بی اطلاع است از دیانت اسلام». مارلو، بدون توجه به مسلمان بودن تیمور، ادعا می کند که تیمور« قرآن ترکی و نوشته های خرافی را که در معبد محمد یافته بود» سوزانید؛ بایزید و همسرش در اسارت تیمور از ترس از اسلام برگشتند و زمانی که تیمور وارد «پرسپولیس» شد ارابه جنگی او را عده ای از شاهان آسیا می کشیدند!
***Illuminati
ایلومیناتی، جمع «ایلومیناتوس»Illuminatus لاتین به معنی«منور» و «نورانی» و «روشن بین»، به معنی کسی که دارای نورانیت و خرد فوق طبیعی است. نام فرقه ای رازآمیز است که یک کشیش سابق یسوعی به نام آدام ویسهاوپت در سده هیجدهم(۱۷۷۶)در باواریا ایجاد کرد. طریقت مخفی ایلومیناتی در سرزمین های آلمانی نشین توسعه فراوان یافت و شاخه های آن در فرانسه و بلژیک و هلند و دانمارک و سوئد و لهستان و مجارستان تأسیس شد. فعالیت این فرقه به طور عمده علیه کلیسای رم بود و به این دلیل در میان کاتولیک ها به شدت منفور است. در دوران اخیر، آلیستر کرولی، متفکر برجسته شیطان پرست، این طریقت را تجدید سازمان داد. کرولی را پدر نامشروع باربارا بوش(مادربزرگ جرج بوش) می دانند. برخی محققین«ایلومیناتی» را فراتر از فراماسونری و فرقه ای می دانند که بلندپایه ترین و قدرتمندترین گردانندگان جهان امروز، از جمله سِر وینستون چرچیل، عضو آن بوده اند. به عبارت دیگر،« ایلومیناتی»، آئینی مخفی و رازآمیز است با مناسک به غایت پنهان و شیطان پرستانه که قدرتمندان عضو «گروه بیلدربرگ» بدان تعلق دارند.
یادداشت دوم:
«دروازه قرآن» و نمادهای اُبلیسک در شیراز
1- در یادداشت پیشین درباره نماد ابلیسک Obelisk و جایگاه «مقدس» آن در فرقه های شیطانی، از جمله فراماسونری، سخن گفتم. اشاره کردم که ابلیسک نمادی است از آلت تناسلی شیطان به معنای دخول شیطان در کالبد انسان یا تسلیم روح خود به شیطان. به این دلیل، از دوران کهن ابلیسک«آلت تناسلی بعل» Shaft of Baal نیز خوانده می شد. «بعل»، به معنی« استاد» و «ارباب»، خدای کهن ادیان غیرابراهیمی در تمدن های شرق مدیترانه و بین النهرین بود. این همان «خدایی» است که در تمدن های گوناگون اسامی گوناگون به خود گرفته، مانند مردوخ و نمرود و داگان و اوزیریس و غیره، و در ادیان ابراهیمی«شیطان» خوانده می شود. در تمامی فرقه های شیطانی معاصر، مانند ایلومیناتی و فراماسونری، این «خدا» با نام «لوسیفر» مورد پرستش است. نمادهای«لوسیفر»، از جمله ابلیسک، از گذشته کهن تا به امروز بلاتغییر مانده است.
در مسیحیت نام«بعل» به عنوان مترادف «شیطان» به کار می رفت. و گفتیم که این همان نماد شیطان است که در مراسم حج توسط میلیون ها زائر سنگباران می شد و در سال های اخیر حکومت سعودی آن را حذف کرد و به جایش دیواری ساده گذارد. این حذف به دلیل نقش لرد فاستر(سِر نورمن فاستر)، معمار و ماسون نامدار، در بازسازی مکه است.
