میدان ساعت قدیم خرمدره مدتی است که بی نام و نشان به حال خود رها شده است.نبض سحر:شهردار سابق المان ساعت این میدان را برداشت،وبرای این میدان المان آرش کمانگیر را تهیه کرد که پایه ی آن نصب شده است اما با نصب مجسمه ی آرش کمانگیر مخالفت شد.
و حتی امام جمعه ی شهرستان در نماز جمعه نیز با نصب المان آرش کمانگیر مخالفت کرد و گفت: به جای مجسمه ی آرش کمانگیر از نماد های اسلامی و مذهبی استفاده شود.
ودر حال حاضر این میدان به حال خود با همان پایه رها شده است.
حال چرا باید نماد یک میدانی را بدون مشورت تهیه کنند و سپس با مخالفت برخی مسئولین مواجه شود؟
اگرالان بخواهند یک المان دیگر برای این میدان در نظر بگیریند این پایه ای که نصب شده است وضعیتش چطور می شود؟
برداشتن این پایه ،یعنی هدر رفتن بودجه واسراف در بیت المال.
شورای شهر جدید فکری به حال این میدان بکند.که با کمترین هزینه سروسامانی به وضعیت این میدان داده شود.
باسلام ٰ سوال و پیشنهاداز مسئولین مخترم در این مورد داشتم :
در آغاز عرض کنم این میدان مشکل دار است و مهندسی شده نیست .
1 – آیا این المان کپی برداری شده از یک شهر دیگر است و اگر جواب مثبت باشد مخالفت عزیزان درست نیست چون در این کشور اسلامی این یادبود نظیری دارد .
2- مسئله بعدی آرش کمان گیر هیچ تضادی با فرهنگ اسلامی ندارد ٰ .
3- اگر کفه مخالفت ها سنگین است پیشنهاد می شود تا نام های متعددی که برایش انتخاب شده همه گیر نشده یک آرم و نشانی که کلمه مبارک( الله ) برآن نقش داشته باشد را بالای آن نصب کنند تا به این قائله هم ختم خیر داده شود . ۴- شورای سوم چندین کار اشتباه در این شهر به یادگار گذاشته که باید پیگیری و در صورت امکان باید ضررو زیان حاصله را بپردازد – پل شهید بهشتی – پارک جنگلی -آسفالت خیابان جانبازان شرقی ٰ آسفلت خیابان منتهی به سی ان جی هتل غزال جنوبی ٰ – بلا تکلیف رها کردن میدان آزادی و ده ها مورد دیگر . ممنون
ر زمان پادشاهی منوچهر پیشدادی، در جنگی با توران، افراسیاب سپاهیان ایران را در مازندران محاصره میکند. سرانجام منوچهر پیشنهاد صلح میدهد و تورانیان پیشنهاد آشتی را میپذیرند و برای قبول این صلح و تحقیر ایرانیان پیشنهاد می کنند که یکی از پهلوانان ایرانی بر فراز البرز تیری بیندازد و محل فرو افتادن آن تیر، مرز ایران و توران در نظر گرفته شود.
در ایران کسی جرات این کار را به خود نمیدهد. آرش که پیک لشکر ایران بود پیامی را به لشکر توران میبرد. پادشاه توران برای تحقیر بیشتر ایرانیان خود آرش را انتخاب میکند و آرش به اجبار مسئولیت این کار را میپذیرد. در لشکر ایران همه به آرش خرده میگیرند که چرا این مسئولیت را پذیرفتی و تو باعث ننگ ایران خواهی شد.
آرش به فراز دماوند میرود و تیر را پرتاب میکند.*[۱] پس از این تیراندازی آرش از خستگی میمیرد. آرش هستیاش را بر پای تیر میریزد؛ پیکرش پاره پاره شده و در خاک ایران پخش میشود و روانش در تیر دمیده میشود. تیر از صبح تا غروب حرکت کرده و در کنار رود جیحون یا آمودریا بر درخت گردویی فرود میآید. و آنجا مرز ایران و توران میشود.*[۲] مطابق با برخی روایتها اسفندارمذ تیر و کمانی را به آرش داده بود و گفته بود که این تیر خیلی دور میرود ولی هر کسی که از آن استفاده کند، خواهد مرد. با این وجود آرش برای فداکاری حاضر شد که از آن تیر و کمان استفاده کند.
بسیاری آرش را از نمونههای بیهمتا در اسطوره های جهان دانستهاند[نیازمند منبع]؛ وی نماد جانفشانی در راه میهن است.
به نظر بنده مادر هشت سال جنگ نیز بعد از دفاع از مسائل اساسی ٰ دفاع از آب و خاک وراندن دشمن ازآب و خاکمان کاری هم چون کار آرش بوده در ثانی احترام به اعتقادات اسلامی درکنار باورهای ملی زیبنده تر خواهدبود .