2- در یادداشت پیشین دو نمونه از کاربرد«ابلیسک» را در معماری ساختمان جدید مجلس و ساختمان مؤسسه مالی و اعتباری قوامین، واقع در میدان آرژانتین و مشرف بر مصلای تهران، نشان دادم. در روزهای اخیر با دو نمونه عجیب در شیراز آشنا شدم.
شیراز از دیرباز دارای مدخلی مقدس بود که این شهر را از سایر شهرهای ایران متمایز می کرد. این مدخل«دروازه قرآن» نام دارد که در بلندی، در «تنگ الله اکبر»، واقع بوده و به طور کامل بر شهر مُشرف است. بنای فوق در زمان حکومت شیعی عضدالدوله دیلمی در دروازه شمالی شیراز(راه شیراز به اصفهان) احداث گردید و قرآنی در آن جای داده شد تا مسافران با گذر از زیر آن متبرک شوند. بعدها، کریم خان زند این دروازه را بازسازی کرد و دو جلد قرآن بزرگ نفیس، به خط سلطان ابراهیم بن شاهرخ تیموری، در اتاقک بالای آن جای داد. این قرآن ها، که به «قرآن هفده من»معروف اند، گویا اکنون از دروازه قرآن به موزه پارس انتقال یافته است. زائران بقاع مقدسه شیراز، به ویژه حرم مطهر حضرت احمد بن موسی شاه چراغ(س)، پسر ارشد امام موسی کاظم(ع) و برادر بزرگ امام رضا(ع)، هماره فراوان بوده اند و آنان که از سمت شمال وارد شیراز می شدند در این مکان اولین زیارت نامه خود را می خواندند.
معهذا، در شیراز بنایی دیگر وجود دارد که از نیمه دوم سده نوزدهم میلادی این شهر را به یکی از زیارتگاه های اصلی فرقه بابی- بهایی بدل ساخته است: خانه علی محمد باب بنیانگذار بابیه در کوچه شمشیرگرها. در دوران متأخر قاجاریه و دوران پهلوی، زائران بابی-بهائی که از دروازه قرآن وارد شیراز می شدند اندک نبودند. اینان نیز، به ناچار، از همان دروازه قرآن مناسک خود را آغاز می کردند. مطلعین محلی می گویند امروزه نیز زوار بابی- بهائی کم نیستند؛ اینان در دروازه قران زیارت نامه می خوانند و مناسک خود را آغاز می کنند.
در دو دهه اخیر در دروازه شمالی شیراز تغییراتی انجام گرفته. در پی این تغییرات، دروازه قرآن کارکرد دینی دیرین خود را از دست داده و به یادمانی صرفاً تاریخی- نمایشی بدل شده. بزرگ راه شیراز به اصفهان از کنار این دروازه می گذرد نه از زیر آن. به عبارت دیگر، برخلاف گذشته، گذر از زیر دروازه قران زائران و مسافران را متبرک نمی کند. در بازسازی جاده«تنگ الله اکبر»، محل وقوع دروازه قرآن، تمهیدی برای حفظ سنت کهن شیعی دروازه قرآن، آن گونه که آل بویه اندیشید و بنیاد نهاد،، اندیشیده نشده. این درست است که احداث بزرگ راه در زیر دروازه قرآن ممکن نبود، و به آن آسیب می رسانید، ولی یافتن راهکاری برای حفظ این سنت دینی ممکن بود. می شد دروازه ای بزرگ تر، در محلی دورتر، احداث کرد که همان سنت را با بزرگ راه های جدید انطباق دهد. چگونه ممکن است با هزینه های سنگین در همین منطقه نمادهای ابلیسک ساخت، چنان که در سطور بعد خواهیم دید، ولی تمهیدی برای حفظ سنت«دروازه قرآن» نیندیشید؟
در سال های اخیر، در دو سوی بنای کهن دروازه قرآن دو بنای جدید احداث شده که به کلی این نماد کهن اسلامی را تحت الشعاع خود قرار داده. در مدخل کنونی شیراز، در فاصله ای اندک در شمال دروازه قرآن که اکنون پلیس راه شیراز- اصفهان واقع است، سه نماد ابلیسک احداث شده. ابلیسک های سه گانه فوق بسیار شبیه به «برج روسیه» Russia Tower است.
«راشیا تاور» را همان لرد فاستر تیمس بنک( سِر نورمن فاستر)، معمار و ماسون بلندپایه، در «مرکز تجارت جهانی»، مسکو می سازد؛ همو که بازسازی مکه را به دست گرفته و نمادهای سه گانه ابلیسک را از مناسک«رمی جمرات» (سنگباران شیطان) در حج حذف کرده است. بنای راشیا تاور در سپتامبر ۲۰۰۷ با دو میلیارد دلار بودجه آغاز شده و در سال ۲۰۱۲ به پایان می رسد. راشیا تاور ۶۴۸ متر ارتفاع دارد و بلندترین برج دنیا خواهد شد. زبان فرقه های رازآمیز و شیطانی زبان نمادها و اعداد است. در این زبان، سال ۲۰۱۲ سالی خاص و«مقدس»است. آنان معتقدند که در ساعتی معین از روزی معین از سالی معین(ساعت ۱۱:۱۱ صبح ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲)«نظم نوین دنیوی» Novus ordo seclorum آغاز خواهد شد.
ابلیسک های سه گانه مدخل کنونی شیراز کپی کامل« راشیا تاور» لرد فاستر است در حدی که ماکتی از آن جلوه می کند. به تصاویر زیر بنگرید:
در سال های اخیر، بهائیان با خرید یا ساخت خانه و مغازه در حد فاصل ابلیسک های فوق تا دروازه قران عملاً کلنی های بسته ای را در این منطقه تشکیل داده اند.
ماجرا تمام نشده. در جنوب دروازه قرآن بنای عظیم و عجیب دیگری در دست احداث است به نام «هتل بزرگ شیراز». این هتل بر صخره ای عظیم بنا می شود و به کلی دروازه قرآن را تحت الشعاع نمای حجیم و زشت خود قرار داده است. احداث این بنا، به عنوان هتل، بر صخره سنگی فاقد توجیه اقتصادی است زیرا هزینه گزافی می طلبد؛ و از نظر اصول شهرسازی و معماری نیز فاقد هرگونه توجیه است. این یک اصل مسلم در شهرسازی است که بافت تاریخی شهر دست نخورده بماند و بناهای جدید، به ویژه با معماری چشمگیر، بناهای تاریخی را حقیر و کوچک نکند. یک نمونه مخالفت یونسکو با احداث برج مشرف بر میدان نقش جهان(میدان امام خمینی)در اصفهان است. به رغم این، نه یونسکو به احداث« هتل بزرگ شیراز»اعتراض کرد نه مقامات محلی با آن مخالفت کردند. احداث این بنا، اگر صرفاً از منظر شهرسازی نیز بنگریم، لطمه بزرگی است بر بافت تاریخی شهر شیراز.
اقدام فوق بسیار شبیه است به اقدام لرد فاستر در احداث برج های بزرگ موسوم به «ابراج البیت» Abraj-al-Bait بر فراز کعبه؛ که ساختمان مقدس ترین مکان اسلامی را تحت الشعاع خود قرار داده است. مسلمانان فهیم این برج های تجاری را، که سرشار از نمادهای شیطانی و ماسونی است،«شاخ های شیطان»نام نهاده اند.
در بررسی نمای خارجی«هتل بزرگ شیراز»روشن می شود که قسمت فوقانی ساختمان فوق یک هرم ناتمام است. ابلیسکی که هرم آن ناتمام است در نمادهای شیطانی- ماسونی دارای معنایی معین است:« ما سهم خود را انجام داده ایم و با ظهور لوسیفر(ناجی بزرگ)هرم کامل خواهد شد.»ابلیسک ناتمام همان نمادی است که بر اسکناس های دلار ایالات متحده آمریکا نقش شده است. بر بالای این نماد، که «مُهر بزرگ» Great Seal نام دارد، به لاتین نوشته شده: Annuit c&ptis( او از اعمال ما راضی است). در این جمله، ضمیر«او»به لوسیفر یا «خدای» طریقت های شیطانی باز می گردد؛ که از دیدگاه ایشان سرچشمه«نور» است. و در پائین نوشته شده: Novus ordo seclorum( نظم نوین دنیوی).
هرم ناتمام مندرج در «مُهر بزرگ» دارای ۱۳ طبقه است و در نمای بیرونی «هتل بزرگ شیراز» نیز ۱۳ رده یا طبقه مشاهده می شود.
اعداد۳، ۷، ۹، ۱۱، ۱۳، ۳۳و ۳۹ در فرقه های رازآمیز اعداد مقدس اند. عدد ۱۰ عدد الهی به شمار می رود و از دید آنان منفور است. انفجار برج های دوقلو در نیویورک در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱( ۱/ ۹/ ۱۱)صورت گرفت. انفجار مادرید ۹۱۱ روز بعد از انفجار نیویورک انجام گرفت. ویژگی عدد ۱-۱-۹ این است که می توان بدون عبور از عدد ۱۰ به عدد ۱۱ رسید. مهندس حسین امانت، معمار نامدار بهائی که ساختمان بیت العدل اعظم الهی در حیفا از اوست، در بنای میدان شهیاد(آزادی)عدد ۹ را فراوان به کار برده است. عدد ۹ در میان بهائیان نیز مقدس است زیرا بهائیان فرقه خود را نهمین آئین از سلسله ادیان موجود می دانند. طریقت کهن اسکاتی، که بلندپایه ترین و رازآمیزترین طریقت ماسونی به شمار می رود و در تحولات مهم جهانی نقش بزرگ داشته، و بنیانگذاران دولت آمریکا مانند جرج واشنگتن از این طریقت بودند، دارای ۳۳ درجه است. در سوی دیگر «مُهر بزرگ» آمریکا عقابی منقوش است که دم او دارای ۹ پر است، ۱۳ پیکان در یک چنگال و ۱۳ برگ زیتون در چنگال دیگر گرفته و ۱۳ ستاره بر فراز سر اوست.
«هتل بزرگ شیراز» در زمینی احداث شده که تا زمان انقلاب در مالکیت عبدالحسین دهقان، ماسون بلندپایه و از سران فرقه بهائی بود، و پس از آن مصادره شد. عبدالحسین دهقان و برادرش همدم دوران نوجوانی شوقی افندی، رهبر پیشین فرقه بهائی، بودند و در شیراز عبدالحسین دهقان تولیت موقوفات بهائیان را به دست داشت. در دوران پهلوی، چون امروز، به دلیل غیرقانونی بودن فرقه بهائی، موقوفات این فرقه به عنوان ملک خصوصی افرادی ثبت می شد که «امین بیت العدل» بودند. املاک و باغات پهناور عبدالحسین دهقان در فارس از این گونه موقوفات بود.
در سال های اخیر وکیل دهقان از آمریکا به ایران مراجعت کرده و بخشی از این اموال را پس گرفته است. با شناخت افراد ذینفوذی که با حمایت و تلاش فراوان بخشی از املاک مصادره شده عبدالحسین دهقان، و نیز املاک دکتر ذبیح قربان (بهائی و ماسون بلندپایه)، را بازگردانیدند، یا هم اکنون برای بازگردانیدن آن تلاش می کنند، می توان چهره های متنفذ فرقه های شیطانی در ایران امروز را شناخت. برای حفظ و تداوم انقلاب اسلامی و آرمان های امام راحل، این شناخت از اهمیت بنیادین برخوردار است.
زیرنویس: در کتاب «زمین و انباشت ثروت: تکوین الیگارشی جدید در ایران امروز»درباره خاندان دهقان چنین آمده است:
میرزا محمدباقر خان، نیای خاندان دهقان، پیشکار محمدرضا خان و حبیب الله خان و ابراهیم خان قوام الملک، از سران بهائیان فارس و عامل این سه قوام الملک در جنگ ها و سرکوب های بزرگ بود. برای نمونه، در ربیع الاول ۱۳۲۱ق/ ژوئن ۱۹۰۳م. مأمور سرکوب حاج علیقلی خان، نایب الحکومه لارستان، شد و در رأس قشون مفصلی« با سرباز و سوار و توپ» به لارستان رفت. علیقلی خان لاری در قلعه گراش پناه گرفت و میرزا محمدباقر خان دهقان قلعه لار را تصرف کرد. « تجار لاری تلگرافات زیاد به تهران کرده اند که ما حاجی علیقلی خان را می خواهیم و به ما کمال مهربانی و محبت را دارد، محض این که قوام الملک به مشارالیه بد است می خواهد او و ما را تمام نماید.»
میرزا محمدباقر دومین پسر حاج ابوالحسن بزاز شیرازی(متوفی ۱۳۲۰ق)است. برادر ارشد، که او نیز از سران بهائی فارس بود، میرزا محمدعلی خان نام داشت. زن حاج ابوالحسن بزاز از خویشان نزدیک شیخ ابوتراب، امام جمعه شیراز بود… شیخ یحیی امام جمعه پسر این شیخ ابوتراب است. پس از شیخ یحیی پسرش، معین الشریعه، امام جمعه شیراز شد. این زن مادر میرزا محمدعلی خان و میرزا محمدباقر خان دهقان است. میرزا محمدباقر دهقان بسیار مقتدر و ثروتمند شد. او به دفعات برای دیدن عباس افندی به فلسطین و آمریکا رفت. پسران میرزا محمدباقر، میرزا عبدالحسین خان و میرزا عبدالعلی خان دهقان، از سران بهائیان فارس و ایران بودند. تصویر آنان در کودکی، به همراه شوقی افندی، گویای جایگاه رفیع ایشان در فرقه بهائی است.
در دهه پایانی سلطنت پهلوی، عبدالحسین دهقان، در کنار عزیزالله خان قوامی و ایرج مهرزاد( مالک اراضی کفترک در شمال شرقی شهر شیراز)، به عنوان یکی از سه متمول و زمین دار بزرگ شیراز شناخته می شد. دهقان مالک روستای کشن و اراضی فراوان دیگر در محدوده و پیرامون شهر شیراز، از جمله در کوه باباکوهی و دروازه قرآن، بود. خانه مسکونی اش در ضلع شمال شرقی فلکه ستاد( روبروی ساختمان استانداری)واقع بود که اکنون در اختیار سپاه پاسداران است. در جنب آن خانه دکتر ذبیح قربان، پسر حاج علیخان آباده ای از سران فرقه بهائی فارس، قرار داشت که اکنون دفتر امام جمعه شیراز است. عبدالحسین دهقان و دکتر ذبیح قربان(رئیس دانشکده پزشکی دانشگاه پهلوی و رئیس بیمارستان نمازی) از ماسون های بلندپایه ایران و دوست نزدیک بودند. دکتر لطفعلی صورتگر نیز ماسون بلندپایه و دوست این دو بود. دکتر ذبیح قربان(متولد ۱۲۸۴ش. در آباده)، اولین رئیس دانشگاه شیراز، در ۲۳ ژوئن ۲۰۰۷/ تیر ۱۳۸۵ در آمریکا فوت کرد و ماسون بلندپایه دیگر، دکتر فرهنگ مهر( آخرین رئیس دانشگاه پهلوی در زمان شاه)، در سوگ او یادداشتی منتشر نمود… از سال های ۱۳۲۰ ابتدا محمد نمازی و مظفرخان فرخ و سپس دکتر ذبیح قربان و عبدالحسین دهقان گردانندگان تشکیلات ماسونی شیراز بودند. عکس محمد نمازی و مظفر خانفرخ (ارفع السلطنه) و گروهی دیگر در لباس ماسونی موجود است.
ذبیح قربان، چون محمد نمازی از سال ها پیش ماسون شده و در سال ۱۳۳۳ش. به درجه استادی رسیده بود. سایر بلندپایگان ماسون شیراز عبارت بودند از: دکتر تمدن فرزانه، عزیزالله خان قوامی(پسر ابوالقاسم خان نصیرالملک، مالک روستای صیدون و باغ ناری شیراز و املاک مفصل دیگر) دکتر لطفعلی صورتگر، حبیب الله خمسی، علی محمد دهقان، مارتیروس سرکیس، دکتر امیرقلی فرهمندفر، علی اکبر خلیلی شیرازی و محمدقلی خان قوامی( مالک سعادت آباد).
مظفر خانفرخ، که پدر و مادرش از یهودیان همدان بودند، و مارتیروس سرکیس، مأمور سرویس اطلاعاتی بریتانیا در شیراز، را در کتاب «زمین و انباشت ثروت: تکوین الیگارشی جدید در ایران» معرفی کرده ام.
یادداشت سوم درباره نمادهای شیطانی
انتشار دو یادداشت پیشین درباره نمادهای شیطانی واکنش قابل توجه داشت. برخی خوانندگان مطالب مفیدی ارسال کردند که می تواند به عنوان مکمل یادداشت های فوق اطلاعات ما را در این حوزه غنی تر کند.
خواننده محترمی که مهندس ساختمان و هم اکنون مقیم خارج از ایران است نوشته اند:
«شهرداری تهران برای ساختمان های بلندمرتبه مدل هرمی را اجباری کرده بود. من مدتی است ایران نیستم و خبر از وضعیت کنونی ندارم. این روش به نظر ما که مهندس ساختمان هستیم خیلی عجیب و غیرمنطقی می آمد؛ چون هر بسازوبفروشی در فکر حداکثر استفاده از زیربنای مجاز است بنابراین حتماً قصد ساخت آخرین طبقات را می کرد. از آنجایی که در هر ساختمان کمی بزرگ مسلماً ستون ها تا آخرین طبقه باید روی یکدیگر بنا شوند مسلم است اگر شما بعد از چند طبقه بخواهید ساختمان را به صورت هرمی اجرا کنید مجبور به قطع ستون ها خواهید شد و از تیرهای کنسول با دهانه های بزرگ باید استفاده کنید که این عملاً خیلی خیلی غیرمنطقی و با توجه به این که تهران روی خط گسل زلزله می باشد با عرض معذرت احمقانه می باشد. این مطلب برای هر مهندس محاسب معمولی عجیب و غیرمعقول است. فکر نمی کنید آن” معماران” در شهرسازی تهران نیز بی تأثیر نبوده اند؟»
خواننده محترم دیگر توجه مرا به ساختمان هتل چمران شیراز جلب کرد که یک «ابلیسک» تمام عیار است.
دوست ارجمند دیگر، که فارغ التحصیل دانشگاه امام صادق(ع) می باشند، تصاویری از مسجد در دست احداث در این دانشگاه را ارسال نمودند. جالب است که این مسجد نام «قدس» را برخود دارد.
دوست دیگر تصاویری از کاشیکاری های جدید در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(س) را ارسال نموده اند. متن ایمیل ایشان به شرح زیر است:
«مطالب جدید در وب گاهتان را اخیراً مطالعه کردم. به خصوص” دروازه قرآن” و نمادهای اُبلیسک در شیراز” و “دماوند و فرقه های رازآمیز: یهودیان دماوند، فراماسونری و نماد ابلیسک”. بدین جهت تصمیم گرفتم عکس هایی که حدود هشت ماه پیش از کاشی کاری های جدید و عجیب حرم شاه عبدالعظیم گرفته ام برایتان ارسال کنم. با کمال تعجب به نمونه های مشابهی در حرم حضرت امام نیز برخورده ام که متأسفانه اکنون عکس هایش در اختیارم نیست.»
در رابطه با تصاویر حرم حضرت عبدالعظیم باید این توضیح را بیفزایم که کاربرد نماد Hexagram یا «ستاره شش پر» در معماری قدمت بسیار دارد. در آثار بازمانده از تمدن سومر، هزاره سوم پیش از میلاد، و نیز در بقایای شهر اور، جنوبی ترین شهر سومر و زادگاه و موطن حضرت ابراهیم(ع)، و نیز در بقایای سایر تمدن های کهن ستاره شش پر دیده می شود. در هنر و معماری اسلامی نیز این نماد کاربرد فراوان داشته و به «خاتم سلیمان» معروف بود. به این دلیل است که در هنر خاتم کاری ایران، تا به امروز، ستاره شش پر به کار می رود. کاربرد نماد ستاره شش پر در معماری کهن سرزمین کنونی فلسطین، مثلاً در آثار کهن شهر جلیل، ربطی به قوم یهود ندارد. ظاهراً قدمت کاربرد ستاره شش پر به عنوان نماد «قوم یهود» از قرون وسطی در اروپاست. معهذا، امروزه که«ستاره شش پر» به عنوان نماد صهیونیسم همه گیر شده، کاربرد آن در بازسازی حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(س)، آن هم به شکلی چنین درشت و چشمگیر و فاقد ظرافت، قابل تأمّل است.
توضیح ضرور: دوست ارجمندی با ارسال ایمیل مرا متوجه اشتباه درباره «مسجد قدس» کردند. در واقع، این مسجد در مجاورت دانشگاه امام صادق(ع) قرار دارد و ربطی به دانشگاه فوق ندارد. متن ایمیل ایشان به شرح زیر است:
«از یادداشت مفیدتان سپاسگزارم. بنده نیز دانشجوی دانشگاه امام صادق و ساکن یکی از خیابانهای همان محل هستم. باید عرض کنم مسجد قدس در دانشگاه امام صادق قرار ندارد و فاقد هرگونه رابطه اجرایی و یا مالی با این دانشگاه می باشد. این مسجد در سال های پیش سوله ای بیش نبود و کمتر از پنج سال است که ساختمان آن با طرحی مرکب از اضلاع شکسته که به هیچ وجه با معماری متداول مساجد شباهت ندارد ساخته شده است و هنوز به اتمام نرسیده. این مسجد در واقع یکی از مساجد شهرک قدس(موسوم به شهرک غرب) می باشد و به همین دلیل این نام را از پیش از ساخت بنای جدید به همراه دارد. موقعیت جغرافیایی این مسجد نزدیک به دانشگاه امام صادق و در ضلع غربی آن می باشد ولی هیچ ارتباطی به این دانشگاه ندارد و توسط هیأت امنایی که برخی از آنها از مسئولین دولتی و پارلمانی نیز هستند اداره می شود. مسجد دانشگاه امام صادق در قسمت مرکزی زمین دانشگاه بنا شده است و با مسجد قدس فاصله زیادی دارد.»
[ ضلع شرقی ساختمان هتل چمران شیراز دارای ۱۹ طبقه است. عدد نوزده در فرقه بهائی مقدس است زیرا مدعی اند هسته اولیه بابی گری، یعنی اصحاب علی محمد باب(شیرازی) به همراه خود او، جمعاً ۱۹ تن بودند. در فرقه بهایی ۱۹« عدد حی» نامیده می شود.
ضلع غربی هتل دارای ۱۷ طبقه است. هفده در فراماسونری عدد مقدس است زیرا اوزیریس، خدای مصر باستان و پدر هوروس خدای خورشید که هر دو در فراماسونری و سایر طریقت های شیطانی مورد تکریم اند، در روز هفدهم از ماه سوم تقویم قدیم مصری به قتل رسید].